حکمرانی فضای مجازی: هرم در برابر شبکه

فهرست مطالب

یاسر خوشنویس


در ادبیات حکمرانی، میان دو رویکرد کلیدی حکمرانی سلسله‌مراتبی از یک سو و رویکردهای تکثرگرا هم‌چون رویکرد شبکه‌ای و توزیع شده از سوی دیگر تمایز قائل می‌شوند. استعاره‌ای که رویکرد سلسله‌مراتبی را به خوبی بازنمایی می‌کند، هرم است. متقابلاً، شبکه‌ای از بازیگران که در محیطی کمابیش تخت عمل می‌کنند، استعاره‌ای از رویکرد تکثرگرا به شمار می‌آید.

تجربه توسعه رسانه‌های جمعی (رادیو و تلویزیون) در ایران، هم پیش از انقلاب و هم پس از آن، با رویکرد سلسله‌مراتبی هم‌خوانی داشت. به طور کلی، از آن‌جا که هزینه تاسیس ایستگاه پیام‌رسان و هم‌چنین هزینه تولید محتوا در رسانه‌های جمعی زیاد است، بازیگران معدودی به این رسانه‌ها دسترسی پیدا می‌کنند و امکان هماهنگ‌سازی آن‌ها در رویکردی سلسله‌مراتبی افزایش پیدا می‌کند.

در مقابل در فضای مجازی، هزینه تولید محتوا به نحو قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد و تاسیس ایستگاه پیام‌رسان با توجه به زیرساخت شبکه‌های مجازی به صفر می‌گراید. در این‌جا با بازار بزرگی از پیام یا شبکه بسیار گسترده‌ای از کنشگران مواجهیم که حکمرانی بر آن‌ها به سادگی حکمرانی بر رسانه‌های جمعیِ مرسوم نیست. 

حکومت‌ها می‌توانند هر یک از دو رویکرد سلسله‌مراتبی و توزیع شده را در حکمرانی فضای مجازی دنبال کنند. در رویکرد سلسله‌مراتبی، اندیشه‌ای که در راس هرم تبلور پیدا می‌کند، هم مبنای تولید محتوا و هم مبنای سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری قرار می‌گیرد. اعضای جامعه تنها این اندیشه را بازگو می‌کنند و از تنظیم‌گری‌ها تبعیت می‌کنند. آن‌ها در واقع کنش‌گر نیستند، بلکه در مقایسه‌ای با رسانه‌های جمعی می‌توانیم بگوییم که همچون ایستگاه‌های رله عمل می‌کنند.

در حالت توزیع شده، هر یک از گره‌های شبکه کنشگرانی خودانگیخته تلقی می‌شوند که هم می‌توانند محتوا خلق کنند و هم می‌توانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در فرایندهای سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری مشارکت کنند. حاصل تضارب آرا میان این کنشگرانِ کمابیش مستقل خروجی نهایی فضای مجازی و شکل حکمرانی آن را مشخص می‌کند.

وضعیت حکمرانی فضای مجازی در هر کشوری در نقطه‌ای از دو سر طیفی فرضی قرار می‌گیرد که یک سر آن سلسله‌مراتب محض و سر دیگر آن شبکه مطلق است. روشن است که هیچ یک از این دو وضعیت به صورت یک سره محقق نمی‌شوند: حتی در هرمی‌ترین شکل هم برخی کنشگران کمابیش مستقل وجود دارند و در یک شبکه از بازیگران خودانگیخته هم روابطی کمابیش سلسله‌مراتبی دیده می‌شود.

در هفته‌های اخیر، حاکمیت در پی تنش‌های امنیتی پدید آمده، عملا سازوکار شبکه ملی اطلاعات را به اجرا در آورد. اکنون که این یادداشت را می‌نویسم، دسترسی به بسیاری از پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارج از ایران دشوار شده است. این ابزارها محملی برای شبکه‌هایی از تولید محتوا و اعمال قدرت بودند که امکان شکل‌گیری آن‌ها در داخل ایران وجود نداشت. اکنون که دسترسی به این محیط‌ها محدود شده، شهروندان ناچارند به شبکه‌های اجتماعی داخلی بیایند و با این کار با یک دوگانه مواجه می‌شوند: تبدیل شدن به ایستگاه رله‌ای برای محتوایی که در به شکلی هرمی تولید و منتشر می‌شود و دیگر، عدم بیان دیدگاه‌هایشان که آن‌ها را در شبکه‌های مجازی خارجی راحت‌تر بیان می‌کردند.

تقویت حکمرانی سلسله‌مراتبی با تشدید احساس طرد شدن همراه است. اگر پیش از این، تولیدکنندگان محتوا و کاربران که از حوزه حکمرانی طرد شده بودند، فرصتی برای بیان خویش در شبکه‌های مجازی خارجی می‌یافتند، در شرایط جدید این فرصت از آن‌ها سلب می‌شود. بدین ترتیب، حکمرانی فضای مجازی در ایران با تحولات اخیر بیش از گذشته از شکل توزیع شده و شبکه‌ای دور می‌شود و درجه بالاتری از شکل سلسله‌مراتبی پیدا می‌کند. با این حال، این نقطه پایانی ماجرا نیست. کنشگران توانایی خود را برای اعمال قدرت از طریق فضای مجازی از اوایل دهه 1390 به دفعات تجربه کرده‌اند و حاضر نیستند این گزینه را به سادگی از دست بدهند. راه‌های مختلفی برای گرد آمدن دوباره آن‌ها در فضای مجازی وجود دارد. با این حال، آن‌چه فراتر از مسائل فناورانه و رقابت نیروها در میدان اهمیت دارد این است که حاکمیت حق کنشگران غیردولتی را در فرایندهای سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری به رسمیت بشناسد و از مشارکت آن‌ها استقبال کند، به جای آن‌که همچون گذشته راه را بر این مشارکت ببندد.