من به عنوان فردی صاحب کسبوکار، اغلب در تلاش هستم تا بفهمم چگونه میتوانیم افراد را به اتخاذ تصمیمات خاصی ترغیب کنیم. از طریق محصولات و خدمات خود از چه استراتژیهای دیگری میتوانیم برای جذب و نگهداشتن مشتریان استفاده کنیم؟
من به عنوان فردی صاحب کسبوکار، اغلب در تلاش هستم تا بفهمم چگونه میتوانیم افراد را به اتخاذ تصمیمات خاصی ترغیب کنیم. از طریق محصولات و خدمات خود از چه استراتژیهای دیگری میتوانیم برای جذب و نگهداشتن مشتریان استفاده کنیم؟
در سالیان اخیر روانشناسیِ مصرفكننده يكی از گرايشهای پرطرفدار و مشترک مابین دیزاین و روانشناسی به شمار میآيد كه بيش از هر چيز، در جستوجوی شناخت و تحليل رفتارهای مرتبط با مصرف خدمات و محصول است. از مهمترين زمینههای مطالعاتیِ اين حیطه، بررسی موضوعاتی چون توقعات، سليقهها و خواستههای کاربر است.
به هنگامی که با بحث نظری در مورد پارادایمهای آیندهپژوهی آشنا میشویم، به نظر میرسد که اکتشاف تحولات آینده اغلب شامل قالبهای مشارکتی هنجاری برای کشف تصاویر و مفاهیم مختلف ذینفعان است. آیندهپژوهی مطالعه علمی پیشرفتها و محدودههای ممکن، مطلوب و محتمل آینده و همچنین شرایط این موارد درگذشته و حال است. آیندهپژوهیهای مدرن فرض میکنند که آینده به طور کامل قابل تعیین نیست و زمینهای برای طراحیِ پیشرفتهای آینده به طرق مختلف وجود دارد.
در ادبیات حوزهی «طراحی پژوهی»، «خدمت»، راهبرد سازمانها برای دستیابی به اهداف گوناگون ازجمله اهداف اجتماعی است که با ارائه محتوای مشخص و از طریق کانال مشخص از ارائهدهنده خدمت به دریافتکننده آن انتقال مییابد و بهزعم اوریچ و همکاران (2006) دارای الزامات کارکردی «پشتیبانی» و کارکردهای «ارضای نیازها» و «فراهم کردن اطلاعات» است.
کنش دیزاین (در معنای مصدریت فعل مذکور)، بهزعم بسیاری از نظریهپردازان این حوزه از دانش، بسیار مبهم است؛ بهگونهای که همین ابهام در ماهیت و معنا، چالشهای فلسفی متعددی را متوجه دانش این مقوله نموده است. از آنجاییکه در غیاب فهم کارکرد بنیانهای فلسفی هر حوزه از دانش، تحقق صورت مناسب و کامل دانشپژوهی در آن ممکن نیست، تعمیق شناخت نسبت به دانش دیزاین همواره دغدغه ارباب نظر در باب حکمت عملی بوده و پژوهشهای علمی و نظاممند پیرامون آن در طی سه نسل ترمینولوژی صورت پذیرفته است.
پیوند حکمتهای «تربیت» و «طراحی» در گرو وجود ارتباط ذاتی میان عناصر «حقیقتجویی» و «کنشمحوری» و وجود مضمون مشترکِ «پویایی در جهت تغییر مطلوب» به شرط «حصول نتیجه» است که این امر تا حدی بهصورت بازآفرینی حکمتهای یاد شده در قالب «کنش پژوهی تربیتی» و «پژوهش از طریق طراحی» تحقق یافته است.
مفهوم چیستی هویت در طول تاریخ حیات انسانی همواره به عنوان پرسشی اساسی مطرح بوده است. هویت در هر دوره متاثر از مفاهیم غالب هستیشناسی، ویژگیهای تاریخی، ویژگیهای بافتیِ اجتماعی و فرهنگی و … که بر پارادایم آن عصر حاکم بودهاند، مفهومی دیگر و ویژه به خود گرفته است.
سیستمهای فنی- اجتماعی میتوانند به عنوان شبکهای با عناصر یکپارچه فنی و اجتماعی تعریف شوند که به واسطه هدفی مشترک تعریف میشوند، به گونهای که هر یک از این عناصر در راستای هدف مشترک در مسیری معین همکاری میکنند. آنچه این دسته از سیستمها را از سایر سیستمهای آمیخته متمایز میکند وجود فرآوردههایی فنی در شبکهای اجتماعی است که منجر به خلق فرآوردهای پیچیده خواهد شد.
برندسازی میتواند امکان ایجاد رابطهی حسی- ادراکی با محصولات را میسر سازد. این پژوهش با مطالعهی روند تغییر پارادایمها در مباحث هستیشناسانه و معرفتشناسانه و پیگیری این تغییرات در حوزه مدیریت برندسازی برای محصولات و خدمات صورت گرفته است.
نشانهشناسی مربوط به مطالعهی نشانههاست و معناشناسی مطالعهای دربارهی معنای آن نشانههاست. در معناشناسی محصولات این مفاهیم زبانشناسی به کار برده میشوند تا دیزاین را توصیف کنند. در دیزاین، محصول نشانه است و دغدغهی آن این است که طراحان چگونه معناها را در محصولاتشان به رمز درمیآورند و کاربران نیز چگونه با آنها ارتباط برقرار میکنند.
ایمیل:
rastaathinktank@gmail.com
آدرس:
خیابان بهشتی، قبل از مفتح، جنب پست پیشتاز، کارخانه نوآوری مهام