جنسیت

فهرست مطالب

فصل هشتم از کتاب جهان چگونه رسانه‌های اجتماعی را تغییر داد

دانیل میلر

ترجمه‌ی مصطفی خسروی

در این فصل تاثیراتی را که رسانه‌های اجتماعی بر روابط جنسیتی، هنجارهای جنسیتی و هویت‌ها در سراسر پایگاه‌های میدانی خود داشته‌اند، بررسی خواهیم کرد. بر اساس جنسیت، ما به تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی میان زنانگی و مردانگی اشاره می‌کنیم که توسط عوامل بی‌شماری، از جمله استفاده از فناوری و رسانه‌های دیجیتال شکل گرفته است. تحقیقات اولیه‌ی اینترنتی اغلب از بی‌همتایی فضاهای اجتماعی آنلاین شگفت‌زده می‌شود؛ فضاهایی که در آن ویژگی‌هایی شخصی مانند جنسیت، نژاد، سن و همچنین جنبه‌های فیزیکی ظاهری بدن می‌توانستند پاک شوند؛ زیرا می‌توانستید شخصیتی آنلاین و به طور کامل متمایز را اختیار کنید. متخصصین اینترنتی فمنیست بر نقش رسانه‌های دیجیتال در ارائه‌ی ابزارهای قدرتمند تاکید کرده‌اند؛ ابزارهایی که زنان و مردان را قادر سازد آزادانه خود و هویت‌هایی را که برای خود انتخاب کرده‌اند به صورت آنلاین انجام دهند و از هنجارهای جنسیتی سرکوب‌گر دنیای آفلاین فرار کنند.

دانا هاراوی[1] برای این گرایش یکی از شناخته‌شده‌ترین استدلال‌ها را ارائه می‌کند و بر قدرت فناوری برای تغییر روابط و هویت جنسیتی تأکید می‌کند. علاوه ‌بر این، از آن‌جایی که جنسیت به طور بالقوه می‌توانست به صورت آنلاین پاک شود یا نامربوط به حساب آید، این امر خود به عنوان شاهدی بود بر این مسئله که مفاهیم جنسیت از نظر فرهنگی ساخته شده‌اند و از طریق تعاملات میان دنیای اجتماعی و فرهنگ مادی و فناوری‌های اطراف ما ایجاد شده‌اند، نه آن که صرفاً واقعیتی ایدئولوژیکی باشند. در آن زمان، خوش‌بینان دیجیتال دیگر به اینترنت به عنوان امری برای امکان‌پذیر ساختن اشکالی جدید از هویت‌های جنسیتی فردی و جمعی تاکید کردند. برای آن‌ها اینترنت بیان واقعی عاملیت خود زنان را و نه چیزی که بر آنان تحمیل می‌شد، تسهیل می‌کرد.

در نگاهی به گذشته، این تصورات از هویت آنلاین بدون تعهد، که از بدن‌های واقعی جدا شده‌اند، کوتاه‌مدت هستند. از آن‌جایی که رسانه‌های اجتماعی جایگزین انواع ناشناس‌تر تعاملاتی مانند اتاق گفت‌وگو و انجمن‌ها شدند، هویت‌های آفلاین در تعیین هویت‌های آنلاین اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده‌اند، به ویژه در زمینه‌هایی که هنجارهای اجتماعی و مفاهیم احترام به طور قابل توجهی بر روابط اجتماعی تاثیر می‌گذارد و یا آن را کنترل می‌کند. در دهه‌ی 1990 برخی امر آنلاین را به عنوان آزادی بالقوه از هویت جنسیتی ثابت می‌دیدند. دیگران، در ادامه‌ی بحث‌های دهه‌های 1960 و 1970، تمایل داشتد بر نقش فناوری در بازتولید سلطه‌ی مردان تاکید کنند. در این مورد، بازنگری‌هایی از طریق تشخیص این موضوع انجام شد که فناوری‌های دیجیتال می‌توانند ثبات تفاوت‌های جنسیتی را از بین ببرد.

پس از دهه‌های مطرح شده، که از تاکیدی بر تاکید دیگر تغییر می‌کرد، امروز اکثر مردم تشخیص می‌دهند که فناوری به خودی خود نه مردسالارانه است و نه آزادی‌بخش. فناوری امکان‌هایی را ایجاد می‌کند که با توجه به زمینه‌هایی که در آن قرار گرفته‌اند، آشکار می‌شوند. برخی از مطالعات جدیدتر بر روشی متمرکز شده‌اند که در آن رسانه‌های اجتماعی ابزارهای جدیدی را برای ارائه‌ی خود و مدیریت هویت‌های جنسیتی، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان فراهم کرده‌اند. دیگران پویایی خودافشاگری را به عنوان عنصر اصلی این فرآیند برجسته کرده‌اند. با این حال، چیزی که نامشخص باقی مانده است، درجه‌ای است که می‌توان فراتر از زمینه‌ی اروپایی-آمریکایی که بیشتر تحقیقات تاثیرگذار در آن انجام شده است، تعمیم داد.

این فصل از مثال‌های مردم‌نگارانه‌ای برای بررسی راه‌هایی استفاده می‌کند که در آن رسانه‌های اجتماعی گاهی روابط جنسیتی موجود و ایده‌آل‌های غالب مردانگی و زنانگی را تقویت کرده‌اند، اما در موارد دیگر منجر به دگرگونی‌هایی در شیوه‌ی تصور و عملی شدن تفاوت‌های جنسیتی شده است. نگرانی‌ای در مورد تفاوت‌های فرهنگی نه تنها به گستره‌ی مکان‌ها، بلکه به تنوع در هر مکان با در نظر گرفتن تنوع منطقه‌ای، مذهبی، طبقاتی و شهری/ روستایی و قومی مربوط می‌شود. این فصل به دو بخش اصلی تقسیم شده است. بخش نخست به بررسی راه‌هایی می‌پردازد که در آن رسانه‌های اجتماعی بازتولید و تقویت هنجارهای جنسیتی موجود را تسهیل کرده‌اند و شباهت‌های میان امر آنلاین و آفلاین را برجسته می‌کنند. بخش دوم برخی از تحولات ایجاد شده توسط رسانه‌های اجتماعی در روابط جنسیتی و هنجارهای جنسیتی را مورد بحث قرار می‌دهد. این فصل با بحث مختصری در مورد هویت‌ها و شیوه‌های غیردگرجنس‌گراهنجاری[2]، از جمله هم‌جنس‌گرایان، لزبین‌ها، دوجنس‌گرایان[3] و ترنس‌جندر‌‌ها به پایان می‌رسد. این امر توضیح می‌دهد که آیا امکان دارد و چگونه رسانه‌های اجتماعی ممکن است فرصت‌هایی را برای افرادی با چنین هویت‌هایی فراهم کند تا فرصت‌های خود را برای تعاملات خصوصی یا مخفیانه گسترش دهند یا برعکس، به دید عمومی بیشتری دست یابند.

تداوم: خودنمایی جنسیتی

در هر نه پایگاه میدانی مطالعاتی‌مان، رسانه‌های اجتماعی هنجارهایی را بازتولید و تقویت کرده‌اند که تفاوت‌های جنسیتی را در دنیای آفلاین، اما به روش‌هایی متفاوت و به میزان متفاوتی، تنظیم می‌کند. به شکلی ویژه، بازتولید ایده‌‌های غالب زنانگی و مردانگی در رسانه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک موضوعی رایج است که تقریباً در تمام پایگاه‌های ما دیده می‌شود. فضاهای عمومی آنلاین اغلب بسیار محافظه‌کارانه ظاهر شده‌اند و نقش‌های جنسیتی تثبیت شده را تقویت می‌کنند. خودپیشه‌گری در رسانه‌های اجتماعی همچنان به عنوان بخشی از هویت‌های متقاطع متفاوت فردی، مانند زندگی روزمره آفلاین، جنبه‌ای جنسیتی دارد.

شاید پایگاه میدانی جنوب شرقی ترکیه به بهترین نحو ماهیت محافظه‌کارانه‌ی پلتفرم‌هایی مانند فیسبوک را نشان دهد. در این‌جا مردان تمایل دارند تا خود را به عنوان افرادی حرفه‌ای و موفق نشان دهند، در حالی که زنان بر ویژگی زیبایی‌شناختی خود، یا بهتر است بگوییم بر ارزش‌های مسلمانی حیا و پاکی تاکید می‌کنند. تمام آن‌ها جنبه‌هایی از زندگی خود را که ارزش‌های مسلط شرافت زن و مرد و اخلاقیات مسلمانی را منعکس نمی‌کنند، حذف می‌کنند. به عنوان مثال، تعاملات زنان با مردان به ندرت در فضاهای فیسبوک، که توسط عموم دوستان و اقوام دیده می‌شود، نشان داده می‌شود. مکالمات میان زنان و مردان جوان در محیط‌های سکولار و دارای جنسیت مختلط مانند مدرسه و دانشگاه امری عادی است، اما این امر به صورتی آنلاین نمایان نمی‌گردد. همچنین تجمع گروه‌های مختلف جنسیتی از اقوام برای نوشیدن قهوه و چای با یکدیگر در فضاهایی نیمه عمومی، مانند کافه و رستوران‌ها، به ندرت به تصویر کشیده می‌شود، زیرا می‌تواند منجر به شایعات و سوءتفاهم‌هایی شود.

زنان سکولار و تحصیل‌کرده‌ای که دوستان آنان می‌دانند درون روابط پیش از ازدواج هستند، هرگز این موضوعات را در رسانه‌های اجتماعی علنی نمی‌کنند. مورد لیلا نشانگر این امر است. هر زمان که برخی از دوستان لیلا با دوست پسرش از او عکس می‌گیرند، همواره بسیار مراقب است که هیچ کس این عکس‌ها را در صفحه فیسبوک خود قرار ندهد. خوشبختانه مردم به طور معمول پیش از ارسال عکس در فیسبوک درخواست مجوز می‌کنند. در نتیجه تفکیک و تطابق جنسیتی در فیسبوک در این‌جا حتی سخت‌تر و شدیدتر از محیط آفلاین است؛ صرفاً به این دلیل که این فضا به میزان بیشتری نسبت به بسیاری از فضاهای آفلاین تحت نظارت مستمر قرار می‌گیرد. برای زنان و مردان جوان امری معمول است که تماس‌هایی تلفنی از اقوام بزرگ‌تر خود دریافت کنند که خواستار توضیح و توجیه، در زمینه‌ی تصاویری خاص که در فیسبوک دیده‌اند، باشند. مردم زمانی زیادی را صرف گشت‌زنی و گمانه‌زنی در مورد دیوار فیسبوک دوستان خود می‌کنند. هرگونه انحراف از هنجارها می‌تواند به موضوعی برای شایعه و غیبت بدل شود و به طور بالقوه منجر به شرمساری و تخریب شهرت فرد و خانواده گردد.

مردی جوان به نام فاتح با دو مهمان ویژه در مراسمی در یک رستوران محلی شرکت کرد: دی‌جی‌هایی زن از استانبول که در آن شب اجرا داشتند. این زنان لباس‌هایی را پوشیده بودند که طبق استانداردهای محلی به طور کامل شرم‌آور به نظر می‌رسید. اگرچه او و دوستانش تمام شب را صرف عکس گرفتن از این دو زن کردند، اما هیچ یک از آن‌ها حتی یکی از این تصاویر را در فیسبوک منتشر نکردند. در فضاهای آنلاینی که برای صدها دوست و بستگان قابل مشاهده است، این مردان به شدت از قوانین اخلاقی پیروی می‌کنند که کنش پاک و فضیلت را بر آنان تحمیل می‌کند.

ایده‌آل‌های غالب زنانگی نیز از طریق حضور عمومی آنلاین بدن زنان بازتولید می‌شوند: زنان مجرد جوان با پس‌زمینه‌های محافظه‌کارانه‌تر، اغلب از فیسبوک با تصاویر پروفایل جعلی و نام‌های جعلی استفاده می‌کنند تا از دیده شدن توسط اقوام مرد مسن‌تر خودداری کنند. این زنان با این کار هنجارهای فعلی اجتماعی را بازتولید می‌کنند که به طور سنتی مانع از حضور آنان در فضاهای عمومی می‌شد. با این حال، این امر به طور هم‌زمان فرصت‌های جدیدی را برای تخطی از این هنجارها، با حفظ مخفیانه‌ی فضاهای بازنمای خارج از کنترل خانواده، ایجاد می‌کند.

طرد نسبی زنان از فضاهای عمومی‌تر رسانه‌های اجتماعی به جنوب شرق ترکیه محدود نمی‌شود. در پایگاه میدانی روستایی ما در چین، چندین زن که به تازگی ازدواج کرده بودند، بسیاری از افراد غریبه را از لیست تماس خود حذف کردند. آن‌ها در نتیجه‌ی ولگردی‌های «بی‌رویه» قبل از ازدواج به آن‌جا رسیده بودند. دیگر افراد ممکن است به طور کلی استفاده از رسانه‌های اجتماعی را متوقف کنند. زنان باردار اغلب با بسیاری از مردم دوستی خود را از بین می‌برند و در رسانه‌های اجتماعی کمتر دیده می‌شوند؛ این امر نشان از گذار آنان از زندگی عمومی به نهاد خصوصی مادرانگی است. بنابراین عدم دیده شدن زنان در رسانه‌های اجتماعی با گذراندن مراحل خاصی از زندگی تشدید می‌شود. اما در مقابل، زنان متاهل به ویژه در فضای عمومی آفلاین، مانند گروه‌های رقص سازمان‌یافته، فعال و قابل مشاهده هستند.

در این مورد، مفاهیم امر آنلاین به عنوان فضایی غیراخلاقی است که زنان را از فعالیت‌های آنلاین به طور علنی منصرف می‌کند. آن دسته از زنانی که به صورت آنلاین فعال هستند، از ناشناس بودن بیشتر رسانه‌های اجتماعی چینی استفاده‌ی قابل توجهی می‌کنند. به ندرت پیش می‌آمد که زنان از عکس‌های خود به عنوان آواتار یا پروفایل‌های QZone خود استفاده کنند و بسیاری از زنان از روش قفل کردن آلبوم‌‌های QZone خود پیروی می‌کردند، به طور معمول با سوالاتی مانند «اسم من چیست؟» به طوری که تنها مخاطبینی که شخصاً آنان را می‌شناسند بتوانند این تصاویر را مشاهده کنند. در روستاهای چین، هنجارگرایی آنلاین از طریق به‌روزرسانی روابط سنتی بر اساس آرمان‌های سنتی بیان می‌گردد. زنان و مردان به طور عمومی مطالبی را به اشتراک می‌گذارند که آن چه را به عنوان روابط خانوادگی سنتی در نظر می‌گیرند، تصاویری از جمله کودکان و والدین یا همسران شاد و همچنین میم‌هایی با پیام‌های عاشقانه را به تصویر می‌کشند. پلتفرم‌ QQ به مکانی مهم برای بیان این ارزش‌های خانوادگی سنتی و رمانتیک بدل شده است، جایی که اغلب به عنوان تجسم ایده‌آل‌هایی که توسط کنفوسیوس‌گرایی تجسم می‌یابند، دیده می‌شود.

در پایگاه میدانی ایتالیایی نیز، نمایان شدن محدود چهره‌های زنان در فضاهای عمومی با عدم دیده شدن در رسانه‌های اجتماعی تطابق دارد. برای زنان متاهل بسیار غیرعادی است که عکس‌های خود را در فیسبوک ارسال کنند و آنان این نوع از عکس‌ها را به مناسبت‌هایی خاص مانند جشن تولد، گردهمایی خانوادگی یا رویدادهایی خاص با دوستان زن خود محدود می‌کنند. فقدان تصاویری عکاسی شده که بدن آنان را به تصویر می‌کشد با تصاویر فراوانی از اشیای خانگی، میم‌های اینترنتی، عکس‌های هنری و یا تصاویر فرزندان خود متعادل می‌شود. در این مورد، تحولاتی در طول زندگی زنان، تغییر در دید زنان نسبت به فضاهای آفلاین شهر را تکرار می‌کند. از زنان متاهل، به خصوص پس از مادر شدن، انتظار می‌رود که نحوه‌ی ظاهر خود را در مکان‌های عمومی تغییر دهند و بر نقش همسری و مادری خود تاکید کنند. به عنوان پی‌آمد در رسانه‌های اجتماعی، آنان به طور آشکار تصاویری از خود نمایش نمی‌دهند، زیرا این تصاویر می‌تواند به عنوان نشانه‌هایی از دلبری در نظر گرفته شود.

در مقایسه، مردان بالغ و دوستی میان مردان در آن رسانه‌های اجتماعی‌ که در معرض دید عموم قرار دارند، بیشتر قابل مشاهده است. علاوه بر این، مردان بزرگسال محتوایی معمولی را به اشتراک می‌گذارند که به طور معمول با مردانگی مرتبط است؛ مانند سیاست، اخبار، موتور سیکلت‌های قدرتمند و ورزش. آن‌ها همچنین در ارسال پست به نسبت خلاق هستند. برای مثال، ممکن است که آنان عکس‌ها را به منظور ایجاد پوسترهای شخصی‌سازی‌شده و شبیه به میم ویرایش کنند و یا از طیف متنوع‌تری از به‌روزرسانی‌های استاتوس استفاده کنند. برخلاف زنان، مردان مایلند خود را به صورت آنلاین مورد تمسخر قرار دهند. برای مثال، با استفاده از نرم‌افزارهای آنلاین رایگان برای ایجاد آواتار برای خود یا با ساختن داستان‌های کوتاهی که در آن موقعیت خاصی از زندگی خود را مورد تمسخر قرار می‌دهند.

نمونه‌ی دیگری از نحوه‌ی بازتولید و تقویت هنجارهای جنسیتی غالب در فضای عمومی‌تر رسانه‌های اجتماعی در پایگاه هندمان قرار دارد. در این‌جا جنسیت به عنوان عنصری از نقش‌های سنتی خانواده، مانند رفتار عروس جدید و یا مادرشوهر فاضل، ظاهر می‌شود. خانواده‌ها به طور جمعی برای پروفایل فیسبوک تمامی اعضای خانواده تلاش می‌کنند، به شکلی که تصویر کلی یک تجلی بیرونی از یک خانواده‌ی محترم و ایده‌آل است. هدف آن است که از بروز اختلافات خانوادگی یا ناهماهنگی جلوگیری شود و حفظ نقش‌های خانوادگی جنسیتی آنلاین برای بازنمایی اهمیت دارد. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک، اینستاگرام و یا QQ فضایی را برای ساختن آگاهانه‌ی ظاهر، عاملیت خود (مانند مورد جنوب هند) خانواده فراهم می‌کنند. در حالی که پست‌هایی خاص ممکن است افراد یا گروه‌هایی خاص را به عنوان مخاطب خود در ذهن داشته باشند، آن رسانه‌های اجتماعی که در معرض دید عموم قرار می‌گیرند نیز حس عمومی‌تر یا یک مخاطب عمومی تصوری را ایجاد می‌کنند.

پایگاه میدانی در شمال شیلی دوباره این مشاهدات را تایید می‌کند که رسانه‌های اجتماعی در معرض دید عموم هنجارهای جنسیتی را تقویت کرده‌اند. در شیلی هم زنان و هم مردان مطابق انتظارات اجتماعی رفتار می‌کنند و بازنمایی محدودی از مدل‌های جنسیتی را ارائه می‌دهند. هاینز بیان می‌کند که تمایز میان کار مردان و زنان اغلب هنجارهای جنسیتی را تقویت می‌کند: مردان به طور عمده در معدن، ساخت‌وساز و بنادر کار می‌کنند، در حالی که زنان مدیریت خانه یا کار در خدمات مشتری یا حرفه‌های مراقبت را بر عهده دارند. تکبر مردان به کار اغلب در رسانه‌های اجتماعی بیان می‌شود و کار آنان را فدای زمان برای ارائه‌ی حمایت مالی برای خانواده نشان می‌دهد. در مقابل، زنان کار خود را به عنوان مراقبت از خانواده تعریف می‌کنند، نقشی که می‌تواند به عنوان طبیعی شدن تمایز جنسیتی ظاهر شود. چنین بازنمایی‌ای گاهی تنوع فردی را سرکوب می‌کند و دسته‌بندی‌های جنسیتی بسیار منظم‌تری از دنیای آفلاین به نظر می‌رسد؛ جایی که بسیاری از زنان خودروهای خود را تنظیم می‌کنند و بسیاری از مردان در پخت کیک به طور کاملی ماهر هستند.

یک امر عمومی و کلی همچنین مخاطب خیالی محتوای بصری است که اغلب بر رسانه‌های اجتماعی تسلط دارند. مزیت مطالعه‌ی هنجارهای جنسیتی از طریق رسانه‌های اجتماعی شاید در مجلد تطبیقی دیگرمان، تجسم فیسبوک[4]، آشکارتر باشد. این امر تا حدی به این دلیل است که آن کتاب به طور عمده از محتوای بصری تشکیل شده است و به خواننده این امکان را می‌دهد که درک کنند هنجارهای جنسیتی برای جمعیت‌های متفاوت در پایگاه‌های میدانی انگلیسی و ترینیدادی چگونه به نظر می‌رسد. محققان در هر پایگاه میدانی هزاران عکس را که به صورت آنلاین ارسال شده، بررسی کرده‌اند. بنابراین عرف‌ها و ژانرهای اصلی مورد استفاده برای به تصویر کشیدن اشکال هنجاری، مانند جنسیت، پس از مدتی مشخص می‌گردد و شواهد قابل توجهی از آن پشتیبانی می‌کنند. نکته آن است که، به عنوان محققان آکادمیک، اکنون می‌توانیم هنجارهای فرهنگی را به عنوان تکرار مداوم تصاویر درک کنیم؛ همچنین افرادی که به تصاویرشان می‌نگریم، می‌توانند این را درک کنند.

به طور ویژه اکنون می‌توانیم ببینیم که چگونه بازتولید هویت‌های جنسیتی، اغلب از طریق مجموعه‌ای از روابطی متضاد، کار می‌کند. به عنوان مثال، در مطالب انگلیسی ارتباطی بسیار رایج میان مردان و آبجو وجود دارد. هنگام مرور پست‌های آنلاین، احتمالاً صدها بار این ارتباط را مشاهده خواهید کرد. در مقابل، تعداد زیادی پست، پیوندی به همان اندازه قوی میان زنان و شراب ایجاد می‌کند. هرگز اشاره‌ای مبنی بر وجود انواع متفاوت شراب وجود ندارد و یا این‌که زنان در ارتباط با این تفاوت‌ها علاقه و یا تخصصی ندارند. یک دسته‌بندی کلی به نام «شراب» پدید می‌آید که مبنای بسیاری از الگوهای رفتاری خنده‌دار، در این مورد که چگونه زنان قرار است این کار خانگی را انجام دهند و یا آن‌که قرار است به آن فعالیت علاقه نشان دهند، قرار می‌گیرد؛ در حالی که در واقع تنها علاقه دارند تا با لیوانی شراب بنشینند. شراب به زنان چیزی داده است که به طور متقارن در استفاده‌ی مردان از آبجو استفاده می‌گردد. به صورت آفلاین، ما لباس را به عنوان وسیله‌ای تلقی می‌کنیم که توسط یک جنسیت مشخص پوشیده می‌شود؛ اما در امر آنلاین، جایی که نوشیدنی به نوعی لباس پوشیدن بدل می‌گردد، عرصه‌های گسترده‌تری از تمایزات جنسیتی بالقوه وجود دارد که می‌توان آن‌ها را اثبات کرد.

تفاوت‌های متناظر موجود در پست‌های بصری ترینیدادی به طور معمول بیشتر بر اساس جنسیت به عنوان بعدی فیزیکی است. تصاویر زنانه‌ی مرتبط با دل‌فریبی، تمایلات جنسی و بدن است؛ هر چند مردانگی به همان اندازه با لباس پوشیدن و لوازمی جانبی مرتبط است. بسیاری از مردان با چیزی ظاهر می‌شوند که «فلز» نامیده می‌شود؛ منظور زنجیر، حلقه یا بازوبند طلای سنگین است که از قرار معلوم ثروت را به اندازه‌ی قدرت نشان می‌دهد. هنجارهای جنسیتی در ترینیداد نیز با طبقه و قومیت گره می‌خورد. برای مثال، مردان جوان آفریقایی- ترینیدادی تمایل دارند تصویر «گانگستا» از هیپ هاپ ایالات متحده را مشترک شوند یا به اشتراک گذارند؛ تصاویری از خود را با عینک آفتابی، شلوار جین فاق بلند، لباس‌های مارک‌دار و «بلینگ» پست می‌کنند. از سوی دیگر، مردان هندوستانی-ترینیدادی بر تصویر حرفه‌ای یا شغلی خود در فیسبوک تاکید می‌کنند. زنان طبقه‌ی متوسط به طور معمول در حوزه‌های سبک زندگی و مصرف پست می‌گذارند و افراد در هر سنی تمایل دارند تا بر جذابیت در تصاویر خود تاکید کنند یا حداقل هرگز تصویری را پست نمی‌کنند که در آن جذاب به نظر نمی‌رسند. این امر دوباره به شدت با کاربرد انگلیسی در تضاد است. هیچ اشاره‌ای مبنی بر تغییر یا دگرگونی در استفاده‌های مردانه یا زنانه از این رابطه‌ها وجود ندارد. آن‌ها به سادگی فرهنگ مادی مرتبط با مذکر و مؤنث بودن را بسیار بیشتر آشکار می‌کنند. اگر یک جزء اضافی وجود داشته باشد، توانایی تمسخر این تداعی‌ها از طریق دیگر تصاویری مانند میم‌ها است. برای زنان بسیار رایج است که از روشی که زن دیگری برای معرفی خود در فضای آنلاین انتخاب کرده‌ است، ایراد می‌گیرند و او را تحقیر می‌کنند، اما به نظر می‌رسد که این امر به همان اندازه‌ی امر آفلاین رایج است.

برای پایان دادن به این بخش، متوجه شده‌ایم که در بسیاری از پایگاه‌های میدانی ما، ارتباطی میان قابل مشاهده بودن پلتفرم رسانه‌های اجتماعی عمومی‌تر و محافظه‌کاری در نمایش هنجارهای جنسیتی وجود دارد که در چندین مورد از محافظه‌کاری آفلاین فراتر می‌رود. از منظر جنسیتی، می‌توان رسانه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک را تقریبا بیش از حد محافظه‌کار توصیف کرد. به نظر می‌رسد که این امر به وضوح بازتابی از میزان نظارتی است که تصاویر در رسانه‌های اجتماعی در معرض دید عموم قرار دارند. این‌ها تا حد زیادی به فضاهایی بدل شده‌اند که در آن افراد می‌خواهند پای‌بندی خود به هنجارهای فرهنگی را نشان دهند و تایید کنند.

انفصال‌ها

اکنون به راه‌هایی می‌پردازیم که در آن رسانه‌های اجتماعی به گسست از شیوه‌ها و هنجارهای جنسیتی آفلاین شده است. اختلالات هنجارهای جنسیتی موجود توسط رسانه‌های اجتماعی میان پایگاه‌های میدانی تنوع بیشتری دارند و عناصری مشترک میان پایگاه‌های مختلف کم هستند. علاوه بر این امر، تمرکز از اقداماتی که به طور عمده به ارائه‌ی خود در فضاهای آنلاین نیمه عمومی یا عمومی انجام می‌شود، به پیامدهای رسانه‌های اجتماعی به عنوان سایت‌هایی که مردم در آن با یک‌دیگر تعامل دارند، گاهی اوقات در مفاهیم آنلاین مجزاتر، تغییر می‌کند.

در جنوب شرق ترکیه، تاثیر رسانه‌های اجتماعی در تغییر روابط جنسی، شاید مهم‌تر از تاثیر آن بر هم‌نوایی باشد. رسانه‌های اجتماعی فرصت‌های زنان را برای روابط اجتماعی، که در دنیای آفلاین محدود هستند، بسیار گسترش داده‌اند. در ماردین حضور زنان در فضاهای عمومی در دهه‌ی گذشته افزایش یافته است و زنان بیشتر به آموزش و فرصت‌های شغلی خارج از خانه دسترسی دارند. با این حال، بسیاری از زنان جوان تمایل دارند تا فرصت‌های بیشتری برای گسترش شبکه‌های اجتماعی خود داشته باشند. آنان نه تنها از نبود رویدادهای اجتماعی، بلکه از کنترلی که والدین یا شوهران بر آن‌ها اعمال می‌کنند نیز شکایت دارند. از آن‌جایی که آن‌ها اغلب دسترسی محدودی به فضاهایی عمومی مانند کافه‌ها، رستوران‌ها و خیابان‌ها دارند، زنان جوان از رسانه‌های اجتماعی برای حفظ روابط اجتماعی و گسترش شبکه‌های اجتماعی خود خارج از کنترل خانواده استفاده می‌کنند. در ارتباط با زنانی که پیشینه‌ای محافظه‌کارانه و مذهبی‌تر دارند، به طور موثری خانه‌نشین هستند، زیرا پدران و یا شوهران‌شان به آنان اجازه‌ی تحصیل، کار یا ملاقات با دوستان‌شان را نمی‌دهد. رسانه‌های اجتماعی برای آنان بدل به ابزاری محوری برای حفظ ارتباط با دنیای بیرون می‌شوند. در حالی که این زنان به شکلی فیزیکی در خانه حضور دارند، همچنان می‌توانند با دوستان خود، به طور معمول از طریق استفاده از حساب‌هایی جعلی تضمین ناشناس ماندن‌شان هستند، در تماس باشند.

با این حال، علاوه بر ایجاد فضاهایی جدید برای خودمختاری زنان، فرصت‌هایی جدید نیز برای مردان پدید آمده است تا بستگان زن خود را کنترل کنند، با زنان دیگر عشوه‌گری کنند، آنان را مورد آزار قرار دهند و به همسران خود خیانت کنند. این حس راحتی‌که غریبه‌ها و دوستان غیر همجنس می‌توانند با یک‌دیگر گفت‌وگو کنند، همچنین باعث شده است که رسانه‌های اجتماعی به اصلی‌ترین مکان خواستگاری و برقراری روابط عاشقانه بدل شوند. در حالی که امکانات فضای آفلاین بسیار محدود است، اکنون برای جوانان مجرد بسیار رایج است که از طریق پیام‌رسان‌‌های خصوصی ارائه شده توسط واتساپ، فیسبوک، وایبر، تانگو یا از طریق پیام کوتاه، روابطی عاشقانه پیدا کنند.

در جنوب ایتالیا نیز رسانه‌های اجتماعی فرصت‌های ارتباطی را برای زنان گسترش داده است. با وجود کمتر هویدا بودن در محیط آنلاین، زنان تمایل دارند از رسانه‌های اجتماعی‌ای مانند واتساپ و نظرات در فیسبوک بیشتر از مردان، به خصوص در خانواده‌های کم‌درآمد، استفاده کنند. بار دیگر این زنان هستند که فرصت‌های آفلاین محدودتری دارند، به دلایل مشابهی از احترام، که از رسانه‌های اجتماعی به عنوان ابزاری مهم برای برقراری ارتباط با شبکه‌ی گسترده‌ای از دیگران نهایت استفاده را می‌کنند. مردان فرصت بیشتری برای شرکت در گفت‌وگوها و رویدادهای اجتماعی به صورت آفلاین را دارند؛ رویدادهایی که اغلب در بارها، خیابان‌ها و پیازا[5] رخ می‌دهد. در مقابل، زنان از ترس آن‌که تنبل به نظر برسند، به ندرت در خیابان توقف می‌کنند و صحبت می‌کنند. همان‌طور که در بخش قبل دیدیم، این ارتباطات گسترده با روشی که این زنان به طور هم‌زمان استراتژی‌هایی را برای حفظ احترام خود به عنوان مادر و همسر ایجاد می‌کنند، متعادل می‌شود.

در مناطق روستایی چین، مانند جنوب شرقی ترکیه، رسانه‌های اجتماعی فرصت‌های جدیدی را برای تعامل میان زنان و مردان ایجاد کرده است. در فرهنگ سنتی چین طولانی «درون بودگی زنانگی» وجود داشته است، به گونه‌ای که زنان از نظر تاریخی به حوزه‌ی خانگی محدود می‌شوند. اگرچه دهه‌های اخیر آزادی‌ها و نیز مشارکت در کار را برای زنان به شدت افزایش داده است، با این وجود، آنان همچنان به شدت با حوزه‌ی خانگی گره خورده‌اند و انتظار می‌رود مردان تحرک بیشتری داشته باشند. به عنوان مثالی افراطی، زنان به طور معمول در طور دوره‌‌ی «نشستن ماه»[6] بلافاصله پس از تولد کودک به خانه‌ی خود محدود می‌شوند. در نتیجه‌، بسیاری از زنان اکنون از رسانه‌های اجتماعی برای حفظ ارتباط منظم با دوستان خود با اشتراک‌گذاری آنلاین عکس‌های نوزاد استفاده می‌کنند.

در عین حال رسانه‌های اجتماعی شبکه‌های اجتماعی مردان را نیز گسترش داده‌اند: برای مثال، دسترسی آسان‌تر آنان به خودرو به این معناست که آن‌ها می‌توانند با سهولت بیشتری نسبت به زنان سفر کنند. بسیاری از مردان اغلب از مکان‌های شهری بازدید می‌کنند و برخی از خدمات دوست‌یابی مبتنی بر مکان، مانند Momo یا «افراد نزدیک» وی‌چت، برای صحبت با غریبه‌ها، به طور معمول با جنس مخالف، استفاده می‌کنند. برخی از مردان به مک‌دونالد توضیح دادند که از طریق این کانال با زنانی که در مناطق شهری بزرگ‌تر زندگی می‌کردند، امور را سازمان‌دهی کرده‌اند. اگرچه این اعداد کم بود، اما برای برانگیختن نگرانی‌ گسترده در میان مردم شهر در مورد تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر ازدواج کافی بوده است. فعالیت‌های مردان در رسانه‌های اجتماعی نیز تا حدی با این انتظار مشروعیت می‌یابد که مردان باید نسبت به زنان «به طور گسترده‌تری اجتماعی باشند» و ارتباطات اجتماعی را با مردان دیگر پرورش دهند. به این ترتیب، آن‌ها تمایل داشتند که کاربران ‌مهم‌تری از برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی باشند، که به ارائه‌ی «پوشش» برای فعالیت‌های تابو کمک کرد.

در جنوب هند نیز وضعیت از برخی جهات مشابه است. یافتن برخی از زنان جوان از کاست‌های بالاتر و مردان جوانی که از شبکه‌های اجتماعی برای دلبری استفاده می‌کنند، علی‌رغم تفاوت‌های قابل توجه در طبقه اجتماعی و کاست، نسبتا رایج است. تاثیر اصلی رسانه‌های اجتماعی در امکان دادن به افراد برای ملاقات با دیگران خارج از مرزهای شبکه‌های اجتماعی سنتی خود، گسترش مخاطبین خود خارج از محل کار و موسسات آموزشی بوده است. ونکاترامن نشان می‌دهد که چگونه مردان جوان در پایگاه میدانی‌اش، با زنان دیگر ایالت‌های هند یا حتی کشورهایی خارجی مانند برزیل و ایالات متحده دوست می‌شوند.

درک عمومی آن است که وقتی مردان از فیسبوک استفاده می‌کنند، می‌توانند با زنانی از سراسر جهان دوست شوند، دوستی‌ای که می‌تواند منجر به معاشقه‌ی آنلاین یا حداقل روابط عاشقانه‌ی آفلاین شود. برای دست‌یابی به این هدف، این مردان به طور عمومی در مورد موقعیت اجتماعی خود دروغ گفته‌اند و اظهار کرده‌اند که در یک دانشگاه معتبر تحصیل می‌کنند یا در یک شرکت معتبر استخدام شده‌اند و اعتقاد دارند چنین ادعاهایی جذابیت آنان را افزایش می‌دهد. در پایگاه میدانی هند، مانند کسانی که در جنوب شرق ترکیه و روستاهای چین هستند، این تمایل به تجربه‌ی روابط صمیمانه و دوستانه‌ی جدید، هم زنان و هم مردان را به شبکه‌ی بسیار گسترده‌تری از مردم سوق می‌دهد. در این سه پایگاه میدانی متفاوت، رسانه‌های اجتماعی، کانال،های ارتباطی خصوصی و جدیدی را باز کرده‌اند که مفهوم عشق را تغییر داده و مفاهیم محلی مردانگی و زنانگی را بازتعریف می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی زنان، در برخی موارد مردان، گسترش بیشتری پیدا کرده است.

در پایگاه میدانی برزیلی‌مان به نظر می‌رسد که رسانه‌های اجتماعی به برابری جنسیتی بیشتری در چندین حوزه از زندگی اجتماعی کمک کرده است. در نتیجه‌ی گسترش فناوری ارتباطات، رشد صنعت گردشگری و گسترش کلیساهای پروتستان، زنان اکنون دسترسی افزایش‌یافته‌ای را به فرصت‌های شغلی و دید عمومی بیشتر دارند. اسپایر بیان می‌کند که رسانه‌های اجتماعی به یک حرکت عمومی به سمت نمایان شدن هویت زنانه و مردانه‌ی جدید و جایگزین کمک کرده‌اند، که هم دنیای آنلاین و همچنین دنیای آفلاین را درگیر می‌کند. به عنوان مثال، پروفایل‌های فیسبوک برای به اشتراک گذاشتن تصاویری استفاده می‌شوند که غرور فرد را نسبت به استقلال به دست آمده با داشتن شغلی رسمی نشان می‌دهد. کار به جایگزینی برای فرودست ماندن مردان بدل شده است، تا جایی که مشاغل ناحیه‌ای ترجیح می‌دهند زنان را استخدام کنند، زیرا آنان را پربازده‌تر و مسئولیت‌پذیرتر می‌دانند. زنان جوان به عنوان یک کل، خانواده را تنها یا اصلی‌ترین هدف خود نمی‌دانند؛ برای آنان داشتن شغل و کسب درآمد به همان اندازه مهم تلقی می‌شود.

در چین صنعتی، گسست قابل توجهی با مدل‌های هنجاری زنانگی و مردانی رخ داده است. در حالی که در مناطق روستایی چین از رسانه‌های اجتماعی عمومی بیشتری برای تقویت مفاهیم هنجاری عاشقانه و خانواده استفاده می‌شود؛ در چین صنعتی، در میان کارگران کارخانه‌ها، هم زنان و هم مردان به طور معمول خود جنسیت نامتعارفی را اجرا می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی در چین صنعتی مکانی است که در آن افراد ممکن است آنچه را که نمی‌توانند در زندگی آفلاین خود داشته باشند، امتحان کنند و تا حدی به عنوان پناهگاهی در برابر محدودیت‌هایی عمل کنند که افراد را در موقعیت آفلاین سرکوب می‌کنند. در پایگاه صنعتی چین، محدودیت‌های اجتماعی حاکم بر رفتار عمومی نسبت به مکان‌های دیگر قدرت و سختی کمتری دارد. در اینجا رسانه‌های اجتماعی به مردم این امکان را می‌دهد تا دنیای فانتزی دل‌خواهی را اجرا کنند. به نظر می‌رسد مردان نسبت به زنان تفاوت بیشتری را میان زندگی آنلاین و آفلاین خود نشان می‌دهند. آن مردان باید در زندگی روزمره‌ی خود به هنجارهای مردانه‌ی شفافی احترام بگذارند که شامل رمانتیسم، ملاحت و حساسیت نمی‌شود. آنان باید از نظر عاطفی سخت و مصمم باشند و در مکان‌های اجتماعی آفلاین، مانند میز شام، درباره‌ی سیاست صحبت کنند و شوخی‌های کثیف انجام دهند. در مقابل و در رسانه‌های اجتماعی، آنان احساس آزادی می‌کنند تا رمانتیسم خود را ابراز کنند. آن‌ها پست‌های مشابهی را در مورد عشقی رمانتیک به اشتراک می‌گذارند که توسط زنان نیز به اشتراک گذاشته می‌شود. مردان همچنین خود را به عنوان زنانی جوان نشان می‌دهند و ایده‌آل‌هایی به طور کامل غیرمردانه را بیان می‌کنند. با انجام این کار، آنان در برابر انتظاراتی که جامعه از آنان دارد مقاومت می‌کنند؛ هرچند می‌ترسند که اگر احساساتی مشابه را در حالت آفلاین ابراز کنند، چهره‌ی خود را از دست بدهند.

با توجه به زنان، وانگ بیان می‌کند که چگونه «عمل کردن مانند کودکی لوس»[7] استراتژی رایجی است که توسط زنان جواب برای جلب محبت مردان در موقعیت‌های آفلاین استفاده می‌شود. همچنین از نظر اجتماعی برای زنان قابل قبول است که به طور عمد خود را وابسته و آسیب‌پذیر جلوه دهند و بر ضعف و درماندگی خود تاکید کنند تا توجه، مراقبت و یا لطف دیگران را جلب کنند. چیزی که تغییر کرده، این نکته است که پست‌های بصری «عمل کردن مانند کودکی لوس» در میان کارگران مهاجر زن و مرد محبوبیت دارد. کارگران مرد کارخانه‌ی چینی تمایل دارند تا در شرایط سخت زندگی کنند. در این زمینه رسانه‌های اجتماعی به فضایی بسیار مهم بدل می‌شوند که در آن می‌توانند زندگی‌های جایگزین را در دنیایی مطلوب‌تر ایجاد کنند. در مقابل برای زنان، از آن جایی که اخلاقی و محترم بودن در عموم در دو حوزه اولویت قرار می‌گیرد، میان دنیای آنلاین و آفلاین آنان سازگاری بیشتری وجود دارد.

تمایلات جنسی غیردگرجنس‌گرا هنجاری

جای تعجب نیست که رسانه‌های اجتماعی نیز بر جمعیت دگرباشان جنسی[8] تاثیرگذار بوده است. در مناطق شهری بین‌المللی‌تر، رسانه‌های دیجیتال توسط فعالان دگرباشان جنسی برای مشارکت در سیاست‌های سازمان‌یافته استفاده می‌شوند که منجر به نمایان شدن هویت هم‌جنس‌گرایان می‌گردد. در پایگاه میدانی برزیلی، رسانه‌های اجتماعی به روند کلی افزایش قابلیت رویت بودن افراد دگرباش جنسی کمک کرده است، بخشی از فرایندی گسترده‌تر که توسط رسانه‌های اجتماعی تسهیل می‌شود و ویژگی‌های فردی و گروهی را بیشتر نمایان می‌کند. با این حال، در بافت شهری مانند ماردین، رسانه‌های اجتماعی به سادگی امکان ملاقات یکدیگر را تسهیل کرده‌اند. در مکان‌هایی مانند جنوب شرق ترکیه، جایی که هم‌جنس‌گرایی آشکار، از منظر اجتماعی، غیرقابل قبول است، رسانه‌های اجتماعی فرصت‌های بیشتری را برای تعاملات پنهانی میان مردان ایجاد کرده‌ است. هویت هم‌جنس‌گرایانه آشکارتر و عمومی‌تر نشده است، اما ممکن است برخوردهای هم‌جنس‌گرایان به صورتی مخفیانه به شکلی آسان‌تر ترتیب داده شود.

در شمال شیلی، مکانی که اعمال جنسی غیر هنجاری تا حدودی پذیرفته‌ شده‌تر است، گاهی اوقات از رسانه‌های اجتماعی برای اعلام چنین هویت‌هایی استفاده می‌شود، برای مثال در اینستاگرام با سلفی‌هایی که دارای برچسب‌هایی همچون #instagay و یا #instalesbian هستند. همچنین گرایندر[9] برنامه‌ای محبوب در میان مردانی است که به دنبال شرکای هم‌جنس (چه برای روابطی عاشقانه و یا روابطی صرفاً جنسی) هستند، اگرچه در درجه‌ی نخست در میان مردان مرفه‌تر در شهر بزرگ‌تر ایگیگه[10] است. به نظر می‌رسد که هم‌جنس‌گرایان تا زمانی که به شیوه‌های هنجاری جنسیتی عمل می‌کنند، حضورشان در رسانه‌های اجتماعی پذیرفته می‌شود. به عنوان مثال، هم‌جنس‌گرایان ارتباط نزدیکی با خانواده‌های مادرزادی خود دارند و کارهایی را انجام می‌دهند که متناسب با جنسیت‌شان در نظر گرفته می‌شوند؛ در چنین مواردی بیان می‌کنند که آنان تبعیض کمی را تجربه می‌کنند. با این حال، کسانی که خارج از هنجارهای جنسیتی عمل می‌کنند، تجربه‌ی عدم تایید و مخالفت را دارند. در نتیجه مانند افرادی که به صورت مبدل‌پوشی (درگ) فعالیت می‌کنند، برای این کار پروفایل‌هایی جعلی را در شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند تا به قول یکی از مردان، «نگران مادرم نباشم».

البته همان‌طور که نمونه‌های جنوب شرق ترکیه و شمال شیلی بیان می‌کنند، قابل مشاهده بودن پست‌های رسانه‌های اجتماعی بر انواع اطلاعاتی که ممکن است فاش شوند، تاثیر می‌گذارند. به طور مشابه در پایگاه میدانی انگلیسی، مردی میانسال و هم‌جنسگرا به طور دائم تصاویر جنسی آشکار و گاهی به طور عمد توهین‌آمیزی را در فیسبوک خود منتشر می‌کند، در حالی که یک لزبین جوان هرگز به صراحت به تمایلات جنسی اشاره نمی‌کند، اگرچه ممکن است روابط او با زنان از تصاویر او استنباط شوند. در این‌جا سهولت مردان با بازنمایی عمومی بیشتر از تمایلات جنسی و بازنمایی به نسبت کمتر صریح زنان همچنان از هنجارهای جنسیتی پیروی می‌کنند. این امر نه‌ تنها دامنه‌ی دیدی از که افراد متفاوت با آن آسوده‌تر هستند را نشان می‌دهد، بلکه راه‌هایی را نیز نشان می‌دهد که نقش‌های جنسیتی سنتی‌تر همچنان بر استفاده‌ی مردان و زنان از رسانه‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد، حتی اگر آن‌ها را دگرباش جنسی معرفی کنند.

نتیجه‌گیری

در این فصل به بررسی این موضوع پرداختیم که در چه زمان و مکانی رسانه‌های اجتماعی سیستم روابط جنسی و هنجارهای جنسیتی را تقویت و مختل می‌کند و یا به سادگی آن‌ها را تغییر می‌دهد. مثال‌های مطرح شده نشان می‌دهند که اینترنت و به طور کلی فناوری‌های دیجیتال، به طور ذاتی دگرگون‌کننده و یا محافظه‌کار نیستند. در عوض آنان تنها از طریق عملکرد اجتماعی متغیر وجود دارند. اگر، همان‌طور که در کتاب مطرح شده است، جهان رسانه‌های اجتماعی را تغییر داده است، پس یکی از نمونه‌های آن شیوه‌ای است که در آن روابط جنسی متفاوت و ایده‌های متفاوتی درباره‌ی معنای مرد یا زن بودن در رسانه‌های اجتماعی تثبیت شده است. انتظارات فرهنگی برای مردان و زنان در ترکیه و ترینیداد به سختی می‌تواند متفاوت از یکدیگر باشد. موقعیت‌هایی مانند دوره‌ی منتهی به کارناوال وجود دارند که زنان در ترینیداد سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است بدن را در چارچوب جنسی پر زرق و برقی به نمایش بگذارند، امری که با مردانگی بیش از حد سبک «گانگستری» مردان ترینیدادی همراه است. در مقابل، برخی از زنان مذهبی جنوب شرق ترکیه، اقدامات احتیاطی بسیاری را در برای جلوگیری از دیده شدن بدن یا حتی تار مویی از بدن انجام می‌دهند. در هر مورد، تنوع داخلی قابل توجهی وجود دارد. پایگاه‌های میدانی یکسان، شامل طیف وسیعی از نگرانی‌های مختلف در ارتباط با مقوله‌ی احترام می‌شدند؛ با توجه به این‌که هر دو شامل افراد سکولار و دارای تنوع قومی و طیف گسترده‌ای از دینداری، مانند پنطیکاستیسم[11] در ترینیداد، می‌شدند. در مکان‌های دیگر، مانند پایگاه‌مان در ایتالیای جنوبی و یا منطقه روستایی چین، تفاوت‌های اصلی از طریق سیر وقایع زندگی ظاهر می‌شوند، برای مثال زنانی که تصاویر آنلاین خود را پس از ازدواج یا تولد فرزند به طور اساسی تغییر می‌دهند.

با این حال، ما تحلیل خود را به مشاهده‌ی چگونگی بازتولید روابط جنسیتی رسانه‌های اجتماعی محدود نکردیم. فرصت منحصر به فرد تطبیق نه پایگاه میدانی به ما این امکان را بخشید تا الگوهای رایج را شناسایی و برجسته کنیم و تعمیم‌های مردم‌شناختی را انجام دهیم. دریافتیم که رسانه‌های اجتماعی عمومی‌تر به طور نسبی در تمام پایگاه‌های میدانی ما، به استثنای چین صنعتی و تا حدی برزیل، هنجارگرایی جنسیتی را تقویت کرده‌اند و اغلب محافظه‌کارتر از اجتماعی بودن جنسیتی آفلاین هستند. در مقابل در زمینه‌های آفلاین، زنان و مردان تمایل دارند تا اعمال و نقش‌هایی متنوع‌تر را انجام دهند، که گاهی جنبه‌هایی مردانه و زنانه را دربر می‌گیرد؛ اما در رسانه‌های اجتماعی آنان تمایل دارند به شدت به انتظارات جامعه در ارتباط با نحوه‌ی رفتارشان پایبند باشند. فضاهای عمومی‌تر رسانه‌های اجتماعی، مانند فیسبوک یا QZone، فضاهایی به طور فوق‌العاده محافظه‌کارانه‌ای را ایجاد کرده‌اند که در آن زنان و مردان به طور ویژه‌ای به مواجه شدن با ایده‌آل‌های جنسی توجه می‌کنند. در این راستا، بخش‌های عمومی رسانه‌های اجتماعی به عنوان نقطه‌ی مقابل استفاده از اینترنت پیش از توسعه‌ی این پلتفرم‌ها ظاهر می‌شود، زمانی که نظریه‌پردازان فمینیست از آن به عنوان فضایی رهایی‌بخش استقبال می‌کردند. اگرچه «امر آنلاین» ممکن است به این فضاهای اینترنتی قبلی و رسانه‌های اجتماعی فعلی اشاره داشته باشد، پیامدهای آنان برای جنسیت به طور کامل متفاوت بوده است.

با این حال، از آن‌جایی که رسانه‌های اجتماعی پیکربندی اشکال متفاوت اجتماعی بودن‌ مقیاس‌پذیر هستند، گروه‌های کوچک‌تر و خصوصی‌تری را نیز شامل می‌شوند که در آن زنان و مردان کمتر به دنبال رفتاری مناسب هستند. از جمله می‌توان به پلتفرم‌هایی مانند واتساپ و یا پیام‌های خصوصی در دیگر پلتفرم‌ها اشاره کرد. همچنین مردان و زنان راه‌هایی را برای ایجاد شرایط تعاملات ناشناس پیدا می‌کنند. دقیقاً همین فرصت‌ها برای ایجاد روابط اجتماعی جدید و غیرمعمول است که منجر به اختلال در روابط جنسیتی موجود و نقش‌های جنسیتی شده است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای رسانه‌های اجتماعی ممکن است این باشد که زنانی که در محدودترین شرایط زندگی می‌کنند، در حال حاضر می‌توانند برای نخستین بار راه‌هایی را برای ایجاد روابط آنلاین شخصی با افرادی پیدا کنند که پیش از این نمی‌توانستند با آنان روبرو شوند. به همین دلیل است که در نتیجه، اهمیت دارد که رسانه‌های اجتماعی را به عنوان اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر درک کنیم. این مفهوم به ما اجازه می‌دهد تا درک کنیم که چگونه رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به طور هم‌زمان هم محافظه‌کارتر و هم آزادتر از زندگی آفلاین باشند.


[1] Donna Haraway

[2] non-heteronormative

[3] bisexual

[4] Visualising Facebook

[5] piazza

[6] sitting the month

[7] sajiao

[8] LGBT

[9] Grindr

[10] Iquique

[11] Pentecostalism