معرفی کتاب آشوب سیاسی

فهرست مطالب

فصل1 : کنش جمعی، دیجیتالی می­شود

1-1- چکیده

فصل اول این کتاب معطوف به تبیین و تنقیحِ کلیتِ مطالبی است که قرار است در فصول آینده مورد بحث قرار بگیرند. از جمله مسائلی که در این فصل مطرح می­شود عبارت­ است از:

  • تعاریف مفاهیم کلیدی همچون: رسانه­ های اجتماعی، کنش­ های جمعی و مصادیق آن؛
  • مکانیزم­ های کلیدی و بنیادین تاثیرگذاری روی اشخاص و اجتماع در شبکه ­های مجازی؛
  • مسئلۀ ناپایداری و پیش­بینی­ ناپذیریِ کنش­ های جمعیِ آنلاین؛
  • روش­ شناسیِ مورد استفاده در این کتاب؛
  • منابعِ مهمی که روی نظریاتِ این کتاب تاثیرگذار بوده­اند؛
  • مهم­ترین آثاری که در حوزۀ نسبت کنش جمعی و شبکه­ های اجتماعی نگاشته شده است؛
  • دعاویِ اصلیِ این کتاب.

1-2- مقدمه

به عنوان مقدمه­ ای که بتواند اهمیت بحث را نشان دهد، می­توان به جنبش­های اجتماعیِ متعددی اشاره کرد که در اثر فعالیت­های آنلاین در شبکه ­های اجتماعی به وجود آمده­اند:

  • انتخاب  Roh Moo-hyun به ریاست ­جمهوریِ کرۀ جنوبی در سال 2002؛
  • تظاهرات 2 میلیون نفر در لندن در 15 فوریۀ 2003 علیه شرکتِ دولیت این کشور در جنگِ عراق؛
  • انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008؛
  • تظاهرات ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری سال2009؛
  • جنبش­های موسوم به بهار عربی؛

همۀ این تحرکات و جنبش­ها نشان از ظهور یک پدیدۀ فراگیر دارند، ظهور یک نیرویِ سیاسیِ جدی: تحرکاتِ ساماندهی شده از طریقِ رسانه­های اجتماعی.این تحرکات در کشورهای مختلف و در بافت­های مختلف، ماهیت­های متفاوت و مختلفی به خود می­گیرند. اما البته می­توان الگوهایی ثابت و تکرارشونده هم در آنها پیدا کرد. مثلاً: مشارکتِ گروه­هایی که به طور سنتی به لحاظ سیاسی چندان فعال محسوب نمی­شوند؛ مشارکتِ اقلیت­های قومی.

پس از این مقدمات اولیه پرسش­های اصلیِ  کتاب طرح می­شوند:

  • این تحرکات چگونه آغاز می­شوند و چگونه عمل می­کنند؟
  • چگونه است که برخی از آنها پایدار می­مانند و موفق می­شوند و برخی دیگر شکست می­خورند؟
  • چگونه استفادۀ فراگیر  و رو به رشد از  شبکه­ها و رسانه­های اجتماعی، امرِ سیاسی را در دوران معاصر تحت تاثیر قرار داده است؟

از نظر نگارنده­ها، فهمِ این محیط جدید و درکِ رابطۀ رسانه­های اجتماعی با کنشِ جمعی، مهم­ترین چالشی است که علوم سیاسیِ امروز با آن مواجه است.

1-3- رسانۀ اجتماعی جا افتاده می­شود

ابتدا تعریف­مان از رسانۀ اجتماعی را دقیق می­کنیم: رسانۀ اجتماعی اساساً نوعی پلت­فرمِ اینترنتی است که به کاربران امکانِ خلق و تبادل محتواهایی را می­دهد که توسط خودشان تولید شده است؛ و معمولاً هم از موبایل یا فناوری­هایِ مبتنی بر وب استفاده می­کند.

برخی ازاشکالِ مختلفِ این رسانه­های اجتماعی عبارت اند از:

  • بلاگ­ها و میکروبلاگ­ها مثل توئیتر یا ویبو[1]؛
  • سایت­های شبکۀ اجتماعی مثل فیس­بوک، توئیتر، تامبلر، اسنپ­چت و اینستاگرام؛
  • سایت­هایِ به اشتراک­گذاریِ محتوای مثل یوتیوب و فلیکر؛
  • وب­سایت­هایِ اجتماعیِ نشانه­گذاریِ علاقه­مندی­هایِ اجتماعی[2] مثل دیگ[3]، ردیت[4]؛
  • سایت­هایِ تولیدِ کالاهایِ آنلاین مثل ویکیپدیا و بایدو باک[5]؛
  • جهان­های مجازیِ بازی یا فعالیت­های اجتماعی مثل مین­کرفت[6] یا سکند لایف[7]؛

1-4- چه چیزی را می­توان کنشِ جمعی محسوب کرد؟

تعریف اولیه­ای که برای کنش جمعی ارائه می­شود عبارت است از:

هر نوع فعالیتی که شهروندان با هدفِ کمک به کالایِ عمومی[8] انجام می­دهند، کنش جمعی محسوب می­شود. کالای عمومی کالایی است نارقابتی و ناحذف­گرا، به این معنا که اگر چه کالایی مفید است، اما قابل خرید و فروش برای اشخاص حقیقی نیست. درست به همین علت، کالای عمومی با یک مسئلۀ بزرگ مواجه است: مسئلۀ سواریِ مفت[9].  به این معنا که برخی از شهروندان که هیچ نقشی در تولید کالای عمومی نداشته­اند، کماکان از فواید آن بهره­مند می­شوند. و در واقع بخش مهمی از علوم سیاسی معطوف است به فهم سازوکار ترغیب افراد برای شرکت در تولید این کالاهای عمومی.  مصادیقی از کنش­های جمعیِ سیاسی عبارت­ است از:

  • رأی دادن؛
  • سرکت در اعتراضات و راهپیمای­ها؛
  • امضا کردن بیانیه­ها و طومارها؛
  • ایجاد درگیری­های مسلحانه؛

امروزه با ظهور اینترنت، بسیاری از این کنش­ها در بستر اینترنتی و آنلاین محقق می­شوند که مصادیقی از آن عبارت اند از:

  • حمایت از یک پست فیس­بوکی؛
  • لایک کردنِ یک تصویر یا یک پست خاص؛
  • بازتوئیتِ یک پیام خاص؛

البته هنوز هم برخی کارشناسان باور دارند که کنش جمعیِ سیاسی، ضرورتاً باید در جهان واقع باشد ولذا کنش­های آنلاین در مقامی فروتر قرار دارند.

1-5- تحت تأثیرِ رسانۀ اجتماعی

رسانه­های اجتماعی، به دو گونه یا از دو طریق، تصمیم­گیریِ افراد را تحت تأثیر قرار می­دهند:

  • افراد در محیط دیجیتالی می­توانند به صورت کاملاً دقیق و زنده از رفتارِ سیاسیِ یکدیگر خبردار شوند. به این ترتیب، شبکه­ های اجتماعی تحرکاتِ سیاسیِ افراد ار تحت تاثیر قرار می­دهند. این روش تاثیرگذاری در فصل 4 بررسی خواهد شد.
  • –          شبکه­ های اجتماعی امکانِ مرئی شدنِ ما و متعاقباً دیده شدنِ ما توسط دیگران را هم فراهم می­کند. این نوع امکانِ خاص دیده شدن، تاثیر زیادی روی تصمیم­گیریِ افراد برای پیوستن به جنبش­های مختلف سیاسی بازی می­کند. این روش تاثیرگذاری در فصل 5 بررسی خواهد شد.

نکتۀ بعدی، ویژگی­هایِ شخصیتیِ افراد است که روی آستانۀ تاثیرپذیریِ آنها تاثیر می­گذارد. این مسئله هم در فصل 6 مورد بررسی واقع خواهد شد. مسئلۀ مهم بعدی که در فصل 7 بررسی خواهد شد، علل و عوامل شکست یا پیروزیِ این کنش­های جمعیِ آنلاین است. به این ترتیب به این نتیجه می­رسیم که توزیعِ آستانۀ مشارکتِ افراد که ربط مستقیم به نوع شخصیت آنها، نقشی مهم­تر از رهبریِ یک جریانِ سیاسی دارد که در دیدگاه­های سنتی مطرح شده است.  انقلاب مصر، یکی از مصادیق این موضوع است که بررسی خواهد شد.

1-6- عدم قطعیت و آشوب در کنشِ جمعیِ آنلاین

بسیاری از تحرکاتِ آنلاین، در مقایسه با تحرکاتِ آفلاین با شکست مواجه می­شوند. چرا که هزینۀ شروعِ پایینی دارند. برای مثال 43 درصد را­ی­گیری­هایِ آنلاینی که در انگلستان انجام شده است، کمتر از 5 نفر مشارکت­کننده داشته است. در فصل 3، این مسئله مورد بررسی دقیق واقع خواهد شد. واقعِ امر آن است که شبکه­ها و رسانه­های اجتماعی، توزیعِ نرمالِ کنش­های سیاسی را بهم ریخته­اند و به این ترتیب پیش­بینی­پذیریِ این کنش­ها را مشکل مواجه ساخته­اند. در فصول آتیِ این کتاب، در مورد دینامیک و منطقِ حاکم بر موفقیت و شکستِ این کنش­های جمعیِ آنلاین بیشتر بحث خواهد  شد.

1-7- روش­های نو برای جنبش­های نو

در این کتاب از 2 روش برای مطالعۀ کنش جمعیِ آنلاین استفاده شده است:

  • استفاده از کلان­داده­ها[10]

توضیح آنکه هر روز در شبکه­ های اجتماعی مختلف حجم عظیمی از داده تولید می­شود. با تحلیل این داده­ها می­توان دست به تحلیل کنش­های جمعی زد. در فصل دوم این کتاب برخی از کلان داده­ها مورد بررسی واقع می­شوند.

  • استفاده از آزمایش­های اجتماعی

در این کتاب از 4 آزمایشِ اجتماعی مختلف استفاده شده است که در فصول آینده به آنها اشاره خواهد شد.

1-8- آثار کلاسیک در حوزۀ کنشِ جمعی

این کتاب بیش از همه تحت تاثیر دو اثر کلاسیک بسیار مهم در حوزۀ کنشِ جمعی است:

  • منطقِ کنشِ جمعی اثر مانکار اولسون؛
  • کنشِ جمعی اثر راسل هاردین؛

ضمن اینکه نویسنده­هایِ کتاب به هیچ وجه قصد توسعۀ نظریاتِ طرح شده در این آثار کلاسیک را ندارند و فقط اقدام به کاربستِ این نظریه­ها در فضای سایبری خواهند کرد.

1-9- این کتاب در مورد چه نیست؟

اگر بخواهیم توصیفی سلبی از این کتاب ارائه دهیم باید بگوییم که این کتاب:

  • دعویِ آن را ندارد که نظام سیاسی در اثر ظهور اینترنت دچار تغییر کامل و بنیادین شده است؛
  • در مورد افرادی که از اینترنت استفاده نمی­کنند هیچ صحبتی نمی­کند؛
  • دعاویِ هنجارین ندارد. به عبارت دیگر  دی پی معرفی و یا شناساییِ نظامِ سیاسیِ به لحاظ اخلاقی موجه نیست. صرفاً در پیِ نظریه­ها و مدل­هایِ تجربی در علوم سیاسی است؛

1-10- این کتاب در مورد چه است؟

  • چگونه انباشتِ کنش­های شخصی و بسیار کوچک، منجر به ظهور کنش­های جمعی در سطوح کلان می­شود؛
  • توسعۀ یک فهم و دریافتِ تازه از نظام­های سیاسی؛
  • مدل­سازیِ دموکراسیِ نوینی که از دلِ این شبکه­ها در حال ظهور است؛
  • درکِ دینامیکِ حاکم بر کنشِ جمعی در جهانی متکثر و آشوبناک.

فصل2 : کنش­هایِ خُرد در مشارکت سیاسی

2-1- چکیده

در فصل دوم رابطۀ تنگاتنگِ کنش جمعی، اینترنت و رسانۀ اجتماعی بررسی می شود. به خصوص تاثیرِ رسانۀ اجتماعی بر تصمیم­گیریِ سیاسیِ افراد مورد بررسی واقع خواهد شد.

دو دورۀ کلان در فرآیندِ اثرگذاری اینترنت بر کنش­های جمعی معرفی خواهد شد:

  1. دورۀ اول از ابتدای ظهور اینترنت تا حوالی سال 2005 است که تاثیر اصلی با گروه­های مختلفِ اینترنتی است؛
  2. دورۀ دوم مربوط به گسترش و نفوذِ شبکه­ های اجتماعی است که امکانات تازه­ای برای تاثیرگذاری فراهم می­کند؛

2-2-  پیش از ظهور شبکۀ اجتماعی: امر سیاسی به مثابه امرِ معمول

در این بخش به دورۀ اولِ تاثیرگذاری اینترنت پرداخته میشود. در این دوره، تعاملات و کنش­ها به تدریج تبدیل به کنش­های مجازی شده و بنیادی اینترنتی پیدا می­کنند. نحوۀ اثرگذاریِ این دوره بر تحرکات سیاسی را در چند محور می­توان دنبال کرد:

  • کاهش چشم­گیرِ هزینه­ها برای هماهنگی و سازماندهیِ حرکت­های اجتماعی

در این مورد می­توان به رویدادِ راهپیماییِ میلیونیِ مادران[11] در سال 2000 در ایالات متحده اشاره کرد که طیِ آن 750 هزار نفر از طریق تعاملات اینترنتی به یکدیگر پیوند خوردند. هزینۀ ناچیزِ سازماندهی و تعامل بود که چنین رویدادی را امکان­پذیر ساخت. 

  • فراهم آمدنِ امکانِ دیده شدن برای گروه­های کوچک­تر

در این مورد نیز می­توان به نسل تازه ای از گروه­های نمایندۀ سیاسی اشاره کرد که بدون اینترنت امکان هیچ­گونه بقایی نداشتند. برای مثال می­توان به گروهِ MoveOn در ایالات متحده اشاره کرد که با 38 کارمند و بدون هیچ دفترِ رسمی توانست تا سال 2010 حدود 5 میلیون نفر عضود داشته باشد. از دیگران موارد می­توان به Avaaz اشاره کرد که در زمینۀ محیط زیست فعال بوده و تا سال 2014 نزدیک به 40 میلیون عضو داشت. جنبش hacktivism  نیز یکی از جنبش­های اینترنتیِ دورۀ اول است که بسیار مورد توجه واقع شده است. ایدۀ اصلیِ این جنش استفاده از تکنولوژی به مثابه ابزاری برای نشان دادن اعتراض و ایجاد نافرمانیِ مدنی است.

اما دورۀ اول هنوز با محدودیت هایی مواجه است. از جمله اینکه هنوز هم سازمان­های خاصی واسطۀ فعالیت سیاسی افراد هستند و آگاهی از دیدگاه­ها و فعالیت­های سیاسیِ افراد، بدون واسطه­گریِ این سازمان­ها ناممکن است. ابزار اصلیِ ارتباطی ایمیل است، و این مستلزم دانستنِ نشانیِ ایمیل افراد می­باشد. برای همین هم فقط افرادی درگیرِ فعالیت­های سیاسیِ مجازی و آنلاین می­شوند که پیش تر و در جهان واقع، درگیرِ فعالیت سیاسی شده­اند. یعنی سیاست، امرِ معمول آنهاست.

2-3- همه بفرمایید: ظهورِ رسانۀ اجتماعی

در دورۀ دوم می­رسیم به ظهور رسانه­های اجتماعی که تجربۀ جدیدی از اینترنت را امکان­پذیر می­کنند: انتشار محتوا و اطلاعات، به گونه­ای بی واسطه حتی برای کاربرانِ غیر فنی و ناآشنا. اولین نسل این رسانه­ها وبلاگ­ها هستند. در این دوره نوعی فضایِ سیاسیِ وبلاگی توسط ژورنالیست­ها و برخی از سیاستمداران به وجود می­آید. برای مثال می­توان به وبلاگ LiveJournal  اشاره کرد که نقش کلیدی­ای در اعتراضات سال 2011 روسیه داشت. سپس در سال 2011 شاهد ظهور ویکیپدیا هستیم که متعلق به شرکتِ غیر  انتفاعی ویکیمدیا[12] بوده و توسط نویسندگانی گمنام و ناشناس از سراسر جهان نوشته می­شود. ویکیپدیا تا سال 2014 ماهانه بیش از نیم میلیارد نفر بازدید­کننده داشت و کم کم کنش­های سیاسی نیز از خودش نشان داد. مثلاً ویکیپدیای انگلیسی در سال 2012 به مدت 24 ساعت صفحاتِ خود را به رنگ سیاه درآورد تا به قانون جدیدی که ایالات متحده تصویب کرده بود اعتراض کند.

از سال 2002 به تدریج شاهد ظهور انواع و اقسامِ رسانه­های اجتماعی هستیم. یکی از مهم­ترین این رسانه­ها که نویسندگان کتاب به آن می­پردازند یوتیوب است. یوتیوب تا سال 2012، بعد از گوگل و فیس­بوک تبدیل به سومین سایت پر مخاطب جهان می­شود که در هر دقیقه بیش از 100 ساعت فیلم روی آن بارگذاری می­شود. به لحاظ سیاسی می­توان به فعالیت­های کمپین باراک اوباما در انتخابات سال 2008 در یوتیوب اشاره کرد که سهم زیادی در پیروزی او داشت. یکی دیگر از ویدوئوهای مورداشارۀ نویسندگان، ویدوئوی کشته شدنِ نداآقاسلطان است که در چند روز به 1 میلیون بازدید می­رسد:

شبکۀ اجتماعی بعدی که مورد بررسی قرار می­گیرد فیس بوک است که تا سال 2014 نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر بازدید کنندۀ ماهانه دارد. نقش فیس­بوک به خصوص در جنبش موسوم به بهار عربی و در مصر بسیار پررنگ بوده است. آنچنان که معترضانِ مصری از آن به عنوان سومین منبعِ خبری خود در دوران اعتراضات یاد کرده­اند.

توئیتر شبکۀ اجتماعیِ دیگری است که نقش مهمی در اعتراضات سال 2009 ایران و انقلاب سال 2011 تونس بازی کرد. ضمن اینکه باراک اوباما با بیش از 51 میلیون فالور در توئیتر، محبوب­ترین سیاستمدارِ این شبکۀ اجتماعی محسوب می­شود. نسخۀ بومیِ توئیتر در چین به نام Sina Weibo هم بیش از 300 میلیون نفر کاربر فعال دارد و در هر روز بیش از 1 میلیون پیام در آن مخابره می­شود. البته این پلتفرم چینی، قوانین سختگیرانه­ای برای سانسور پیام­ها دارد. 

پیش­بینی می­شود که حجم استفاده از شبکه­ های اجتماعی و ضریب نفوذ این رسانه­ها بیشتر بشود. چرا که تعداد کاربران آنها از 1.8 میلیادر نفر در سال 2014  به 2.4 میلیارد نفر در سال 2018 رسیده است. با گسترش استفاده از تلفن­های همراه هوشمند در اوسط دهۀ 2000 میلادی، نیاز به رایانه­های متصل به اینترنت هم برطرف شده و متعاقباً مدت زمانی که افراد در این شبکه­ها می­گذرانند افزایش چشمگیر پیدا کرد.

2-4- مرگِ عضویت و ظهورِ شخصِ منفرد

تمرکز شبکه­ های اجتماعی نه بر سازمان­ها که بر اشخاص و افراد است. این شبکه­ های اجتماعی می­توانند فضایی شخصی­سازی شده برای افراد فراهم آورند. فضایی که فرد، خودش تصمیم می­گیرد که چه کسی  را دنبال کند و چه محتوایی را به اشتراک بگذارد. مهم­تر از همه اینکه فرد، برای تولید محتوا نیازی به عضویت در یک سازمان یا گروه خاص را ندارد. به این ترتیب می­توان گفت که مفهومِ تعلق به یک گروه خاص، اگر هم از میان نرفته باشد بسیار شکننده شده است. در همین بافت است که مفهومِ هوادارِ جناح زدایی­شده[13] مطرح می­شود: فعالی سیاسی که مایل نیست وارد جناحِ  خاصی شود و به طور مستقل و شخصی به فعالیت می­پردازد.

2-5- هدایایِ خُردِ سیاسی

یکی از نکات محوری که تا بدین جا مورد تاکید واقع شد، ماهیت خُردِ فعالیت­های آنلاین است. به این معنا که افراد، کنش­های خود را در فضای مجازی به طور شخصی و فردی ساماندهی می­کنند و کنشِ نهایی در ابعاد وسیع، از انباشتِ همین کنش­های خرد شکل می­گیرد. انجام کنش­های خرد بسیار کم­هزینه­تر و راحت­تر است، به لحاظ زمانی وقت بسیار کم­تری می­گیرد و به این ترتیب افراد، تمایل بیشتری برای انجام چنین کنش­هایی دارند.

واقعیتِ بالا منجر به یک مسئلۀ اساسیِ دیگر شده است: اینکه افرادی که ساعات بیشتری  از اینترنت استفاده می­کنند، تمایل بیشتری برای شرکت در فعالیت­ها و جنبش­های سیاسی دارند. این مسئله آنچنان نیرومند است که عوامل دیگری چون اعتمادِ سیاسی و اجتماعی را تحت شعاع قرار می­دهد. به این معنا که دیگر اعتمادِ سیاسی و اجتماعی نیست که افراد را برای فعالیت سیاسی ترغیب می­کند، بلکه میزان استفادۀ آنها از اینترنت است که تعیین­کنندۀ این مسئله است.   

مصداق جالبی که نویسنده­ها به آن اشاره می­کنند مبلغِ 35 میلیون دلار است که از طرف مردم به کمپین تبلیغاتیِ اوباما هدیه داده شد؛ مبلغی که 40 درصد آن از منابعی کمتر از 25 دلار تهیه شده بود.

2-6- افزایشِ مقیاس

همان طور که گفته شد، این کنش­های خرد روی هم انباشته شده و منجر به کنش­های کلان و جمعی می­شوند. در این بخش، به 3 نمونۀ واقعی پرداخته می­شود که بین سال­های 2012 تا 2014 روی داده­اند.

2-6-1- مورد اول: موردِ ملاله یوسف­زی

ملاله یک دختر دبستانیِ پاکستانی بود که در کمپین حمایت از حقِ تحصیلِ دختران شرکت می­کرد. او در اکتبر 2012، هنگام بازگشت از مدرسه مورد حملۀ  طالبان واقع شد و پس از آن تبدیل به یکی از مشهورترین چهره­های جهانی گردید. وی در سال 2014 برندۀ جایزۀ صلح نوبل شد. نمودار زیر، نشان دهندۀ تعداد بازدیدهایی است که از صفحۀ او در ویکیپدیا شده و نیز تعداد توئیت­هایی که حاوی نام او بوده­اند:

همان طور که مشاهده می­شود این دو نمودار شباهت زیادی با هم دارند. بیشترین تعداد تکرار نام ملاله در توئیتر و بیشترین بازدید از صفحۀ او در ویکیپدیا بین اکتبر 2012 تا نوامبر همان سال، یعنی در بازۀ زمانیِ نزدیک به رویدادِ حملۀ طالبان به او واقع شده است. البته با انتخاب او به عنوان شخصیت سال، از طرف مجلۀ تایم و نیز انتخاب وی به عنوان برندۀ جایزۀ صلح نوبل، تکرار نام او و بازدید از صفحۀ او بسیار بیشتر هم شد.

2-6-2- مورد دوم: کمپینِ “زنبورهای ما را نجات دهید”

کمپینی که در آوریل 2013 و در اروپا شکل گرفت و نهایتاً منجر به ممنوعیت استفاده از یک آفت­کش خاص شد. تصویر زیر نشان­دهندۀ توئیت­های مرتبط با این کمپین است.

2-6-3- مورد سوم: یک کمپین فمینیستی

در این کمپین، کارولین پرز[14]، فعال فمینیستی اقدام به جمع­آوریِ یک طومارِ مجازی از طریق سایت change.org  کرد. هدف این کمپین، اعتراض به حذفِ تصویرِ الیزابث فرای[15] از اسکناس­های 5 پوندی و جایگزینیِ آن با تصویر چرچیل بود. این کمپین و جمع­آوریِ امضا نهایتاً منجر به تغییرِ تصمیمِ بانک مرکزیِ انگلستان شد. تصویر زیر نشان­دهندۀ تعداد توئیت­هایی است که در رابطه با این کمپین تولید شده ­­اند:

نکتۀ مهم در مورد تفاوتی است که بین الگوی این دو نمودار وجود دارد. در مورد این تفاوت­ها در فصل آینده دقیق­تر بحث خواهد شد.

اما باید بپرسیم که این نمودارها چه نکتۀ مهمی را روشن می­کنند؟ همان طور که گفته شد، در فضای مجازی، کنش­های جمعی و آنلاین، محصولِ فعالیت­ها و کنش­های  خردِ افراد هستند. مثلاً در مورد ملاله، نه توئیتِ افرادِ مشهور، که توئیتِ تک تک افرادِ معمولی بود که منجر به یک کنشِ جمعی وسیع شد. آمارها نشان می دهد که فقط 15 درصد کلِ توئیت­های تولید شده در هر یک از سه موردِ بالا، ناشی از توئیت یا بازتوئیت افراد مشهور – مثلاً جاستین بیبر با 58 میلیون فالور- بوده است. 85 درصد کنش جمعی در  مقیاس کلان، محصولِ تَک توئیتِ افرادِ کاملاً عادی بوده است که به طور میانگین فقط 61 نفر فالور داشته­اند.

در فصل بعدی، در مورد منطقِ دینامیکیِ حاکم بر هر یک ازین پلتفرم­ها بحث خواهد شد. اینکه برای مثال سازوکار طوفان­های توئیتری چه تفاوتی با کنش­های جمعی در فیس­بوک دارد.

2-7- رسانۀ اجتماعی چگونه منجر به تأثیر اجتماعی می­شود؟

پس از این بررسی­ها آماری و نموداری، باید بپرسیم که رسانه­های اجتماعی، چگونه رویِ تصمیم­گیریِ افراد برای شرکت کردن یا نکردن در یک جنبش سیاسی تاثیر می­گذارند؟ این تأثیرگذاری از 3 طریق محقق می­شود:

  • آثارِ ساختارِ شبکه[16]
  • اطلاع از کنشِ دیگران
  • دیده شدن

در ادامه به تشریح هر کدام از این مکانیزم­ها می­پردازیم.

2-7-1- آثارِ شبکه – گره­هایِ ضعیف، گره­هایِ محکم

انسان همواره در شبکه­ های مختلفی از روابط زندگی کرده است، شبکه­ های که آثار متنوعی روی تصمیم­گیری­ها و نحوۀ زیست او داشته­اند. با ظهور شبکه­ های اجتماعی اما این آثار که به آثار شبکه معروف­اند، شدید­تر شده است. Mark Granovetter  بنیان­گذار جامعه شناسیِ شبکه­ها، تحلیلی بسیار مهم از نحوۀ تأثیرگذاریِ شبکه بر روی افراد ارائه داده است. از نظر وی گره­های شبکه­ایِ ضعیف[17]، برخلاف آنچه در ابتدا به نظر می­رسد، تأثیر زیادی رویِ انتشارِ اطلاعات در سرتاسر شبکه و روی تصمیم­گیریِ افراد دارند. به این ترتیب شبکه­ های اجتماعیِ آنلاین را می­توان انباشتی از این گره­هایِ ضعبف به حساب آورد.

برای مثال در سال 2010، James  Fowler   یکی از اساتید برجستۀ علوم سیاسی آمریکا، با همکاریِ فیس­بوک یک آزمایش در سطح بسیار گسترده روی 61 میلیون نفر انجام داد. نتیجۀ این آزمایش نشان داد، همین که افراد از رفتارِ سیاسیِ دوستانِ فیس­بوکیِ خود – ولو دوستانی بسیار دور با گره­های ضعیف – مطلع می­شوند، رفتار سیاسی­شان برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست­ جمهوری تغییر می­کند. البته باید توجه داشت که شبکه ­های اجتماعی مختلف، بنا به ساختارِ متفاوتی که دارند اثرِ شبکه­ای متفاوتی هم روی مخاطبان می­گذارند.

2-8- معدنِ اطلاعاتِ اجتماعی

همان طور که پیش­تر هم اشاره شد، امکانِ اطلاع از رفتار سایرین که از این پس اطلاعات اجتماعی نامیده می­شود، یکی دیگر از مکانیزم­هایِ اثرِ شبکه­ های اجتماعی است. آزمایش­های تجربیِ متعددی وجود دارد که نشان می­دهد افراد، به کمپین­هایی کمک می­کنند که از جمعیت و هوادارِ بیشتری برخوردار است.

2-8-1- قابلیت دیده شدن

درست همان طور که شبکه­ های اجتماعی امکان اطلاع از تصمیماتِ سایر افراد را فراهم می­کنند، امکانِ این را که سایر افراد هم از تصمیمات ما آگاه شوند فراهم می­کنند. رویِ دیگر این سکه، گمنامی در شبکه ­های اجتماعی است. به عبارت دیگر در این شبکه­ها، افراد نه تنها امکانِ دیده شدن، بلکه امکانِ پنهان شدن نیز دارند. هر دویِ این امکان­ها، تصمیم افراد برای انجام یا عدم انجام کنش سیاسی را تحت تاثیر قرار می­دهند. مکانیزم دقیق این تاثیرگذاری در فصل 5 مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

فصل3 : آشوب

3-1- چکیده

تا به اینجا نشان داده شد که شبکه­ های اجتماعی یکی از منابعِ مهمِ شکل­دهی به کنش­های جزئی افراد هستند. کنش­هایی که هزینۀ بسیار پایینی بر افراد تحمیل می­کنند. دقیقاً به علت همین هزینۀ پایین، احتمالِ آنکه این کنش­ها نهایتاً با شکست مواجه شوند هم زیاد هست. به این ترتیب با موقعیتی آشوبناک، ناپایدار و نامطمئن مواجه می­شویم. در این فصل از کلان­داده­هایی استفاده خواهیم کرد که از فعالیتِ آنلاین افراد به دست آمده است و براساسِ علوم اجتماعیِ رایانشی[18]، شکلِ تحرکاتِ کلان را توصیف خواهیم کرد. فرضیۀ این فصل آن است که رسانۀ اجتماعی موجب ناپایداریِ فضای سیاسی می­شود.

موردکاوی­های این فصل حول پلتفرم­های دادخواهی[19] می­باشد. در گام اول دادخواهی به عنوان نوعی کنشِ جمعی معرفی شده و ویژگی­های 3 پلتفرم دادخواهی که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته­­اند ذکر خواهد شد. در گام دوم نحوۀ تولید داده از این 3 پلتفرم تبیین خواهد شد. در گام سوم دو یافتۀ اصلی از این داده­ها ارائه خواهد شد: اول اینکه بسیاری از این دادخواهی­ها با شکست مواجه می­شوند؛ دوم اینکه تعداد امضاهایی که در همان روز اول به نفع این دادخواهی­ها جمع می­شود، اهمیت زیادی برای ادامۀ حیات آن دارد.  

3-2- دادخواهی به مثابه کنشی خرد در مشارکت سیاسی

دادخواهی تاریخ درازی دارد و امروزه دادخواهیِ آنلاین تبدیل به یکی از نمونه­های رو به رشدِ نوآوری­های دموکراتیکِ اینترنتی شده است. در واقع در دادخواهی آنلاین، آن کسی که دادخواهی را آغاز می­کند، به جای آنکه در خیابان­ها در پی هوادار باشد، به راحتی می­تواند به نحو آنلاین هوادارن خود را پیدا کند.

3-2-1- دولت­ها وارد بازارِ دادخواهی می­شوند

وب­سایت  No.  10   اولین وب­سایتِ دادخواهی در انگلستان است که در سال 2006 راه­اندازی شد و تا سال 2011 بیش از 5 میلیون آدرس ایمیلِ ثبت شده داشت. کاربران این وب­سایت می­توانند با استفاده از آدرس ایمیل معتبر، اقدام به راه اندازیِ دادخواهی یا امضایِ یک دادخواهیِ خاص کنند. هر دادخواهی­ای، چنانچه بیش از 500 امضا جذب کند، یک دعوتنامۀ رسمی از طرف دولت برای فرد ارسال می­شود. استفاده از این دادخواهی­هایِ آنلاین در عوض کردن تصمیمات دولت بسیار موثر بوده است. دولت ایالات متحده و آلمان نیز دولت­های بعدی بودند که اقدام به راه­­اندازیِ پلتفرم­های دادخواهی کردند.

3-2-2- استخراجِ داده از پلتفرم­های دادخواهی

اول اینکه دادخواهی­هایِ سنتی که از طریق برگه­های کاغذی انجام می­شد اطلاعت چندانی در اختیار پژوهشگران علوم اجتماعی و علوم سیاسی قرار نمی­داد. دادخواهی­های آنلاین اما اطلاعات ارزشمند زیادی از مشخصات مردم­شناختیِ افراد شرکت­کننده در دادخواهی را در اختیار قرار می­دهند. در اینجا، اطلاعات دادخواهیِ آنلاین انگلستان (http://petitions.number10.gov.uk/) و ایالات متحده (http://direct.gov/) در بازۀ زمانیِ 2009 تا 2011 جمع­آوری و تحلیل شده­اند. اطلاعات 8326 دادخواهی جمع­آوری و تحلیل شد که نشان از اهمیتِ تعداد امضاها در روز اول دادخواهی داشت.

3-2-3- بسیاری از دادخواهی­ها خیلی زود شکست می­خورند

آمارهای به دست آمده از وب­سایت دادخواهیِ انگلستان نشان می­دهد که 94 درصد داخواهی­ها موفق به جذب 500 امضا نمی­شوند. ضمن اینکه 230 دادخواهی از میان 533 دادخواهی که موفق به جذب 500 امضا شدند، در همان روز اول این تعداد امضا را جمع کردند. به این ترتیب تعداد امضاهای جمع شده در روز اول را می­توان مهم­ترینِ عاملِ موفقیت دادخواهی­ها محسوب کرد. سایر عوامل نظیر عنوان دادخواهی، روزی که دادخواهی اعلام عمومی می­شود و … تأثیر خاصی در موفقیت آن ندارند. بررسی دادخواهی­های انجام شده در ایالات متحده نیز الگوی مشابهی را نشان می­دهد.

3-2-4- چگونه کنش جمعی کمرنگ می­شود

همان طور که گفته شد بسیاری از دادخواهی­های آنلاین – 94 درصد- با شکست مواجه می­شوند. اما نکتۀ مهم این است که الگویِ رشدِ این دادخواهی­ها، از الوگی رشد رایج یعنی نمودارِ S شکل پیروی نمی­کند. الگوی رشد آنها از رابطۀ زیر پیروی می­کند:

و نمودار آن به شکل زیر است:

همان طور که مشاهده می­شود سرعتِ تباهیِ این دادخواهی­ها بسیار بالاست و اغلب آنها ظرف 24 ساعت اول ناکام مانده و از میان می­روند.

3-2-5- دادخواهی به مثابه منبعِ تولیدِ آشوب

این دادخواهی­ها را می­توان به مثابه منابعی برای تزریق آشوب در فضای سیاسی در نظر گرفت. چرا؟ دلیل اصلی آن بازمی­گردد به الگوی حاکم بر جلبِ توجه این دادخواهی­ها. توضیح آنکه در علم آمار سه نوع توزیع نرمال وجود دارد:

نمودار قرمز رنگ به نام توزیع لپتوکورتیک[20] شناخته می­شود. همان طور که از شکل آن پیداست، یک دورۀ بسیار فشردۀ فعال دارد که به قله یا پیکِ نمودار منجر می­شود و دو دورۀ نافعالی یا سکونِ طولانی مدت دارد. در علوم سیاسی این الگو به الگویِ تعادلِ تعادل نقطه­ای[21] معروف است که توسط دو دانشمند آمریکایی­ به نام­های فرانک بامگارتنر[22] و بریان جونز[23] توسعه داده شده است. آشوبناکیِ این الگو از دورۀ سکوت یا غیرفعالیِ طولانیِ آن ناشی می­شود. چرا که به خصوص در فضای مجازی، احتمال زیادی دارد که در این دورۀ سکوت یک اتفاقِ نامنتظره روی می­دهد و منجر به فعال شدنِ ناگهانیِ دادخواهی می­شود.

3-2-6- چگونه توئیت­ها می­توانند دادخواهی­ها را فعال کنند

در این بخش رابطۀ بین فعالیت­ها توئیتری و فعالیت دادخواهی بررسی می­شود. به عبارت دیگر پرسش اصلی این است که توئیت­هایی که در مورد یک دادخواهیِ خاص ارسال می­شوند، چه تاثیری در فعال کردن دوبارۀ آن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش داده­های 481 دادخواهیِ فعال بین آوریل و میِ 2013 جمع­آوری شد. این داده­ها شامل 327430  امضا و 35540 توئیت می­شود. تحلیل این داده­ها نشان از رابطۀ معنادار بین تعداد امضاهای جمع­آوری شده و تعداد توئیت­ها داشت.

3-3-  اطلاعاتِ اجتماعی به مثابه منبعِ ناپایداری

پیش­تر گفته شد که منظور از اطلاعات اجتماعی، اطلاعاتی است که از رفتارِ سایرین در دسترس افراد مختلف است. پلتفرم­هایِ دادخواهیِ مختلف، اطلاعات اجتماعیِ مختلفی از افراد را در دسترس قرار می­دهند ولذا تاثیرات مختلفی روی نحوۀ تصمیم­گیریِ افراد دارند. به عبارت دیگر، فضای اطلاعاتی می­تواند رفتار و کنشِ افراد را تحت تاثیر قرار دهد.

برای بررسیِ کمّیِ این فرضیه، وب­سایتِ دادخواهیِ دولت انگلستان مورد بررسی قرار گرفت. در آوریل 2012، تغییری در این سایت به وجود آمد که فرصت انجام یک آزمایشِ اجتماعی را فراهم می­کرد. از این تاریخ به بعد، کاربران این وب­سایت می­توانستند دادخواهی­های برتری را که بیشترین امضا را جذب کرده­اند مشاهده کنند. بررسی نشان دادند که این امکانِ جدید، تاثیر خاصی روی تعدادِ کلِ امضاهایِ جمع­آوری شده در این وب­سایت نداشته است. اما توزیع امضاها تغییر کرده و بیشتر بر همان دادخواهی­هایِ موفق و پر جمعیت متمرکز شد. یعنی دادخواهی­هایی که امضاهای بیشتری جمع کرده بودند، با معرفیِ این امکان جدید، بر باز هم امضاهای بیشتری جمع کردند. به بیان دیگر، آنکه به لحاظ اطلاعاتی غنی بود، غنی­تر شد و آنکه به لحاظ اطلاعاتی فقیر بود، فقیرتر.

3-3-1- ناپایداری، بی هدفی و پیش­بینی­ ناپذیری

تا بدین جا داده­ها و تحلیل­ها منابعی چند را شناسایی کرده­اند که عاملِ ناپایداری و آشوب هستند:

  • اغلبِ دادخواهی­ها با شکست مواجه می­شوند. داداخواهی­های موفق، رشد بسیار سریعی را تجربه می­کنند. البته دوره­های سکون و سکوت زیادی هم دارند. همین امر موجب پیش­بینی ­ناپذیریِ آنها می­شود و با توجه به رشدِ محبوبیتِ وب­سایت­های دادخواهی، پیش­بینی می­شود که این آشوب و پیش­بینی­ ناپذیری بخشی از حیات سیاسی آینده بشود.
  • اطلاعاتِ اجتماعی منبع دیگری است که موجب ناپایداری و آشوب می­شود. تحقیقات نشان می­دهد که افراد تمایل به پیوستن به جریان­ها و جنبش­هایی دارند که پیشاپیش پرجمعیت بوده و هوادران زیادی دارد.
  • افرادی هستند تحت عنوان دادخواهانِ بی­هدف[24]. این افراد هدف خاصی از امضایِ دادخواهی­ها نداشته و بدون هدف اقدام به امضای آنها می­کنند. نکتۀ مهم در اینجاست که آنان تمایل بیشتری دارند تا دادخواهی­هایِ پرجمعیت ار امضا کنند. به بیان دیگر، اطلاعات اجتماعی تاثیر زیادی روی این افراد می­گذارد.

فصل4 : چگونه اطلاعات اجتماعی، جهان را تغییر می­دهد؟

4-1- چکیده

در این فصل در مورد سازوکار تاثیرِ اطلاعات اجتماعی بر تصمیم­گیریِ افراد بحث خواهد شد. این اطلاعات می­تواند منجر به انصراف افراد از مشارکت در یک جنبش شود – مثلاً به این دلیل که تعداد افرادِ جنبشِ مورد نظر به اندازۀ کافی زیاد است – یا برعکس ممکن است منجر به پیوستنِ افراد به جنبش مورد نظر شود چرا که تعدادِ زیادِ افراد عضو جنبش نشان از اعتبار آن می­تواند داشته باشد. همان طور که در فصول قبل اشاره شد، ظهور فضای مجازی و اینترنت، دسترسی به این اطلاعاتِ اجتماعی را راحت­تر و دقیق­تر کرده است. در فصل حاضر به این پرسش اساسی می­پردازیم که آیا نمودارها و داده­های بررسی شده در فصل قبل را می­توان به تاثیرِ همین اطلاعات اجتماعی نسبت داد؟ در این فصل ابتدا به مرور پژوهش­هایِ پیشین در حوزۀ اطلاعات اجتماعی پرداخته خواهد شد. سپس  نقاط قوت و ضعف این پژوهش­ها ارزیابی می­شود. در گام سوم، یک آزمایش اجتماعی انجام شده و خروجی­های آن گزارش خواهد شد. در گام چهارم، در مورد دومین آزمایشِ اجتماعیِ مرتبط با این حوزه بحث می­شود و در گام نهایی دلالت­های این آزمایش­ها برای  مشارکت سیاسی در رسانۀ اجتماعی روشن خواهد شد. 

4-2- چگونه اطلاعات اجتماعی منجر به کنش جمعی می­شود؟

در آثار و پژوهش­های پیشین، 4 اثرِ مختلفِ اطلاعات اجتماعی بر رفتار سیاسی افراد شناسایی شده است:

  • فشار اجتماعی؛
  • همکاریِ مشروط[25]؛
  • نقاط اوج[26]؛
  • اثرِ عرابه­ای[27].

اثر اول که در کتاب منطقِ کنشِ اجتماعیِ اولسون بدان اشاره شده است بیان می­دارد که افراد، در گروه­های کوچک­تر با تعداد اعضای کمتر، مشارکتِ خود را ازشمندتر تلقی می­کنند، حال آنکه در گروه­هایِ بزرگ­تر، اثرِ کنش­های خود را کمتر می­بینند و متعاقباً انگیزۀ کمتری برای مشارکت پیدا می­کنند:

به طور کلی فشاراجتماعی و انگیزه های اجتماعی فقط در گروه­های کوچک است که موثر واقع می­شود، گروه­هایی آنچنان کوچک که اعضایِ آن امکانِ ارتباطِ چهره به چهره با یکدیگر را دارند.

البته در فصل قبل اشاره شد که چگونه ظهور اینترنت این آموزۀ اولسون را تحت تأثیر قرار داده است.

اثر دوم، یعنی همکاریِ مشروط که از ادبیاتِ تولید شده در حوزۀ اقتصاد وام گرفته شده است حاکی از این آموزه است که کمکِ مالیِ افارد به یک جنبش یا سازمان مشروط است به کمکِ سایرین. به بیان دیگر، اطلاعات اجتماعی در مورد مساهمت و مشارکتِ مالیِ سایر افراد در یک جنبش خاص می­تواند افرادِ دیگر را هم ترغیب به مشارکت کند.

اثر سوم که برگرفته از مطالعات جامعه­شناختی است به نقاط اوج و جمعیتِ قطعی[28] مربوط می­شود. طبق این اثر، گروه­های بزرگتر راحت­تر می­توانند به جمعیتِ  قطعی دست بیابند، یعنی تعدادِ کافی از افراد را حولِ یک مسئلۀ اجتماعی سازماندهی کنند. بعد از فراهم کردن جمعیت قطعی، مشارکت یا عدم مشارکت سایر افراد، اهمیت خود را از دست می­دهد.

اثر چهارم یعنی اثر عرابه­ای اشاره به این واقعیت دارد که اطلاعات اجتماعی در مورد اینکه تعدادِ زیادی از افراد به یک جنبش خاص پیوسته­اند مثل یک عرابه عمل می­کند و باعث می­شود تا سایر افراد هم سوار بر این عرابۀ اطلاعاتی به آن جنبشِ خاص بپیوندند. افرادی هم که به جنبش مورد نظر نپیوسته­اند دچار مارپیچِ سکوت[29]  می­شوند: یعنی یا باید به آن بپیوندند یا باید سکوت کنند.

پس از مرورِ این 4 اثر، در گام بعدی آزمایش­هایی برایرد یا تأئیدِ آنها در حوزۀ کنش­های جمعیِ آنلاین انجام خواهد شد.

4-3- آزمایشی در مورد اطلاعاتِ اجتماعی

در این بخش، از طریق یک سلسله آزمایشات تجربی تلاش می­شود تا آثار مختلفِ اطلاعاتِ اجتماعی را مورد سنجش قرار داد. این آزمایش عبارت است از ارائۀ اطلاعات اجتماعیِ مختلف به کاربران و سنجشِ رفتار آنها.

  • آزمایشِ اثرِ فشار اجتماعی

برای مثال در یک آزمایش، به ساکنان یک هتل گفته شد که 75 درصدِ مهمانان این هتل حوله­های خود را می­شویند. همین اطلاعات اجتماعی باعث شد تا آنها 26 درصد بیشتر از سایرین حوله­های خود را بشویند.

  • آزمایشِ اثر عرابه­ای و نقاط اوج

برای مثال در یک آزمایش به افراد گفته شد که یک جنبش خاص در حال رشد و گسترش است، متعاقباً احتمالِ پیوستنِ افراد به این جنبش 5 الی 7 درصد افزایش یافت.

4-4- آزمایشی در موردِ ارتباط و تعاملِ شهروندان با سیاستمدارن

ایجاد ارتباط و گفت و گو با سیاستمداران یکی از مصادیقِ بارزِ کنشِ سیاسی در شهروندان است که با ظهور شبکه­ های اجتماعیِ اینترنتی بسیار آسان­تر هم شده است. در انگلستان وب­سایت  WriteToThem عهده­دارِ ایجاد ارتباط بین مردم و نمایندگان پارلمان است. به این معنا که مردم می­توانند با ثبت درخواست­هایشان، با نمایندگان پارلمان گفت و گو کنند. در مورد نحوۀ اثرگذاریِ اطلاعات اجتماعی بر رابطۀ مردم با نمایندگان، آزمایشی اجتماعی بین ماه اکتبر 2013 تا دسامبر همان سال انجام شد. آزمایش به این ترتیب بود که یک گروه از آزمایش­شوندگان (11818 نفر) به برخی اطلاعات اجتماعی دسترسی یافتند، حال آنکه گروه دیگر (18818 نفر) به همان اطلاعاتِ معمولِ این سایت دسترسی داشتند. نتیجۀ این آزمایش نشان می­دهد که در گروه آزمایش­شونده، دسترسی به اطلاعات اجتماعی، احتمالِ نوشتنِ عریضه یا درخواست را افزایش می­دهد که در نمودار زیر به نمایش درآمده است:

نتیجۀ جالب توجه دیگری که از این آزمایش به دست آمد این است که اطلاعات اجتماعی از یک سطح به بعد اثرگذاری خود را از دست می­دهند. به این معنا که ارائۀ اطلاعات بیشتر، تاثیری در ترغیب افراد برای نوشتن درخواست ندارد.

4-5- آزمایشی درمورد اشتیاق افراد برای حمایت از مسائل سیاسی جهانی

در این آزمایش،  اثر نمایش  سطوح مختلف اطلاعات اجتماعی  سنجیده خواهد شد.  به همین منظور از ۶۶۸ نفر (۱۷۳ نفر گروه کنترل و ۴۹۵ نفر گروه آزمایش) خواسته شد تا از طریق یک وب سایت دو کار را در مورد ۶ مسئله جهانی انجام دهند: (1)  تمایل خود برای امضای یک دادخواست در حمایت از مسائل مذکور را بیان کنند، (2)  مبلغ بسیار کمی را  له یا علیه مسائل اهدا کنند.  شرکت کنندگان برای بیان  تمایلشان در امضای یک دادخواست باید نام، ایمیل و نشانی شان را وارد کنند. یعنی باید مقداری خطر کنند. 

 همه شرکت کننده ها شش دادخواست را دریافت کردند.  گروه کنترل هیچ اطلاعات اجتماعی را در در مورد تعداد افرادی که دادخواست را امضا کردند دریافت نکردند.  اما گروه آزمایش در سه سطح کم (کمتر از ۱۰۰ نفر دادخواست را امضا کردند) ،  متوسط ( بیش از ۱۰۰ نفر و کمتر از یک میلیون نفر دادخواست را امضا کردند) و زیاد ( بیش از یک میلیون نفر دادخواست را امضا کردند). عدد یک میلیون عدد خاصی است که تحت عنوان critical mass نامیده می شود.  اطلاعاتِ اجتماعیِ  دو دادخواست را دریافت کردند. دادخواست های  این آزمایش عبارتند از:

  1.   دولت‌ها باید درمورد مسئله حقوق بشر روی کشور چین فشار بیاورند ( کم ۷۶،  متوسط  ۱۱۸۹،  زیاد ۱۶۸۲۴۸۸)
  2.  دولت‌ها باید استفاده از بمب های خوشه ای را ممنوع کنند ( کم ۷،  متوسط ۳۳۰۰۰۰،  زیاد ۱۲۰۰۰۰۰)
  3. دولت‌ها باید با ژاپن صحبت کنند تا جلوی شکار وال ها را بگیرد (  کم ۹۸،  متوسط  57299،  زیاد یک میلیون و ۸۲ هزار و ۸۰۸)
  4.  دولت‌ها باید حمایت بیشتری از مردم منطقه دارفور سودان فراهم کنند (  کم  ۱۶،  متوسط ۵۹۷۸،  زیاد یک میلیون و ۱۰۱۲)
  5.  رهبران جهانی باید در مورد مسئله تغییرات اقلیمی به توافق برسند (  کم53،  متوسط ۵۷۵ هزار،  زیاد دو میلیون و ششصد هزار و ۵۳)
  6.  دولت‌ها باید قوانین تجارت جدیدی را وضع کنند تا با فقر مبارزه کنند ( کم ۲۵،  متوسط ۲۲ هزار و ۷۷۷،  زیاد ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار و ۲۴۴)

در نمودار زیر تاثیر نمایش این سطوح مختلف اطلاعات اجتماعی دیده می‌شود.

نمایش تعداد کم امضا ها باعث شد تا تعداد امضاها ۹ دهم درصد کاهش پیدا کند که به لحاظ آماری عدد معناداری نیست.  تعداد متوسط امضاها باعث شد تا تعداد امضاهای ۱.۹ درصد افزایش پیدا کند که به لحاظ آماری اختلاف معناداری نیست.  اما نمایش تعداد بالای امضا ها باعث شد تا در صد امضاها ۵.۲ درصد افزایش پیدا کند که اختلاف معناداری محسوب می شود.

مولفان کتاب، تاثیرِ متغیرِ نمایش اطلاعات اجتماعی در شرکت کننده ها را به حالت ذهنی اولیه آنها نسبت به مسئله مورد نظر نسبت می دهند.  این تبیین از طریق پرسشنامه هایی که پیشاپیش توسط شرکت کننده ها پر شده است تایید می شود. 

4-6- اطلاعات اجتماعی باعث مشارکت سیاسی می شود

تا به اینجا نشان داده شد که اثر اطلاعات اجتماعی بر احتمال مشارکت افراد در کنش های جمعی سیاسی بستگی دارد به سطح آن اطلاعات اجتماعی و بافتار  مربوطه. چنانکه پیشتر گفتیم عدد یک میلیون را در اطلاعات اجتماعی تحت عنوان عدد بحرانی می نامند.  به این معنا که اگر مشارکت‌کننده های یک جنبش از یک میلیون نفر بیشتر شود تاثیر روانی بسیار زیادی روی سایرین برای پیوستن به جنبش دارد.  اما نویسنده ها با آزمایشهای خود نشان می‌دهند که تاثیر این عدد آنچنان که تصور می شود هم نیست.  در واقع رتبه دادخواست در وب سایت تاثیر بیشتری دارد نسبت به تعداد افراد امضا کننده آن.

فصل5 : آشوبِ سیاسی: مِرئیت در مقابل اطلاعات اجتماعی

5-1- چکیده

در سال 2014 موجی در شبکه ­های اجتماعی به وجود آمد تحت عنوان چالشِ سطلِ یخ[30]. فقط در ماه آگوست همان سال بیش از 2.4 میلیون ویدئو با این عنوان در فیس­بوک دست به دست می­شد. صفحۀ ویکیپدیایِ این چالش در همان ماه از 163 هزار بازدید به نزدیک به 3 میلیون بازدید دست پیدا کرد. این چالش که توسط یک بنیاد خیریه طراحی شده بود، بیش از 100 میلیون دلار برای آن به ارمغان آورد.

سازوکاری که منجر به چنین تحرکی در شبکه­ های اجتماعی می­شود، سازوکار مرئیت[31] یا دیده شدن است. قوی­ترین نوعِ دیده شدن همین است که در مورد چالش سطل یخ مشاهده می­شود: نام و چهرۀ افراد به همراهِ کنش­های­شان در معرض دید عموم قرار می­گیرد. در فصول پیشین در مورد سازوکار تاثیرگذاریِ اطلاعات اجتماعی بحث شد. در این فصل در مورد سازوکار دوم یعنی دیده شدن و مرئیت بحث کرده و این دو را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد.

مطالعاتی زیادی وجود دارند که نشان می­دهند اگر شخص بداند که مثلاً همسایۀ او از شرکت کردن وی در رأی­گیری مطلع خواهد شد، رغبت بیشتری برای شرکت در رأی­گیری پیدا می­کند. در این فصل با انجام برخی آزمایش­های اجتماعی به ارزیابیِ نحوۀ تاثیر این دو سازوکار پرداخته و آنها را با یکدیگر مقایسه خواهیم کر د.

5-2- شهرت و شرم:  ساز و کارِ دیده شدن چگونه کار می­کند؟

چرا مسئلۀ دیده شدن باید روی تصمیمِ افراد اثر بگذارد؟ پاسخ در مفهوم فشار اجتماعی[32] است. فشار اجتماعی از طریق دو سازوکار عمل می­کند:

  • شرم­ساری[33]
  • حفظِ ظاهر[34]

مسئلۀ اصلی این است که انسان­ها به تصویری که سایرین از آنها در ذهن خود دارند اهمیت زیادی می­دهند. یک آزمایشِ میدانی نشان می­دهد که اگر نام خیرینی را که به کتابفروشی­ها کمک می­کنند فهرست کرده و در معرض دید عموم قرار دهیم، تعداد خیرین و مقدار کمک مالیِ آنها افزایش پیدا می­کند. یا برای مثال آزمایش دیگری نشان می­دهد که صرفِ تشکر از رأی­دهنده­ها می­تواند منجر به ترغیب آنها برای رای دادن شود به این علت که حسِ دیده شدن را به آنها می­دهد.

  • هوشمندی در قبال نفوذِ اجتماعی

نکتۀ مهمی که باید بدانیم آن است که تاثیر سازوکار دیده شدن در سطحِ فردی بسیار بیشتر از اطلاعات اجتماعی است. علت این مسئله به آنجا بازمی­گردد که ارائۀ اطلاعات اجتماعی در مراحلِ اولیۀ شکل­گیریِ یک جنبش یا حرکت جمعی می­تواند تاثیر منفی داشته باشد. برای مثال آزمایشات نشان می­دهند که افراد تمایل کمتری دارند تا در کنش­هایی شرکت کنند که اعضای کمی دارند. ارائۀ اطلاعات اجتماعی کمک می­کند که تعداد کمِ اعضایِ این جنبش­ها بر همگان آشکار شده و نهایتاً تاثیری منفی بر تصمیم­گیریِ افراد بگذارد.

در سطح عمومی و جمعی اما سازوکار اطلاعات اجتماعی است که غلبه پیدا می­کند. برای مثال وقتی که اطلاعات اجتماعی نشان می­دهند که تا رسیدن به نقطۀ موفقیت یک حرکت فاصلۀ زیادی نمانده است، افراد حس می­کنند که مشارکت­شان تاثیری تعیین­کننده در سرنوشت آن کنش جمعی خاص دارد و متعاقباً رغبت بیشتری برای مساهمت پیدا می­کنند.

6-1- کاربستِ فشار اجتماعی در آزمایشگاه

برای سنجشِ درستی یا غلطیِ فرضیات بالا از آزمایشگاهِ بازیِ کالایِ عمومی[35] استفاده شد. آزمایشگاهِ بازیِ کالایِ عمومی یکی از روش­های رایج در اقتصادِ آزمایشی برای مدل­سازیِ کنشِ جمعی است. در این آزمایشگاه، هر یک از شرکت­کننده­ها چند بلیط دارند که باید تصمیم بگیرند حاضرند آنها را در سبدِ عمومی قرار دهند یا خیر. بلیط­های جمع­شده در این سبد عمومی در انتهای بازی، بر اساس یک ساختار و قانون مشخص بین شرکت­کننده­ها بازتوزیع می­شود. شرکت­کننده باید تصمیم بگیرد که حاضر است به این کالایِ عمومی کمک کند یا مترصدِ سواریِ رایگان است. با کنترل شرایط محیطی، اطلاعات موجود و ساختار بازتویع، می­توان تاثیرِ عوامل مختلفِ اجتماعی را اندازه­گیری کرد.

در این آزمایش 186 نفر شرکت داشتند که در جلساتِ 14 الی 20 نفره حضور می­یافتند و در گروه­های 7 الی 10 نفره بازی می­کردند. کالایِ عمومی یا خیرِ عمومیِ مورد پرسش در این آزمایش به 6 دستۀ مختلف تقسیم می­شد:

  1. یک کمپینِ محلی برای ایجادِ خطوطِ دوچرخه­سواری؛
  2. یک جنبشِ محلی برای جمع آوریِ کمک­های بشردوستانه به زلزله­زده­های هائیتی؛
  3. یک کمپین برای حفظِ بخشِ اورژانسِ تصادفاتِ محل؛
  4. یک کمپینِ محلی برای فراهم­کردنِ وای فایِ رایگانِ عمومی؛
  5. یک کمپین محلی برای برف­روبیِ منزلِ سالمندان؛
  6. یک کمپین محلی برای افزایش تعداد لامپ­های خیابان؛

این 6 دسته کالایِ عمومی، 6 نوع کالایِ عمومیِ مختلف و متفاوت را نشانه­گذاری کرده­­اند. یک نقطۀ مطلوب[36] هم برای هر یک از بازی­ها تعیین شده بود. منظور از نقطۀ مطلوب، حجمی از بلیط­های اهدا شده است که برای زنده نگه داشتن کمپین کافی بوده و بعد از رسیدن به آن نقطه، بازتوزیعِ بلیط­ها بین شرکت­کننده­ها آغاز می­شود. نقطۀ مطلوب این بازی­ها، 60 درصدِ کلِ بلیط­هایی است که می­تواند جمع­آوری شود.

نحوۀ بازپرداخت­ها نیز در جدول زیر دیده می­­شود:

خودِ بازی هم در سه شرایط مختلف انجام می­شود:

  1. شرایط کنترل شده

در این شرایط نه اطلاعاتِ سایرین برای شرکت­کننده­ها معلوم بود و نه اطلاعات آنها برای سایرین؛

  1. همراه با اطلاعات اجتماعی

در این شرایط شرکت­کننده­ها به دو نوع اطلاعات دسترسی داشتند:

  • تا به حال مجموعاً چه مقدار کمک شده است؛
  • تا به حال چند نفر کمک کرده­اند؛
  • همراه با دیده شدن:

در این شرایط مقدارِ کمکِ هر شخص، به طور عمومی نمایش داده شده و در دسترس سایرین است؛

البته این آزمایش با شرایط متعدد و متنوع دیگری هم انجام شد که در فصول بعدی به آن پرداخته خواهد شد. علی ای حال آنچه در این سه نوع آزمایش مشخص است این است که شرکت­کننده­ها در شرایط کنترل­شده قادر به تصمیم­گیریِ استراتژیک نیستند، حال آنکه در شرایط دیده شدن و اطلاعات اجتماعی قادر به تفکر استراتژیک هستند. در ادامه در مورد نتایج به دست آمده از این آزمایش بحث خواهیم کرد.

6-1-1- دیده شدن، انسان­ها را تحریک می­کند تا کمک کنند

آزمایش بالا انجام شد تا تاثیرگذاریِ سازوکارهای مختلفِ تحریک اجتماعی اندازه­گیری و مقایسه شود. مقدار اثرگذاریِ نهاییِ هر کدام از شرایط یاد شده در نمودار زیر به نمایش در آمده است:

همان طور که مشاهده می­شود، در شرایطی که اطلاعات اجتماعی در دسترس می­باشد، تعداد افرادی که مایل به سواریِ رایگان هستند افزایش می­یابد. زیرا می­توانند ببینید که سایر افراد به اندازۀ کافی کمک کرده­اند و آنها می­توانند بی آنکه کمکِ خاصی داشته باشند، از مزایایِ جنبش بهره­مند شوند. اما نکتۀ مهم در مورد شرایطِ همراه با دیده شدن است. همان طور که مشاهده می­شود تعداد افرادی که حدود 75 درصد از سهم خود را کمک می­کنند، در شرایط دیده شدن به بیشترین حد خود می­رسد (تقریباً دو برابر شرایطِ همراه با اطلاعات اجتماعی). این بدان معناست که دیده شدن بیشترین حد تاثیر را دارد.  ولذا این نتایج تائید کنندۀ فرضیۀ ماست مبنی بر اینکه دیده شدن، بیشترین تاثیر را روی افراد دارد.

نتیجۀ مهم دیگر هم این است که در شرایط همراه با اطلاعات اجتماعی، احتمالِ سواری رایگان بیشتر می­شود.

6-2- در سطح کلی، اطلاعات اجتماعی بر دیده شدن فائق می­آید

تحلیل بالا در سطح اشخاص بود، حالا باید بینیم در سطح کلیِ جنبش­ها کدام عامل اهمیت بیشتری دارد. نمودار زیر نشان دهندۀ تاثیر این عوامل در سطح جنبش­ هاست:

همان طور که مشاهده می­شود وقتی که سطح تحلیل را از سطح شخص­ها به سطح جنبش­ها تغییر می­دهیم، نتایج تا حدودی تغییر می­کنند. این بار، اطلاعات اجتماعی هم تاثیرگذار می­شود. همان طور که از نمودار پیداست، در مجموع، تاثیر هر دو سازوکارِ اطلاعات اجتماعی و دیده شدن به یک اندازه است.

البته متغیر دیگری هم که در این آزمایش اهمیت پیدا می­کند، نوع سناریو و به یک معنا نوعِ جنبشی است که اشخاص عضو آن می­شوند. مثلاً در مورد زلزلۀ هائیتی، برتری با اطلاعات اجتماعی است در حالی که در مورد برف روبی، مکانیزم دیده شدن است که اثرگذاری بیشتری دارد. تحلیل علل و عوامل این تغییرات فرصت جداگانه­ای می­طلبد.

6-3- بازده اطلاعات اجتماعی

همان طور که آزمایش­ها نشان می­دهند، اشخاص با دسترسی به اطلاعات اجتماعی، به گونه­ای استراتژیک فکر کرده و تصمیم­گیری می­کنند . به عبارت دیگر آنها ارزیابی می­کنند که کمک­هایشان چه قدر می­تواند موثر باشد یا نباشد و سپس اقدام به مشارکت در یک جنبش می­نمایند.

از این داده­ها چه استفاده­ای می­توان کرد؟ از این داده­ها می­توان برای طراحی پلتفرم­های اجتماعی استفده کرد. و نیز برای تعیین و تشخیص اینکه کدام جنبش یا حرکت در کدام پلتفرم احتمال موفقیت بیشتری دارد؟

نتیجۀ مهم بعدی این است که اثرگذاریِ سازوکارِ دیده شدن، به شدت وابسته است به بافتاری که در آن جنبش روی می­دهد. برای مثال در مورد چالش سطل یخ، سازوکار دیده شدن بسیار موثر بود. چرا که با قوی­ترین نوع دیده شدن – دیده شدنِ همزانِ نام، کنش و چهرۀ فرد – مواجه بودیم. اما در مواردی مثل جنبش­ها و اعتراضات تونس و مصر، اتفاقاً دیده شدن می­توان تاثیر کاملاً بازدارنده­ای داشته باشد.

متغیرِ دیگری که تا به حال بدان پرداحته نشده است، متغیرِ تیپِ شخصیتیِ افراد است. به عبارت دیگر تا به این جای کتاب چنین فرض شده است که شرایط مختلف روی افراد مختلف تاثیر یکسانی دارند. حال آنکه بسته به تیپ شخصیتی افراد، این تاثیرات می­تواند بسیار متفاوت و متغیر باشند. در فصل بعدی، به اثر همین تیپ­های شخصیتی خواهیم پرداخت.

فصل7 : اهمیت ویژگی های شخصیتی

7-1- چکیده

 نویسندگان کتاب پی بردند که تبیین داده‌های به دست آمده از آزمایش های فصول گذشته صرفاً بر اساس تکنیک های آماری و علوم داده ناممکن است.  به این ترتیب برای تبیین این داده ها نیازمند معیارهای ظریف‌تر و جزئی‌تر هستیم.  این معیار های جزئی تر  در این فصل معرفی می‌شوند. 

7-2- مقدمه

این فصل با این مقدمه آغاز می شود که  معیارهای مردم شناختی[37] که در علوم اجتماعی و علوم سیاسی کلاسیک مورد استفاده واقع می‌شدند در دوران حاکمیت فضای مجازی و شبکه‌ های اجتماعی کارکرد خود را از دست می‌دهند.  این مفروضات کلاسیک عبارتند از:

  •  انسانها بازیگران و کنشگرانی معقول هستند؛
  • با استفاده از معیارهای مردم شناختی می توان کنش های انسان ها را تحلیل کرد.  این معیارها عبارتند از جنسیت،  سطح درآمد،  سطح تحصیلات،  نژاد و سن.

 بر اساس این معیارها در جوامع دموکراتیک معمولاً  انسان بالغ مذکر سفید سالمند ثروتمند  است که احتمال مشارکتش   در فعالیت‌های سیاسی بیشتر است.

 اما چرا این معیار ها در شبکه های اجتماعی ناکارآمد هستند؟  زیرا شبکه های اجتماعی هزینه زمانی و مالی شرکت در کنش های جمعی سیاسی را آنچنان کاهش داده‌اند که در دسترس همه افراد با هر سطح تحصیلات و سطح درآمد و جنسیت قرار دارد.  بنابراین این معیارها بیش از حد کلی هستند و نمی‌توانند وضعیت کنونی را در شبکه‌ های اجتماعی توصیف کنند. البته خود این شبکه‌ های اجتماعی و اساس آن دسترسی به اینترنت نیز در معرض مسئله شکاف دیجیتالی قرار دارد.  این شکاف دیجیتالی گاهی اوقات آنقدر زیاد است که بعضی ها استدلال کردند اینترنت تفاوت بنیادی در کنش های جمعی به وجود نیاورده است کما فی سابق باید از معیارهای مردم‌شناختی علوم اجتماعی کلاسیک استفاده کنیم. اما از آنجا که تمرکز این کتاب روی شبکه‌ های اجتماعی است این معیارهای کلاسیک کمک کننده نخواهد بود. به همین دلیل این معیارها کنار گذاشته شده و به سمت معیارهای شخصیتی چرخش خواهیم کرد.

7-2-1- معیارهای شخصیتی

  تا به اینجا  ساز و کار اصلی در شکل دهی به کنش های جمعی آنلاین معرفی شدند:  اطلاعات اجتماعی و مرئیت.  در این  فصل نحوه تعامل و برهم کنش این دو ساز و کار با معیارهای شخصیتی مورد بررسی واقع خواهد شد.  میبینیم که معیارهای شخصیتی باعث می شوند تا یک محرک واحد، در افرادی با مشخصات مردم‌شناختی یکسان، واکنش های کاملاً متفاوتی را برانگیزد.

اولین رویکرد برای تقسیم بندی معیارهای شخصیتی که در مشارکت افراد در کنش های جمعی سیاسی اهمیت دارد و مورد مطالعه واقع شده است عبارت است از پنج معیار شخصیتی بزرگ[38]:

  •  گشودگی[39]:  که اشاره به ماهیت ماجراجو و کنجکاو در برابر ماهیت محتاط دارد؛
  • وجدان:  که اشاره به انضباط شخصی  و بازدهی در برابر بی قیدی یا بی خیالی دارد؛
  • برون گرایی:  که اشاره به برونگرا و پر انرژی بودن فرد در مقابل خجالتی یا کم حرف بودن و دارد.  افراد برون گرا دارای عواطف مثبت بوده و  انرژی خود را از جمع کسر می کنند؛
  • سازگاری ( موافقت):  که اشاره به افرادی دارد  که دلسوز بود و رفتاری دوستانه دارند در مقابل سرد و نا مهربان بودن؛
  • عصبی بودن: که اشاره به خود نگه دار بودن فرد در مقابل مضطرب و عصبی مزاج بودن او دارد.

7-3- خودخواهی و جامعه خواهی

 علاوه بر رویکرد پنج ویژگی شخصیتی بزرگ رویکرد دیگری نیز برای دسته بندی تفاوت های شخصیتی و نوع شناسی آن وجود دارد که به جهت گیری ارزش اجتماعی[40] معروف است. طبق این رویکرد افراد از منظر تمایل به شرکت کردن یا نکردن در کنش های جمعی به سه دسته تقسیم می شوند:

  • همکاری کننده ها ( جامعه خواه):  کسانی که در پی بهبود نتایج برای خود و دیگران هستند؛
  •  رقابت کننده ها ( خودخواه):  کسانی که در پی حداکثر کردن  سطح نتایج خود با دیگران هستند؛ 
  •  فرد گرا ها ( خودخواه) : کسانی که در پی حداکثر کردن سطح نتایج خود به هر قیمت و بدون توجه به دیگران هستند.

 طبیعی است که افراد جامعه خواه به گونه‌ای نظام‌مند تمایل بیشتری برای پذیرش هزینه مشارکت در کنش های جمعی دارند. از این رویکرد در حوزه همکاری مشروط استفاده زیادی شده است. 

7-3-1-  چه کسی در کنش های جمعی شرکت می کند؟

 داده ها و آزمایش ها نشان می دهند که برون گرا بودن ( و سازگاری) بیشترین تاثیر را در مشارکت در کنش های جمعی به ویژه کنش های گروه محور- یعنی کنش هایی که شامل تعامل با دیگران می شود نه کنش‌هایی مثل کمک مالی به یک کمپین- دارد.  چهار ویژگی شخصیتی دیگر الگوی ثابت و یکنواختی را نشان نداده ند.

7-4- چه کسی قابل دستکاری تر است؟

 در این بخش اثر دو ساز و کار اطلاعات اجتماعی و مرئیت ، در تیپ های مختلف شخصیتی سنجیده می شود. 

  • اطلاعات اجتماعی:
  • تاثیر مثبت بر افراد خودخواه
  • o        تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه
  • o        تاثیر منفی بر افراد سازگار
  •  مرئیت:
  • تاثیر مثبت بر افراد سازگار؛
  • o        تاثیر مثبت بر افراد خودخواه؛
  • o        تاثیر منفی بر برونگراها؛
  • تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه

 چنانکه مشاهده می‌کنیم هم اطلاعات اجتماعی و هم مرئیت تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه دارند در حالی که هم اطلاعات اجتماعی و هم مرئیت تاثیر مثبت بر افراد خودخواه دارند.  تبیین نویسنده ها بر اساس ساز و کار شرم است.  افراد خودخواه وقتی که مرئی هستند،  از این که مشارکت نکنند دچار خجالت و شرم می شوند،  و با دریافت اطلاعات اجتماعی،  کنشی راهبردی متناسب با اطلاعات در پیش می گیرند. در مقابل به نظر می رسد که اطلاعات اجتماعی باعث ناامیدی افراد جامعه خواه از تاثیر مشارکت شان می شود. مرئیت  نیز باعث می‌شود که این افراد جامعه خواه فکر کنند یک نیرویی بیرونی تلاش می کند تا با برانگیزش شرم و خجالت در آن ها،  آنها را وادار به مشارکت کنند.بنابراین می بینیم که استفاده از جهت گیری ارزش اجتماعی به جای پنج ویژگی شخصیتی بزرگ نتایج یکدست و یکنواخت تری را به همراه دارد. 

به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که اگر در جامعه ای اکثریت با افراد خودخواه باشد مکانیزم هم رعیت و اطلاعات اجتماعی مثبت می‌تواند آنها را تحت تاثیر قرار دهد در حالی که همین مکانیزم ها در جامعه‌ای که اکثریت شان جامعه خواه باشند نتیجه معکوس دارد.

فصل8 :  همه این ها چگونه آغاز می شود

8-1- چکیده

این فصل  که کاملاً در راستای فصول گذشته قرار دارد با اشاره به برخی از جنبش های اجتماعی در آمریکا و در اسپانیا آغاز می‌شود.  تا به اینجا مشخص شد که اطلاعات اجتماعی یکی از ساز و کارهای بنیادین شکل دهی به کنش های جمعی در شبکه های اجتماعی هستند.  چنانکه میدانیم اطلاعات اجتماعی عبارت است از اینکه چند نفر دیگر در این جنبش مشارکت دارند.  گفتیم که اگر جنبش به یک مقدار بحرانی برسد کم کم به سمت پایداری پیش می‌رود.  اما سوال اینجاست که همه جنبه ها در آغاز صرفاً  دارای چند مشارکت کننده محدود هستند.  بنابراین یکی از پرسش های مهمی که باید به آن پاسخ گوییم این است که چه کسانی و با چه ویژگی های شخصیتی در ابتدای جنبش ها که هنوز مشارکت‌کننده زیادی در آنها وجود ندارد حاضر به مشارکت می شوند؟ این پرسش را طور دیگری هم می‌توان صورت‌بندی کرد.  اطلاعات اجتماعی  درست مثل یک تیغ دولبه اثری دوگانه دارد.  در آغاز یک جنبش اطلاعات اجتماعی نشان می‌دهد که جنبش مذکور تعداد زیادی طرفدار و مشارکت‌کننده ندارد  و بنابراین می تواند تأثیر منفی در پیوستن  افراد با آن داشته باشد. اما همین اطلاعات اجتماعی وقتی که یک جنبش به بلوغ رسیده باشد می تواند افراد را به پیوستن به آن تشویق کند.  پرسش این است که این اثر دوگانه را چگونه می توان تبیین کرد؟

در این کتاب برای تبیین این آثار از مدل های کنش جمعی مبتنی بر آستانه استفاده شده است.  این مدلها توسط توماس شلینگ و مارک گرانووتر از دهه ۷۰ به این سو توسعه داده شدند.  ادعای اصلی این نظریه ها و مدل ها این است که  آستانه انگیزشی هر فرد برای پیوستن یا نپیوستن به تحرکات و کنش های جمعی متفاوت است.  برخی افراد دارای آستانه انگیزشی پایینی هستند،  به این معنا که با کمترین انگیزه به کنش های جمعی می پیوندند در حالی که افراد دیگر دارای آستانه انگیزشی بالایی هستند و پیوستن آنها به کنش های جمعی منوط به فراهم آمدن انگیزه های زیادی است.  آنچه موفقیت یک کنش جمعی را  تضمین می کند یا به خطر می‌اندازد همین توزیع آستانه افراد است.  اگر تعداد افراد با آستانه پایین به اندازه کافی زیاد باشد می توان امیدوار بود که کنش جمعی مزبور به تعداد بحرانی دست یافته و پایدار شود.  در واقع می‌توانیم بگوییم که با یک واکنش زنجیره‌ای مواجهیم.  افراد با آستانه پایین با اطلاعات اجتماعی کمتر به کنش جمعی می پیوندند و اطلاعات اجتماعی آن کنش را افزایش می‌دهند،  این اطلاعات اجتماعیِ افزایش یافته باعث می شود تا افرادی با سطح بالاترِ آستانه انگیزشی به کنش بپیوندند و اطلاعات اجتماعی را افزایش دهند و این اطلاعات اجتماعی افزایش یافته به نوبه خود افرادی با آستانه بالاتر را تحریک می کنند و همین طور الی آخر.

نظریه این فصل نیز همین است که ویژگی های شخصیتی افراد است که آستانه انگیزشی آنها را تعیین می‌کند.  در این فصل مشخصاً از کتاب Micromotives and Macrobehaviour  و مدل سازی آن که در تصویر زیر نمایش داده شده است استفاده می شود. 

این مدل بیان می کند که رفتار فرد  وابسته به اطلاعاتی است که او است سایر مشارکت کننده ها دارد. نمودار بالا نشان می دهد که بین آنچه  مردم در مورد تعداد مشارکت کننده ها فکر میکنند و تعداد مشارکت کننده های واقعی یک رابطه برقرار است. به این معنا که هرچقدر افراد فکر کنند افراد بیشتری قرار است در این رویداد شرکت کنند،  در واقع نیز افراد بیشتری در آن رویداد شرکت می کنند. حالا نکته در اینجاست که انتظار افراد از تعداد مشارکت کننده ها در یک رویداد بستگی به ویژگی‌های شخصیتی آنها دارد.  هرچه آستانه انگیزشی فرد پایین تر باشد،  چون فکر خواهد کرد که تعداد مشارکت کننده ها زیاد خواهد بود و به این ترتیب خودش به آن جنبش خواهد پیوست. 

8-2- چه کسی چه موقع به جنبش می پیوندد؟

 فرضیه نویسندگان کتاب این است که کسانی که در مراحل اولیه یک جنبش با آن می پیوندند که ویژگی های شخصیتی شان شبیه به ویژگی‌های شخصیتی رهبران است.  به این ترتیب آنها روی روانشناسی ویژگی‌های شخصیتی رهبران تمرکز می کنند.  با تمرکز بر این روانشناسی دو ویژگی شخصیتی را به عنوان ویژگی های مهم کلیدی شناسایی می کنند. ویژگی اول برون گرایی است،  به این معنا که افراد برون گرا کمترین آستانه انگیزشی را دارند (در مقابل سازگار گرایی  که بیشترین آستانه انگیزشی را دارند).  ویژگی تاثیر گذار دوم کانون کنترل است.   کانون کنترل یعنی اینکه افراد چه کسی را مسئول کنترل رفتارهای خود می‌دانند.  از این منظر افراد به دو دسته  درونی ها و بیرونی ها تقسیم می شوند.  درونی ها باور دارند که خودشان حاکم بر سرنوشت خودشان هستند،  و خودشان را مسئول پیامدهای اعمالشان می دانند اما  بیرونی ها کاملاً برعکس فکر می کنند.  مجموعاً فرضیه این فصل این است که افراد برون گرا های درونی،  کمترین آستانه انگیزشی و بیشترین احتمال پیوستن به تحرکات و جنبش ها را دارند. 

8-2-1- در جستجوی آغازگران و دنباله روها

 برای آزمون فرضیه ها از آزمایش فصل های قبلی استفاده شد.  به این ترتیب  تعداد افرادی را  که در هنگام کمک یک فرد، پیشتر کمک کرده اند اندازه گرفتند.  به این ترتیب معیاری برای  اندازه گیری آستانه انگیزشی فرد به دست آمد.   نمودار پراکندگی این آزمایش در تصویر زیر دیده می شود:

چنان که از این تصویر مشخص است بخش عمده ای از شرکت کننده ها در بازی میانی قرار دارند و تعداد افرادی که بسیار دیر یا بسیار زود به جنبش می پیوندند کم است.  اما نکته اینجاست که رفتار این افراد سازگارتر از رفتار افراد میانی است.  یعنی کسانی که زود به جنبش می‌پیوندند معمولاً همیشه زود به آن می‌پیوندند و کسانی که دیر دست به کار می شوند معمولاً همیشه دیر دست به کار می شوند.

این آزمایش نشان داد که هیچ رابطه خاصی بین متغیرهای مردم‌شناختی و  آستانه انگیزش افراد وجود ندارد.  زمان هیچ رابطه ای بین جهت گیری ارزش های اجتماعی و تمایل افراد برای شروع یک جنبش وجود ندارد. به طور کلی یافته‌ها معید فرضیه های این فصل. البته یک فرضیه فرعی دیگر نیز مطرح می شود و آن اینکه آستانه انگیزشی افراد برون گرا در شبکه اجتماعی افراد به واسطه کاهش تعاملات رودررو و چهره به چهره افزایش می یابد. 

8-3- تحرکات بدون رهبر،  انقلاب های بدون سازمان

 از یافته های بالا به این نتیجه میرسیم که تحرکی امکان موفقیت بیشتری دارد که افراد با شخصیت برونگرا های بیشتری عضو آن باشد.  از طرفی اگر در نظر بگیریم که تحرکات  در شبکه‌ های اجتماعی چیزی نیستند  کنش های کم هزینه،  میتوانیم نتیجه بگیریم که این انباشت،  نه محصول یک رهبری مرکزی بلکه محصول فعالیت افراد برون گرا با آستانه انگیزشی پایین است. 

در واقع  هرچه که درخواست شرکت در  ش از سمت گره‌های ضعیف‌تری دریافت میشود،  دیگر هویت و شخصیت گره  و نیز آغاز کننده جنبش اهمیت کمتری پیدا می کند و آنچه ضریب تاثیر بیشتری می یابد مقدار نسبی اطلاعات اجتماعی است.  بنابراین می توان گفت،  این اطلاعات اجتماعی است که تضمین گر موفقیت یک جنبش است نه وجود یک رهبر.

فصل9 از آشوب سیاسی تا تکثرگرایی آشوبناک

9-1- چکیده

 از آشوب سیاسی تا تکثرگرایی آشوبناک

در این فصل خلاصه‌ای از دستاوردهای کتاب و نتیجه گیری های کلی ارائه شده است.  مولفان در پاراگراف آغازین ابزار گرایی تکنولوژیک را نقد کردند. ایده اصلی این است که  بهترین چارچوب نظری برای فهم  کنشهای های جمعی و امر سیاسی در شبکه‌ های اجتماعی استفاده از تکثرگرایی آشوبناک است. اصلی ترین ویژگی این چارچوب نظری آشوبناک و نامتمرکز بودن آن است. 

9-2- ما به چه چیزهایی پی بردیم

 اصلی ترین یافته این کتاب این بود که انباشت ریز هدایایی زمانی و مالی افراد می‌تواند منجر به ایجاد تحرکات انبوه و کلان بشود. اگرچه خیلی ها این ریز کنش ها را به تحقیر مبارزه از زیر لحاف یا اسلکتیویسم می‌نامند،  اما اثرگذاری این کنش ها بارها به اثبات رسیده است.  شبکه های اجتماعی با ایجاد  وضعیت هماهنگی بدون  لمس، امکان سازماندهی جنبش بدون استفاده از سازمان یا نهاد خاص را فراهم کردند.  در واقع ما با یک اکولوژی تحرک جدید مواجهیم  که بسیار تکاملی عمل می‌کند و فقط جنبشی در این اکولوژی بقا می یابد که بیشترین سازگاری را داشته باشد.

 چنانکه پیشتر مشاهده شد دو سازو کار دیده شدن و مرئیت به ترتیب در سطح کلان و در سطح فردی تاثیرگذارترین سازگار ها در شکل‌دهی به جنبش های اجتماعی در شبکه‌ های اجتماعی هستند.  ضمن اینکه یک جنبش برای اینکه آغاز شود نیازمند حداقل تعداد افراد برون گرا با کانون کنترل درونی است.   اگر توضیح این افراد در جامعه به اندازه کافی باشد دیگر نیازی به رهبر یا سازمان نیست. 

9-3- از آشوب سیاسی به سیستم های آشوبناک

 مفهوم آشوبناک ای از مکانیک سیالات اخذ شده است.  یک  جریان آشوبناک،  یک سیستم دینامیکی است که رفتار آن غیرقابل پیش‌بینی است اگرچه قواعد حاکم بر آن کاملا مشخص و متعین هستند.  علت اصلی این آشوبناک ای حساسیت بسیار بالای سیستم شرایط آغازین و تغییرات بسیار کوچک در آن است. بین سیستم‌های آشوبناک و سیستم‌های تصادفی ( مثل سیستم های کوانتومی) نیز باید تمایز قائل شویم.  پیش بینی ناپذیر بودن سیستم‌های آشوبناک ناشی از بی قاعده  بودن آن نیست بلکه ناشی از  ما نسبت به وضعیت آغازین و نویزهای غیر قابل شناسایی است.  اما پیش بینی ناپذیری، ذاتی یک سیستم تصادفی است و ربطی به علم و جهل ما ندارد. 

نویسنده و سپس به نکته بسیار ظریفی اشاره می‌کنند.   حساسیت بسیار زیاد سیستم به تغییرات کوچک اگر چه باعث می‌شود تا  سیستم پیش بینی ناپذیر بشود،  اما دستکاری آن را نیز به همین اندازه ساده می کند.  زیرا دستکاری این سیستم ها نیاز به ایجاد تغییرات بزرگی ندارد. 

فهم این سیستم‌های آشوبناک از دو گام تشکیل می‌شود:

1-  دسته بندی و درک قواعد حاکم بر اشکال جدید کنش های جمعی؛

2-  فهم نقش شبکه‌ های اجتماعی در این کنش های جمعی.

این وضعیت باعث می‌شود تا علوم اجتماعی یا علوم سیاسی به معنای کلاسیک کلمه در فهم اینکه سیستم نوظهور و پیچیده ناکام بمانند.  حالا لازم است تا رشته های بیشتری وارد تحلیلهای اجتماعی و سیاسی شود.  در واقع برای کشف قوانین جامع و فراگیر در عصر عاشورا و سیاسی باید از مشاهدات محدود به پلتفرم ها فراتر رفته و نظریه هایی در مورد وجوه بنیادین طرح رفتار جمعی بشر تولید کنیم. 


[1] Weibo

[2]social bookmarking sites

[3] Digg

[4] Reddit

[5] Baidu Baike

[6]Minecraft

[7] Second Life

[8] public  goods

[9] free-rider  problem

[10]  Big Data

[11] Million Mom March  

[12] Wikimedia  Corporation

[13] partisan dealignment

[14] Caroline  Criado- Perez

[15] Elizabeth   Fry 

[16] network    structure    effects

[17] weak    social   ties  

[18] computational social  science 

[19] Petition

[20] Leptokurtic distributions

[21] punctuated  equilibrium

[22]Frank   Baumgartner

[23] Bryan   Jones  

[24] aimless   petitioners

[25] conditional cooperation

[26] tipping   points

[27] bandwagon  effects

[28] critical  mass

[29]spiral  of  silence

[30] Ice Bucket Challenge

[31] Visibility

[32] social  pressure

[33] Shaming

[34] prestige    seeking

[35] public   goods   game laboratory

[36] provision point

[37] demographic

[38] The Big Five personality factors

[39] openness

[40] Social Value Orientation