تاثیر استفاده از رسانه‌های اجتماعی بر زنان و دختران / فصل پنجم

فهرست مطالب

رویکردهای پیشگیرانه و حفاظتی

IPOL مدیریت‌های عمومی در کمیسیون اروپا – دپارتمان سیاست‌های حقوق و امور قانون اساسی برای شهروندان

ترجمه‌ی مصطفی خسروی

این فصل به بررسی برخی از پروژه‌ها و رویکردهایی می‌پردازد که در سراسر اروپا و در سطح بین‌المللی برای به چالش کشیدن کلیشه‌های جنسیتی با استفاده از ابزارهای آنلاین یا با هدف ترویج تغییرات مثبت در رابطه با برابری جنسیتی در رسانه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این فصل با بحث در مورد پتانسیل رسانه‌های اجتماعی برای ارتقای مکالمات پیرامون مسائل مربوط به زنان آغاز می‌شود و با نمونه‌هایی از ابتکارات آموزشی برای مقابله با آسیب‌های جنسیتی آنلاین پایان می‌یابد.

فرصت‌های ایجاد شده از طریق رسانه‌های اجتماعی

  در حالی که فصل چهارم برخی از راه‌هایی را که خصومت در رسانه‌های اجتماعی می‌تواند صدای زنان را سرکوب کند نشان می‌دهد، فضاهای آنلاین نیز می‌توانند به عنوان فرصت‌هایی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و توسعه‌ی جنبش‌های فرهنگی گسترده‌تر عمل کنند، فرصت‌هایی که امکان مقابله با آزار و اذیت جنسی و آسیب‌های مبتنی بر جنسیت را به وجود می‌آورند. تجزیه و تحلیل 50 میلیون توئیت با اشاره به کووید-19 نشان داد که خشونت خانگی یکی از موضوعات اصلی است که در بحث‌های مربوط به زنان مورد اشاره قرار می‌گیرد، در حالی که مطالعه بیش از 3 میلیون توئیت مرتبط با کووید-19 همچنین نشان می‌دهد که زنان بیشتر در مورد موضوعاتی مانند خانواده، فاصله اجتماعی و مراقبت‌های بهداشتی بحث می‌کنند، در حالی که مردان تمرکز بیشتری بر تاثیر همه‌گیری ویروس و شیوع ویروس بر ورزش، واکنش‌هایی سیاسی دارند. رسانه‌های اجتماعی همچنین می توانند برای مقابله با تجربیات سکسیسم مورد استفاده قرار گیرند. مطالعه‌ای بر روی 20 هزار توییت که هشتگ‌های #manterruption ، #manspreading و #mansplaining را بررسی می‌کرد، نشان داد که زنان از این هشتگ‌ها برای برجسته کردن رفتار مردانی که به نظر آن‌ها غیرقابل قبول است، استفاده می‌کنند و به آن‌ها اجازه می‌دهد باورهای خود را بیان کنند و آن‌ها را با زنان دیگر به اشتراک بگذارند. این مطالعات پتانسیل رسانه‌های اجتماعی را به عنوان فضاهایی برای تسهیل شبکه‌های ارتباطی میان زنان و برجسته کردن مسائل آنان را برجسته می‌کند.

  رسانه‌های اجتماعی همچنین ثابت کرده‌اند که وسیله‌ای قدرتمند برای جلب توجه عموم مردم به مسائل حقوق زنان هستند. فعالیت‌های هشتگ با افزایش اعتبار موضوعاتی که به ‌درستی در رسانه‌های اصلی برجسته نشده‌اند، به تدارک توجه عمومی در مورد حقوق و مسائل زنان کمک کرده است. به عنوان مثال، پروژه سکسیسم روزمره، که در سال 2012 توسط فمینیست بریتانیایی لورا بیتس تاسیس شد، به زنان از سراسر جهان این امکان را می‌دهد تا تجربیات خود را از جنسیت‌گرایی مستند کنند و بر شدت و ماهیت گسترده این موضوع تاکید کنند. به طور مشابه، کمپین زنان سازمان ملل متحد #HeForShe بر پتانسیل رسانه‌های اجتماعی برای جذب مخاطبان زیادی تمرکز دارد. این کمپین بیش از 1.2 میلیارد کاربر را جذب و بر لزوم مشارکت مردان و پسران در تلاش برای دستیابی به برابری جنسیتی تاکید کرد. کمپین #MeToo، جنبشی بین‌المللی علیه آزار و تجاوز جنسی، به یکی از بزرگترین موضوعات پرطرفدار در توییتر و فیسبوک تبدیل شده است. در اکتبر 2017 به عنوان یک هشتگ برای کمک به نشان دادن شیوع گسترده تجاوز جنسی به صورت ویروسی منتشر شد و به نقطه عطفی در سیاست فمینیستی معاصر تبدیل شد. طبق گفته مندز و رینگروس (2019) می‌تو «مشارکت توده‌ای، ارتباط و افزایش آگاهی را فعال کرده است» و آن را «بخشی از نبرد و جنگی است که روابط جنسی هنجاری و قدرت جنسی را از بین می‌برد و امکانات جدیدی را ارائه می‌دهد».

  در حالی که کمتر از می‌تو شناخته شده است، پروژه‌ی «همه دعوت شده‌اید» در بریتانیا نمونه‌ی دیگری از نحوه استفاده از رسانه‌های اجتماعی برای افزایش آگاهی به روشی است که واکنش رسمی را تشویق می‌کند. این پروژه در سال 2020 به عنوان مجموعه‌ای از پست‌های اینستاگرام آغاز شد که در آن یک دانشجوی دانشگاه تجربیات خود را از فرهنگ تجاوز جنسی به اشتراک می‌گذاشت و دیگران را تشویق می‌کرد که به طور ناشناس همین کار را انجام دهند. این پاسخ منجر به ایجاد یک وب‌سایت آنلاین برای به اشتراک‌گذاری داستان‌های ناشناس شد که بیش از 50 هزار ورودی دریافت کرد که بسیاری از شرکت‌کنندگان در سن مدرسه بودند. این امر تا حدی باعث بررسی تجارب سوء‌استفاده جنسی در مدارس و کالج‌های بریتانیا از سوی دولت شد و پروژه‌ی همه دعوت شده‌اید اکنون بر آموزش تمرکز دارد و کارگاه‌ها، آموزش‌ها و گفتگوهایی را با مدارس ارائه می‌کند.

مداخلات پیشگیرانه

  مدارس به عنوان پایگاه‌هایی برای مداخله‌ی مهم در هنگام به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی جنسیتی و افزایش آگاهی در مورد مسائلی مانند خشونت مبتنی بر جنسیت آنلاین شناخته شده‌اند. یک مطالعه اخیر در ایرلند تجربیات جوانان را در مورد آزار و اذیت جنسیتی در سراسر همه‌گیری کووید-19 در ایرلند بررسی کرد و نقش کارگاه‌های مدرسه‌ای را در آموزش پیرامون این موضوع بررسی کرد. این مطالعه که بخشی از یک پروژه فرا ملی بزرگتر با دانشگاه کالج لندن بود، دو کارگاه آموزشی را برای دانش آموزان 15 تا 17 ساله برگزار کرد. این کارگاه‌ها با همکاری مدرسه‌ی آموزش جنسی در لندن ایجاد شد و بر آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده جنسی و سرآغازی برای تغییر تمرکز داشت. محققان تحویل کارگاه‌ها را مشاهده کردند و متعاقبا گروه‌های متمرکز را با دانشجویان شکل دادند. این مطالعه همچنین شامل یک نظرسنجی با 185 دانش آموز برای بررسی استفاده‌ی آن‌ها از رسانه‌های اجتماعی و تجربیات سوءاستفاده‌ی جنسی و جنسیتی بود.

  این مطالعه نشان داد که استفاده از رسانه‌های اجتماعی در میان جوانان در طول همه‌گیری کووید-19 به طور قابل توجهی افزایش یافته است. همچنین مشخص شد که این بیماری همه‌گیر تاثیر منفی بیشتری بر دختران و دانش‌آموزان غیردگرجنس‌گرا داشته است، به طوری که 58 درصد از دختران و 64 درصد از دانش‌آموزان غیردگرجنس‌‌گرا گزارش داده‌اند که اقدامات فاصله‌گذاری اجتماعی تاثیر قابل‌توجهی بر سلامت روان آنان، در مقایسه با 30 درصد پسران و 39 درصد از دانش‌آموزان دگرجنس‌گرا، داشته است، دختران نیز آسیب‌های آنلاین بیشتری را نسبت به پسران تجربه کردند و اکثر این آسیب‌ها برای دختران بیشتر از پسران از زمان شروع همه‌گیری افزایش یافته است. دختران بیشتر از پسران آزار دیجیتالی با ماهیت جنسی را تجربه کردند و تقریبا دختران (33٪) دو برابر پسرها (17٪) عکس‌های جنسی ناخواسته دریافت کردند. از 15 درصد پسران و 32 درصد از دختران خواسته شد تا عکس‌ها یا فیلم‌های جنسی خود را به صورت آنلاین ارسال کنند که 37 درصد از دختران و 20 درصد از پسران گفتند که این میزان از زمان شروع کووید-19 افزایش یافته است.

  در گروه‌های کانونی، دانش‌آموزان دختر گزارش دادند که دریافت «دیک‌پیک» ناخواسته، فشار برای ارسال عکس‌های برهنه و رتبه‌بندی ظاهری آنلاین تقریبا به طور کامل عادی شده است. آن‌ها از این که کارگاه‌ها این رفتارها را «عادی‌تر» کردند، قدردان بودند، به طوری که 100 درصد از دختران و 90 درصد از پسران گفتند که کارگاه‌ها دانش آن‌ها را در مورد خشونت جنسی بهبود بخشیده است. دانش‌آموزان همچنین گزارش دادند که کارگاه‌ها واژگان و تعاریفی برای درک خشونت جنسی و جنسیتی به آن‌ها داده است. مطابق با ادبیات بین‌المللی، دانش‌آموزان سطوح بالایی از نارضایتی را از محتوا و ارائه روابط و آموزش‌های جنسی گزارش کردند و بسیاری گزارش دادند که برنامه درسی آموزش جنسی رابطه‌ای کشور به ‌اندازه کافی واقعیت‌های صمیمیت میانجی‌شده، سوءاستفاده دیجیتال یا نابرابری جنسیتی را بررسی نمی‌کند، و همچنین به اندازه کافی دیدگاه‌های غیردگرجنس‌گرا را در بر نمی‌گیرد.

  تعداد فزاینده‌ای از تحقیقات در سراسر جهان به نیاز فوری به روابط و آموزش جنسی اشاره می‌کند که قابل نقل است و بر اساس نیازهای جوانان و تجربیات زیسته است. این امر به ویژه در رابطه با پیچیدگی‌ها و پویایی قدرت نابرابر زندگی دیجیتال آن‌ها اهمیت دارد. با این حال، آموزش و منابع کافی برای این موضوع تخصیص داده نشده است، و معلمان فاقد حمایت کافی در مورد محتوا، مواد و روش‌ها برای ارائه آموزش موثر در مورد تبعیض جنسی، رضایت، اخلاق دیجیتال و سوءاستفاده و آزار جنسیتی هستند.

  با توجه به ترکیب واقعیت آنلاین/آفلاین زندگی جوانان، استراتژی‌هایی که برای رسیدگی به هنجارهای اجتماعی آفلاین کار می‌کنند احتمالا به صورت آنلاین نیز کار می‌کنند. یک مطالعه مبتنی بر گروه متمرکز در استرالیا نشان داد که بسیاری از جوانان قبلا از اینترنت به عنوان منبعی برای آموزش و حمایت از خود و دیگران استفاده می‌کردند. بینش موثری که به چالش کشیدن هنجارهای جنسیتی کمک می‌کرد، به احتمال زیاد از تعامل با همسالان درباره تجربیات آن‌ها، یا مشاهده محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط شخصیت‌های تاثیرگذار که در مورد این موضوعات بحث می‌کردند، ناشی می‌شد. در مجموع، این یافته‌ها نشان می‌دهد که مداخلات با هدف جلوگیری از آزار و اذیت جنسیتی باید از نظر فرهنگی قابل دسترسی باشد و مستقیما با تجربیات جوانان صحبت کند. مشابه تحقیقات جین و کستلینی دا سیلوا (2022)، یک یافته کلیدی مطالعه‌ی مولنار این بود که جوانان به طور خاص به بحث در مورد رفتارهای زن ستیزانه روزمره که بدیهی تلقی می‌شوند و می‌توانند به «رفتارهای حمایتی خشونت آمیز» در بین همسالان خود کمک کنند، علاقه‌مند بودند. ایجاد فضاهای آنلاین که در آن جوانان بتوانند این نوع مکالمات را داشته باشند، و ایجاد واژگانی برای شناسایی آن‌ها، کلیدی بود که آنان را قادر ساخت تا رفتارهای مشکل‌ساز را به چالش بکشند.

  بازی‌های ویدیویی نیز ابزاری هستند که از طریق آن می‌توان به کلیشه‌های جنسیتی، تبعیض جنسی و رضایت پرداخت. یک متاآنالیز از 83 مطالعه مختلف نشان داد که انجام بازی‌های طرفدار اجتماعی، یعنی بازی‌هایی که اقداماتی را به نفع دیگران تشویق می‌کنند، می‌توانند رفتارهای اجتماع-محور مانند همدلی را افزایش داده و باعث کاهش پرخاشگری شوند. بازی GenTOPIA نمونه‌ای متأخر از یک بازی ویدئویی اجتماع-محور است که برای مقابله با تبعیض جنسی و سوءاستفاده‌ی جنسیتی طراحی شده است. این بازی که توسط ائتلاف GeGame توسعه یافته و توسط برنامه‌ی Erasmus+ اتحادیه اروپا تامین می‌شود، برای دانش آموزان 14 تا 16 ساله طراحی شده است و شامل تعدادی فعالیت‌های تعاملی بر اساس سناریوهای واقعی است. این برنامه به مسائلی مانند کلیشه‌های جنسیتی، رضایت، امنیت دیجیتال، آزار و اذیت خیابانی، کنترل اجباری، اشتراک‌گذاری تصاویر بدون رضایت، و قلدری همجنسگراهراسی می‌پردازد. بازی Crossing Boundaries یکی دیگر از بازی‌های ویدئویی اجتماع-محور است که توسط برنامه‌ی خیریه غیرانتفاعی گروه جنیفر ان، که «بازی در برابر خشونت» نام دارد، تولید شده است. هدف این بازی آموزش نوجوانان از طریق مینی‌بازی‌ها و روایتی مبتنی بر موضوع رضایت است. «بازی» آنجلا واشکو، هنرمند فمینیست آمریکایی، یک مداخله آموزشی با هدف بزرگسالان است. این بازی از مواد آموزشی ساخته شده توسط هنرمندان به اصطلاح مخ‌زنی، که به دلیل تلاش‌هایشان برای تحت تاثیر قرار دادن زنان در رابطه جنسی معروف هستند، استفاده می‌کند تا بازی‌ای بسازد که به بازیکن اجازه می‌دهد تلاش‌هایی را که این هنرمندان  به اصطلاح مخ‌زنی مختلف برای تلاش و اغوا کردن بازیکن استفاده می‌کنند، تجربه کند. علاوه بر افشای تکنیک‌ها و تمرین‌های اعضای این جامعه، هدف این بازی ایجاد احساس همدلی در بازیکنان است، زیرا آن‌ها به‌صورت دست اول، دشواری‌های پیمایش در جهان را به عنوان یک زن تجربه می‌کنند.

  توسعه‌ی سواد رسانه‌های اجتماعی نیز به عنوان یک مداخله بالقوه برای رسیدگی به نارضایتی از بدن و نگرانی‌های مربوط به تصویر بدن برای دخترانی که از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، شناسایی شده است. یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده از یک برنامه مبتنی بر مدرسه که به دانش‌آموزان آموزش می‌داد پست‌های رسانه‌های اجتماعی در استرالیا را در زمینه‌های «تصویر بدن، رژیم غذایی، و تندرستی» نقد کنند، تاثیرات کمی برای پسران شرکت‌کننده نشان داد، اما تفاوت‌های مثبت در محدودیت غذایی و علائم افسردگی در یک پیگیری 6 ماهه برای دخترانی که این برنامه را تکمیل کردند در مقایسه با دخترانی که این برنامه را تکمیل نکردند، وجود داشت. کارآزمایی تصادفی‌سازی‌شده دیگری در استرالیا، که به طور خاص بر افزایش سواد رسانه‌ای در مورد تبلیغات هدفمند و ویرایش تصویر در رسانه‌های اجتماعی متمرکز بود، نشان داد که این برنامه منجر به بهبود قابل توجهی در زمینه‌ی تصویر بدن و اختلال در غذا خوردن و همچنین کاهش فشار برای انطباق با ایده‌آل‌های تصویر بدن و شک و تردید بیشتر در مورد رسانه‌های اجتماعی به طور کلی اطراف شده است. محققان با فراخوانی به رویکرد ترکیبی سواد رسانه‌ای و تاثیر همسالان نتیجه گرفتند و خاطرنشان کردند که تعامل با همسالان و ماهیت بسیار بصری رسانه‌های اجتماعی، هر دو بخش مهمی از دلیل استفاده جوانان از رسانه‌های اجتماعی است؛ اما همچنین این پتانسیل را دارند که به افزایش فشار ظاهری منجر شوند.

  با تکیه بر نظریه‌های ارتباطی و روانشناختی اجتماعی، پیشنهاد شده است که مداخلات مبتنی بر رسانه‌های اجتماعی می‌تواند برای رسیدگی به نگرانی‌های مربوط به تصویر بدن در میان زنان و دختران مفید باشد، به ویژه زمانی که مداخلات شامل شهادت دست اول از سوی زنانی باشد که بر مشکلات در این زمینه غلبه کرده‌اند. در مورد ماهیت مضر هنجارهای بدن ناسالم که لاغری را ایده‌آل می‌کند، محتوای رسانه‌های اجتماعی را ترویج می‌کند که ایده‌آل‌های منسوخ و ناسالم را رد کند و از هنجارهای سالم‌تر و فراگیرتر حمایت کند. نویسنده با توضیح این امر که این نوع مداخلات هم برای رسانه‌های جمعی و هم برای رسانه‌های اجتماعی مناسب است، نتیجه‌گیری می‌کند، اگر چه اثرات آن‌ها احتمالا به‌ ویژه در رسانه‌های اجتماعی برجسته خواهد بود، زیرا امروزه به طور فزاینده‌ای درس‌ها آموخته می‌شود و هنجارها برای جوانان مستحکم می‌شوند.

  با درک این موضوع که دروازه‌بان‌های شبکه‌ای آنلاین نقش مهمی را در تاثیرگذاری بر کاربران ایفا می‌کنند، ماتیاس و همکاران مداخله‌ای آزمایشی به نام FollowBias ایجاد کرد که به کاربران توییتر اجازه داد تعادل جنسیتی را در میان افرادی که دنبال می‌کنند ارزیابی کنند تا بررسی کنند که آیا مداخلات فناوری می‌تواند به افراد کمک کند سوگیری‌ها را تشخیص دهند و برابری را ترویج دهند. آن‌ها دریافتند که کاربران به طور مداوم درصد زنانی را که دنبال می‌کنند دست کم می‌گیرند. در بیشتر موارد، شرکت‌کنندگان با ابراز تمایل به آگاهی بیشتر از افرادی که آنلاین دنبال می‌کنند و تلاش برای رسیدگی به نابرابری‌ها به مداخله پاسخ دادند. در حالی که این مداخله تنها منجر به افزایش بسیار کمی در دنبال کردن زنان شد، نویسندگان استدلال می‌کنند که تغییراتی مانند تشویق به پیوستن به گروه‌ها، پیگیری تغییرات، یا اشتراک در حساب‌ها یا نشریات مرتبط خاص می‌تواند تغییرات تجمعی و پایدار ایجاد کند. در حالی که مداخلات فناوری اغلب به دلیل ماهیت پلتفرم‌ها محدود است، این مثال نشان می‌دهد که حتی تغییرات ظریف نیز می‌تواند به افزایش آگاهی در مورد تعصب جنسیتی آنلاین و ترویج تغییر رفتار کمک کند.