بسیاری از مطالعات پیشین در ارتباط با رسانههای اجتماعی بر پلتفرمهایی مشخص، هم چون کتابهای و مقالات اختصاص داده شده بر یک پلتفرم خاص، مانند فیسبوک یا توییتر، تاکید دارند. برای مثال، درک توییتر، به عنوان یک پلتفرم، اهمیت دارد: شرکت مالک آن، روش کار و ایدهی رسانههای اجتماعی مبتنی بر پیامهایی است که باید کمتر از 140 کاراکتر باقی بمانند. با این حال، از منظری انسانشناختی، اگر بپرسیم که توییتر حقیقتا چیست، فکر کردن به میلیونها توییت، ژانرهای نمونه، تفاوتهای منطقهای و پیامدهای اجتماعی و عاطفی آن برای کاربران منطقیتر است.