تصویر؛ آن‌چه [فقط] دیده می‌شود!

فهرست مطالب

فصل یازدهم از کتاب جهان چگونه رسانه‌های اجتماعی را تغییر داد

دانیل میلر

ترجمه‌ی مصطفی خسروی

آنجلا 23 سال دارد و در پایگاه میدانی ترینیدادی زندگی می‌کند. پدرش صاحب مغازه‌ی لوازم اداری است که آنجلا بیشتر روزها را در آن‌جا مشغول به کار است. در زمان‌هایی که مغازه خلوت است، او تایم‌لاین فیس‌بوک خود را در تلفن بلک‌بری‌اش می‌گردد. همچنین در روز دو تا سه پست به اشتراک می‌گذارد، پست‌هایی که با تبریک‌هایی مانند «صبح بخیر مردم!» آغاز می‌شود. گاهی بینشی از اتفاقاتی را که در زندگی‌اش رخ می‌دهد را به اشتراک می‌گذارد: «با این‌که همچنان لبخند می‌زنی؛ مردم نمی‌دانند که چقدر به تو آسیب می‌رسانند». پست‌هایی که بیش‌ترین «لایک» و نظر را به خودشان جلب می‌کنند، پست‌هایی با حدود بیست «لایک»، زمانی است که او ژانری از میم‌ها را پست می‌کند که سینان آن را «الهام‌بخش» می‌نامد: آیاتی مذهبی یا سخنانی انگیزشی با پس‌زمینه‌ی منظره و یا متحرک. زمانی که آنجلا حوصله‌اش سر می‌رود و مو و آرایشی را آزمایش می‌کند و سلفی می‌گذارد، می‌تواند بیش از صد «لایک» جذب کند. از دیدگاه دوستانش، پست‌های بصری آنجلا،  گویاترین پست‌هایش هستند.

در بسیاری از پایگاه‌های میدانی ما، ارسال پست در رسانه‌های اجتماعی به شدت بصری است. محبوبیت روزافزون پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و اسنپ‌چت نشان داده است که رسانه‌های اجتماعی می‌توانند جایی که محتوای اصلی عکس است و متن به نسبت در حاشیه قرار بگیرد و یا همان‌طور که در اسنپ‌چت (سرنخ در نام آن است)، آن‌چه پیش از این به عنوان مکالمه در نظر گرفته بودیم می‌تواند تقریباً به طور کامل بصری باشد. همچنین می‌توان واتساپ را با عکس‌های کودک و فیس‌بوک را با سلفی و میم به اشتراک گذاشت و محبوب کرد.

جنبه‌های بصری رسانه‌های اجتماعی مضمونی ثابت در طول فصل‌های پیشین بوده است. در فصل‌های مربوط به جنسیت و سیاست به توضیح این مسئله که چرا رسانه‌های اجتماعی در معرض دید عموم به طور کلی محافظه‌کارانه هستند کمک کردند. همچنین شاهد استفاده از تصاویر عکاسی رسانه‌های اجتماعی در رابطه با موقعیت طبقاتی و آرزوهای اجتماعی بوده‌ایم. در پایگاه میدانی برزیلی و ترینیدادی‌مان دسته‌بندی‌های طبقه‌ی اجتماعی به طور معمول از طریق ارتباط با کالاهای برند به صورت بصری ارائه می‌شوند. مردی جوان ممکن است تصاویری از خود را همراه با بطری‌های نوشیدنی گران‌قیمت و عینک‌های آفتابی طراحی شده پست کند. با این حال، مخاطبان او لزوماً این پست را به عنوان نمایشی از ثروت و یا موقعیت واقعی نمی‌پذیرند. شرکت‌کنندگان حاضر در تحقیق به طور کلی تصور می‌کردند که افراد به دنبال نشان دادن بهترین یا ایده‌آل‌ترین نسخه‌های خود به همتایان خود، حداقل در عمومی‌ترین پلتفرم‌ها هستند.

چندین مرحله برای تجزیه و تحلیل ما وجود دارد. می‌توانیم با بررسی این مسئله که چگونه یک فرد سعی می‌کند از تداعی‌های بصری برای تاثیرگذاری بر دیگران در تصمیم‌گیری برای آن‌که چه کسی ممکن است باشند و به طور خاص چقدر از نظر اجتماعی «والا» هستند، شروع کنیم. سپس باید در نظر گرفت که دیگران چگونه به این امر واکنش نشان می‌دهند، و مهم‌تر از همه این‌که چگونه چنین اقداماتی با هنجارهای آن جامعه در رابطه با روش‌های مناسب برای ارائه‌ی خود، آن‌چه رفتار اجتماعی می‌نامیم، مرتبط است. از آن‌جایی که این مطالعه، مطالعه‌ای تطبیقی است، تحلیل به نوبه‌ی خود نشان می‌دهد که چگونه آن‌چه در یک جامعه به عنوان هنجار تلقی می‌شود با جامعه‌ای دیگر تطبیق داده می‌شود. تمام این‌ها برای تحلیل بصری پیش از رسانه‌های اجتماعی صادق است، اما ممکن است تغییرات و عناصر بی‌سابقه‌ای نیز در مورد دوم وجود داشته باشد. به عنوان مثال خواهیم دید که چگونه الگوهای رفتاری، به ویژه در دوران کنونی، بینش‌های روشنی را نه تنها در ارتباط با آن‌چه هنجاری تلقی می‌شود، بلکه چگونگی تلاش مردم برای کنترل امر هنجاری در دنیای آنلاین را ایجاد می‌کند.

با این حال، از برخی جهات، وضعیتی که در این پروژه با آن مواجه شدیم، عمیقاً با حوزه‌ی انسان‌شناسی بصری سنتی متفاوت است. در حالی که در گذشته انسان‌شناسان حتی امکان داشت دوربین‌هایی را به مردم می‌دادند تا نحوه‌ی استفاده از آن‌ها را مطالعه کنند، تلفن‌هایی دارای دوربین برای حدود یک دهه در اکثر پایگاه‌های میدانی ما رایج بودند. مردم در حال حاضر به عکاسی و نمایش چیزهایی که برای آنان اهمیت دارد و همچنین چیزهایی که ممکن است پیش از این شایسته‌ی عکاسی نبوده باشند، عادت کرده‌اند. رسانه‌های اجتماعی نیز چیزی فراتر از انتشار عکس‌های خود هستند. مردم در حال حاضر بسیار بیشتر به دوباره کاری آنان عادت کرده‌اند، از فیلترهایی در اینستاگرام استفاده می‌کنند، هم‌پوشانی‌های متنی خود را اضافه می‌کنند و به اشتراک می‌گذارند، دوباره به گردش در می‌آورند و تصاویری که میم‌ها را تشکیل می‌دهند نیز بازسازی می‌کنند.

رسانه‌های اجتماعی به عکاسی، به عنوان بخشی از زندگی روزمره، فراگیری بی‌سابقه‌ای بخشیده‌اند. اگر زمانی گرفتن عکس نوعی رویداد کوچک بود، اکنون ده‌ها تصویر می‌توانند در عرض چند دقیقه به عنوان مکالمه‌ای مداوم ارسال شوند. علاوه بر این، گسترش گوشی‌های هوشمند، جمعیت زیادی از خانواده‌های کم درآمد در سراسر جهان را اکنون به عکاسانی روزمره بدل کرده است. با دو ادعای اساسی شروع می‌کنیم. نخست آن‌که اکثریت قریب به اتفاق عکاسی امروزی را عکاسی در رسانه‌های اجتماعی تشکیل می‌دهد. ادعای دوم آن است که رابطه‌ی ما با تصاویر بصری به سطحی از فراگیری رسیده است که از نظر تاریخی بی‌سابقه است. در حالی که تاکید ما بر عکاسی است، به تازگی شاهد گسترش سریع دیگری در کلیپ‌های ویدیویی کوتاه، از جمله پست‌هایی در واتساپ و همچنین اشتراک‌گذاری‌هایی از یوتیوب هستیم.

رویکردهای متفاوت و متنوعی برای تصاویر بصری و عکاسی در انسان‎شناسی پدید آمده است. تعدادی از این رویکردها روابط میان تصویر را به عنوان شکلی از بازنمایی و مردمانی که این عکس‌ها را تولید کرده‌اند در نظر می‌گیرند. نمونه‌هایی از روش‌هایی که انسان‌شناسان عکاسی را مطالعه کرده‌اند عبارتند از: گینزبورگ[1]، مک‌دوگال[2]، اسپراگ[3] و همچنین برای بررسی اجمالی ادواردز[4] و پینی[5]. انسان‌شناسی بصری نیز از دیرباز به سیستم‌های بصری جوامع خاص توجه داشته است.

رویکردهای دیگر نقش قوم‌نگار را به عنوان نماینده‌ی جامعه‌ای که در آن از طریق عکاسی و فیلم کار می‌کنند برجسته می‌کنند. در پروژه‌ای مبتنی بر 9 پایگاه میدانی، ما باید به همان اندازه به مسائل تفاوت فرهنگی توجه داشته باشیم که به طور کلی چگونه تصاویر با روابط اجتماعی مرتبط هستند؛ اما هدف اصلی ما تعیین نقش مؤلفه‌ی بصری رسانه‌های اجتماعی است. این فصل با بحثی مختصر در ارتباط با نحوه‌ی برخورد با مواد بصری به طور کلی در انسان‌شناسی پیش از تمرکز بر مسئله‌ی خاص‌تر رسانه‌های اجتماعی بصری آغاز می‌شود. مضامین شامل ارائه‌ی خود، ارتباطات قابل دسترس فزاینده و نقش بصری در ایجاد اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر است. این مسائل همچنین در فصل سه از تک‌نگاری‌های مربوطه و مجلد اختصاص داده شده به مقایسه‌ی پست‌های بصری در انگلستان و ترینیداد بررسی شده‌است. یکی از سوالات مطرح شده توسط آن حجم مقایسه‌ای این است که اگر تمرکز تقریباً به طور کامل بر آن‌چه از این پست‌های بصری می‌آموزیم، در مقایسه با آن‌چه از مردم‌نگاری آفلاین معمولی‌تر می‌دانیم، چه نوعی از مردم‌نگاری مطرح می‌گردد. نکته آن است که اکنون توانایی ما برای مشاهده‌ی هزاران تصویر از زندگی روزمره، تجزیه و تحلیل بصری را به بخشی بسیار مهم از تحقیقات مردم‌نگاری بدل می‌کند.

ارائه‌ی خود

همان‌طور که شری ترکل[6] در نوشته‌های پیشین‌اش اشاره می‌کند، در حالی که این تصویر عمومی وجود دارد که ظهور ارائه‌ی خود آنلاین رابطه‌ای مصنوعی و یا بیش از حد ساخته شده برای بیان خود ایجاد کرده است، انسان‌ها در واقع همواره در نقش‌ها و چارچوب‌هایی زندگی کرده‌اند. ممکن است پست‌های آنلاین را به عنوان نماینده و یا حتی اجرا شده برای مخاطب در نظر بگیریم، اما توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که حداقل از زمان اروین گافمن، دانشگاهیان دریافته‌اند که افراد همواره در حال ساختن، اجرا کردن و ارائه‌ی خودآگاهانه به روش خاصی هستند؛ همان‌طور که برای مثال این امر در مطالعات مربوط به لباس به وضوح دیده می‌شود. در واقع به طور کامل ممکن است که برخی افراد احساس کنند می‌توانند در فضای آنلاین، جایی که در گروه همسالان خود درگیر هستند، مستقل از برخی تعاملات آفلاین که آنان را خودآگاه‌تر می‌سازد (برای مثال ملاقات با یک انسان‌شناس) طبیعی‌تر ظاهر شوند.

سلفی اغلب به عنوان نوعی از خودشیفتگی[7] مورد انتقاد قرار می‌گیرد. در واقع سلفی ممکن است به عنوان ژانری مهم برای درک بهتر مسائل مربوط به هویت، آرزوها و انتظارات اجتماعی در نظر گرفته شود. قطعاً در سلفی گرفتن افراد به طور فعال تاثیراتی را که امیدوار هستند ایجاد کنند و چنین تصاویری را به شکل قابل‌توجهی به امری از خودبیان‌گری تبدیل می‌کنند. با این حال، اصطلاح خودشیفتگی نشان‌دهنده‌ی جهت‌گیری به سمت خود است، در حالی که سلفی بیشتر در رابطه با مخاطبان خاص و برای حفظ روابط اجتماعی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در پایگاه میدانی انگلیسی ما، جوانان در فیس‌بوک پنج برابر بیشتر از عکس‌های فردی، سلفی‌هایی که گروهی را به نمایش می‌گذارد ارسال کرده‌اند. علاوه بر این، سلفی‌ها به عنوان عنصری در رسانه‌های اجتماعی، در کنار سایر عکس‌ها، بیشتر درگیر اعمال اشتراک‌گذاری و پخش شدن هستند. چه از نظر محتوا و چه از نظر اتفاقاتی که برای آنان می‌افتد، سلفی‌ها ممکن است نشان‌دهنده‌ی فعالیتی اجتماعی‌تر و کمتر متمرکز بر فرد نسبت به عکاسی سنتی باشند؛ تقریباً برخلاف آن‌چه به طور معمول ادعا می‌شود. این گردش تصاویر اشتراک‌گذاری تجربیات فعلی و همچنین اشتراک حافظه را تقویت می‌کند.

در مقایسه‌ی مطالب ارائه شده در فصل سوم مربوط به هر یک از تک‌نگاری‌هایمان، متوجه شدیم که، در حالی که مشاهده‌ی رایج آن است که افراد ممکن است بخواهند نسخه‌هایی «ایده‌آل» از خود را از طریق تصاویری که پست می‌کنند ایجاد کنند، تمام این امور به اجتماعی خاص و زمینه‌های تاریخی آن مربوط می‌شود. به شکلی خاص به نظر می‌رسد که هر دو اصطلاح «آرزو» و «خود ایده‌آل» به معنای چیزهایی به طور کامل متفاوت در پایگاه‌های میدانی هستند. در چین صنعتی، پست‌هایی در مورد آرزوهای آینده حول مصرف، غالب است؛ که با توجه به جمعیتی از کارگران مهاجر کارخانه که این کار را محله‌ای برای کسب ثروت می‌دانند، جای تعجب نیست. مردان جوان با ایجاد فانتزی مصرف، تصاویری از ماشین‌ها، زنان زیبا و لباس‌هایی مارک‌دار را منتشر می‌کنند، در حالی که زنان جوان اتاق‌خواب‌هایی به سبک پرنسس‌ها را پست می‌کنند. به خصوص برای جوانان، انتشار این تصاویر دنیایی خارق‌ا‌لعاده را نمایش می‌دهد که با زندگی‌هایی که بیشتر در کار درون کارخانه سپری شده‌اند در تضاد قرار دارد. تصاویر بصری همچنین به این افراد اجازه می‌دهد تا احساساتی را منتقل کنند، زمانی که امکان دارد احساس اعتماد به نفس خاصی نداشته و یا در پست‌گذاری‌های متنی یا بیانی گویا و رسا نباشند.در مقابل، پایگاه میدانی چینی روستایی ما، آرزوهای اقتصادی با سنت‌های محافظه‌کارانه تلاقی پیدا می‌کنند. پست‌هایی نوزادان در نقاط عطف مهم یک ژانر غالب است؛ از جمله سنتی که در آن والدین مقدار قابل‌توجهی پول را برای عکس‌های استودیویی خرج می‌کنند. این عکس‌ها همچنین، به ویژه آن‌هایی که بعد از صد روز اول نوزاد گرفته شده‌اند، به بدهی کودک به والدین و تعهدی که فرزندان در آینده در قبال والدین خود دارند اشاره می‌کنند. همراه با پست‌های مربوط به نوزادان، پست‌هایی در مورد عشق و ازدواج، بر اهمیت روابط پایدار به عنوان پایه و اساس زندگی خانوادگی تاکید می‌کنند؛ در حالی که دیگران ظاهراً ابراز قدردانی و محبتی نسبت به والدین می‌کنند. اگرچه تمرکز اصلی بر ارزش‌های سنتی است، عکاسی در رسانه‌های اجتماعی نیز شروع به بیان آرزوهای فردی می‌کند؛ برای مثال برای پست‌های عاشقانه‌ای که در روابط زوج‌ها یا برای استقلال جوانان از والدین‌شان بیان می‌شود.

شکل 11.1 تصاویر تمایل‌های مصرف منتشر شده در QQ

در ارتباط با برزیل و ترینیداد، دستیابی به دید اجتماعی بیشتر به خودی خود یک آرزو است و به طور عمده در فیس‌بوک آشکار می‌شود. در پایگاه میدانی برزیل، رسانه‌های اجتماعی به موازات کلیسا، به عنوان فضایی قرار می‌گیرد که به ثروت جدید یا آرزوی رسیدن به آن دیده می‌شود. داستان ساندرا، که در فصل 9 به آن پرداخته شد، به این موضوع ارتباط دارد. مسیحیان انجیلی اعتقاد دارند ثروتی که از طریق سخت‌کوشی به دست می‌آید یکی از فضایل عمومی فرد است. آنان در نتیجه ماتریالیسم قابل مشاهده را به عنوان نشانه‌ای از دین‌داری، و نه سطحی‌نگری، می‌پذیرند. در ترینیداد، مردم فرهنگ بیرونی را گواهی بر حقیقت آن شخص در نظر می‌گیرند که کار واقعی او را بازتاب می‌دهد، نه آن‌که آن را تحریف یک خود طبیعی و اصیل بدانند. بنابراین مردم تلاش قابل‌توجهی برای ایجاد تصاویری انجام می‌دهند که تعهدشان را به این هنر زیباسازی نشان می‌دهد و بار دیگر این ایده را منعکس می‌کند که ظاهر، امری اساسی به حساب می‌آید.

کل 11.2 تصاویری از نوزادان که در استودیوهای حرفه‌ای گرفته شده و توسط والدین در شبکه‌ی اجتماعی QQ ارسال شده‌ است.

در جنوب ایتالیا، دیده شدن شخصی در رسانه‌های اجتماعی عمومی به شدت با موقعیت اجتماعی درهم آمیخته است. افرادی که تصور می‌شوند که در سلسله مراتب اجتماعی در جایگاهی بالاتر قرار دارند، نسبت به افرادی که در سطوح پایین‌تر هستند، عکس‌های بیشتری از خود ارسال می‌کنند. نیکولسکو بیان می‌کند که این پدیده به سنت‌های قدیمی‌تر دیده شدن برای افراد در سطوح بالای جامعه‌ی ایتالیا مربوط می‌شود. با این حال، این سنت به دلیل تمایل جدید نوجوانان و جوانان به ارسال سلفی در فیس‌بوک به چالش کشیده شده است. زنان جوان ساعت‌هایی را صرف یک سلفی «خوب» می‌کنند. آنان از بین چندین عکسی که گرفته‌اند انتخاب می‌کنند، به صورت آنلاین ویرایش می‌کنند و در نهایت یکی را به عنوان عکس پروفایل خود آپلود می‌کنند. این اشتیاق برای ابراز وجود در محیط آنلاین با ازدواج کاهش پیدا می‌کند. سپس، این زنان ایتالیایی کمتر در مورد خود و بیشتر در ارتباط با خانواده‌ی خود، از جمله دستاوردهای کودکان‌شان و صحنه‌های گردهمایی‌های مختلف خانوادگی، پست می‌کنند.

شکل 11.3 سلفی‌های پست شده توسط زنان جوان ترینیدادی در فیس‌بوک

تنظیم نحوه‌ی ظاهر شدن یک فرد در فیسبوک نیز در پایگاه میدانی جنوب هند ما اهمیت داشت. در این پایگاه میدانی، از نظر ایجاد هویت شخصی، تصاویر بصری اغلب به عنوان بخشی از ادعای وضعیت مرتبط با شغل، در نظر گرفته شد. چندین نفر تصاویری از خود را در لباس‌های کاری یا در محیط‌های به ظاهر حرفه‌ای ارسال کردند؛ حتی اگر کار واقعی آنان چیزی به طور کامل متفاوت از آن‌چه در تصاویر بصری نشان‌ می‌دهند بود. بنابراین در تمام این موارد می‌توان بیان کرد که مردم از تصاویر بصری برای بیان آرزوها استفاده می‌کنند، اما اکنون می‌بینیم که ماهیت آن آرزوها به طور کامل محلی و خاص است.

در برخی از موارد، قواعد هنجاری ارائه‌ی خود به این شکل نیست که به بهتری شکل ظاهر شوید، بلکه صرفاً در ارتباط با ارائه‌ی خود مطابق انتظارات اجتماعی است. این امر به وضوح در زمینه‌های پایگاه‌های میدانی شمال شیلی و بخش روستایی انگلیس ظاهر شد؛ در این‌جا رواج یک امر معمولی ساده است که در ارسال تصاویر بسیار چشم‌گیر است. سلفی‌های نمونه در شمال شیلی، حتی برای جوانان، به طور معمول در خانه‌ی خود یا دوستان‌شان، محل کار و یا در خلال گردشی کوتاه گرفته می‌شود. این سلفی‌ها حسی از زرق و برق بسیار زیادی را منتقل نمی‌کنند. نوجوانان و جوانان به طور معمول روزانه چندین عکس را پست می‌کنند که اغلب از اقلامی معمولی مانند کفش‌های بدنسازی جدید، صبحانه، ماشین تازه شسته شده‌شان، سلفی‌هایی که در مدرسه، محل کار گرفته شده‌اند و کلاژ عکس‌هایی است که با نرم‌افزار دیگری ساخته شده است و همگی یک‌نواختی روزمره‌ی زندگی را نشان می‌دهند، که اغلب با هشتگ‎هایی مانند #bored، #aburrido و یا #fome همراه است. چندین عکس حتی نهایت ملال را نشان می‌دهند: انتظار کشیدن در صف در حین انجام وظیفه. یکی از نسخه‌های متداول سلفی، عکس پا و یا «فوتی» است که تقریباً همیشه در حالت استراحت و هنگام تماشای تلویزیون و یا انجام بازی‌های ویدیویی گرفته می‌شود. این امر نه تنها به بیننده حس زندگی روزمره‌ای را که می‌خواهند می‌دهد، همچنین این واقعیت را نشان می‌دهد که ژست گرفتن لازم نیست. «فوتی» به حدی معمولی است که عکاس حتی مجبور نیست از موقعیت استراحت خود حرکتی کند.

شکل 11.4 «فوتی»هایی که توسط جوانان شیلیایی پست شده‌ است.

در جنوب ایتالیا همین ژانر ظاهر می‌شود، اما تقریباً همواره در ساحل و یا با پاهایی به سمت دریا گرفته می‌شود. در این جا «فوتی» نماد حضور فرد در منظره و زیبایی طبیعت است. به نظر می‌رسد اکثریت قریب به اتفاق پست‌های بزرگسالان در منطقه‌ی روستایی انگلیس، هیچ تلاشی برای پوشیدن لباس و یا آماده شدن برای تصویر نشان نمی‌دهند. به نظر می‌رسد عکاسی در شبکه‌های اجتماعی با کاهش آرایش و فراگیر شدن لباس‌هایی مانند شلوار جین و تی‌شرت به عنوان منظره‌ای از فروتنی بی‌تکلف همراه است. در واقع، بزرگسالان روستا به طور معمول تنها زمانی شروع به ارسال سلفی کردند که هدفی به ظاهر خیر را مبتنی بر ارسال «سلفی بدون آرایش» به آنان کمک کرد تا از ارتباط رایج میان سلفی و خودشیفتگی فاصله بگیرند.

در این جا عناصری از تداوم و تغییر، در مقایسه با استفاده‌های پیشین از عکاسی آنالوگ، وجود دارد. در مطالعه‌ی بوردیو درباره‌ی عکاسی دهقانان در فرانسه‌ی دهه‌ی 1960، خاطر نشان کرد که متداول‌ترین عکس‌های گرفته شده مربوط به عروسی‌ها و جشن‌های اجتماعی هستند؛ با این‌حال این تصاویر به طور عمده در جعبه‌هایی نگهداری و تنها چند عکس رسمی عروسی در خانه به نمایش گذاشته می‌شد. او استدلال می‌کند که این نوع عکس‌ها «سوسیوگرام» هستند که سوابق بصری نقش‌ها و روابط اجتماعی را نمایش می‌دهند. چنین مراسمی ارزش عکاسی را دارند، زیرا خارج از روال روزمره هستند. آن‌ها همچنین این «لحظه‌های اوج زندگی اجتماعی» را که در آن گروه وحدت خود را به طور مجدد تایید می‌کند، به رسمیت می‌شناسند و تحقق می‌بخشند.

در مقابل، عکاسی در رسانه‌های اجتماعی، اکنون بیشتر پیش‌پا افتاده است و در سایت‌هایی مانند واتساپ بیشتر به گذرا بودن، و نه حافظه، مربوط می‌شود. با این حال، هم‌چنین می‌توانیم نمونه‌هایی از تداوم را پیدا کنیم؛ برای مثال زمانی که فیس‌بوک، در حال حاضر، به عنوان مکانی برای ضبط مناسبت‌هایی که به نوعی خاص هستند، و یا جشن‌ها، استفاده می‌شود. این عکس نیز اکنون با کارت تبریک همراه شده است. مردم روابط خود را از طریق ارسال و به اشتراک‌گذاری عکس‌ها تایید می‌کنند؛ اما همچنین در موقعیت‌هایی خاص، به ویژه در ترینیداد و جنوب هند، میم‌هایی به سبک تبریک ارسال می‌شوند. دیوالی، تعطیلات کریسمس و سال نو، تولدها و فارغ‌التحصیلی تمام رویدادهایی هستند که به طور سنتی ممکن است در ترینیداد کارتی را ارسال کرده باشند. اما چنین مناسبتی اکنون اغلب با تصاویری در حال پخش در فیس‌بوک مشخص می‌شود.

شکل 11.5 تبریک تعطیلات توسط مردم ترینیداد که در فیس‌بوک به اشتراک گذاشته می‌شود.

در پایگاه میدانی جنوب هند، علاوه بر مناسبت‌های خاص، تبریک‌هایی روزانه پست می‌شوند. این تبریک‌ها تقریباً به طور تشریفاتی هستند، زیرا باور رایج، بر اساس مفهوم هندو کارما، آن است که تفکرات مثبت داشتن باید با شبکه‌های اجتماعی افراد به اشتراک گذاشته شود تا میان منفی‌نگری‌ها، که آنان نیز در اطراف وجود دارند، تعادلی ایجاد گردد. این پست‌ها به طور معمول روی پس‌زمینه‌ای ساده یا دارای تصویر منظره‌ای هستند؛ که با وضعیتی که عبارتند از «صبح بخیر»، «روزی عالی داشته باشید» و یا «روز خوبی داشته باشید» همراه می‌شوند.

شکل 11.6 پست‌های عصربخیر که در ناحیه‌ی تامیل نادو در فیسبوک پخش شد.

رسانه‌های اجتماعی تنها نشان‌دهنده‌ی تغییر به سوی تصاویر بصری همه‌جا حاضر نیستند. در برخی موارد این امر منجر به آن می‌شود که مردم امروز صدها عکس از خود را، که پیش از این به طور کامل خارج از دید عموم نگه داشته می‌شد، پست کنند. این امر ممکن است نشان‌دهنده‌ی تغییری بزرگ، نه تنها در عکاسی شخصی، بلکه در نحوه‌ی درک افراد از روابط اجتماعی خود نیز باشد. ما این امر را در پایگاه میدانی‌مان در جنوب شرقی ترکیه مشاهده می‌کنیم. در این جا، پیش از رسانه‌های اجتماعی، قرار بود تا عکس‌ها، غیر از پرتره‌های رسمی یا عکاسی عروسی که در خانه نمایش داده و یا با دقت در آلبوم ذخیره می‌شوند، خصوصی باشند. تصاویری که در جعبه‌ها نگهداری می‌شدند، شکلی غیررسمی‌تر داشند و اعضای خانواده با لباس‌هایی غیررسمی‌تر در این عکس‌ها ظاهر می‌شدند، زیرا این تصاویر تنها در میان افراد داخل خانه و به طور موثر در موقعیت‌هایی محدود و کنترل شده، پخش می‌شدند. با این‌حال، با فیس‌بوک، رویدادهای خانوادگی معمولی مانند ناهار و شام به عنوان رویدادهایی قابل‌مشاهده اهمیت بیشتری پیدا کرده‌اند. با این حال، به دلیل محدودیت‌ها و قراردادهای محلی در ارتباط با عمومی کردن عکس‌های افراد، بسیاری از کاربران فیس‌بوک شروع به یافتن راه‌هایی کردند که با آنان اجازه می‌داد همچنان وابستگی خود را به افراد دیگر و کیفیت زمانی‌ای که با آنان سپری می‌کردند، اما بدون تمرکز بیش از حد بر روی چهره‌ی افراد، ابراز کنند. در نتیجه در گردهمایی‌های خانوادگی، آنان ترجیح می‌دهند از غذاهای متفاوتی که در طول شب سرو می‌شود و میزهایی که از پیش چیده شده‌اند، عکس بگیرند. به این ترتیب، آن‌ها به امکانات جدید گردش پاسخ دادند، اما با توجه به نگرانی‌های سنتی در ارتباط با حفظ حریم خصوصی، احتیاط را در تنزل نگاه، از صورت به غذا انجام دادند.

شکل 11.7 تصاویری از غذا که در مهمانی‌های خانوادگی در جنوب شرقی ترکیه گرفته شده‌اند.

ارتباط در دسترس فزاینده و اخلاقی

یکی از نتایج نسبتاً واضح بصری‌تر شدن ارتباطات آنلاین این است که ارتباطات برای کسانی که سطح سواد پایین‌تری دارند نیز قابل در دسترس‌تر است. همان‌طور که کتاب‌های مصور افراد با سواد ضعیف را به خواندن بیشتر دعوت می‌کنند، جنبه‌های بصری رسانه‌های اجتماعی گروه‌های مشابه را تشویق می‌کند تا از نظر دیجیتالی فعال‌تر شوند. در پایگاه میدانی برزیل، بزرگسالان می‌خواستند به اندازه‌ی جمعیت جوانان، در رسانه‌های اجتماعی فعال باشند. این امر به این دلیل نبود که آنان علاقه داشته باشند که با روندهای جوانان هم‌گام شوند. این فعالیت بیشتر به این دلیل بود که حضور در رسانه‌های اجتماعی راهی برای نشان دادن خود به ظاهر برون‌گراتر و دنیوی‌تر، داشتن درآمد کافی برای خرید گوشی هوشمند و توانمند و مطمئن با فناوری‌های جدید بود؛ تمام اموری که به معنای «مدرن بودن» است. سطح سواد در میان برزیلی‌های فقیرتر در دو دهه‌ی گذشته به سرعت تغییر کرده است. حدود یک سوم جمعیت بالای 50 سال بی‌سواد هستند؛ در حالی که تنها دو درصد از جوانان بی‌سواد هستند. در حالی که افراد جوان‌تر ممکن است رسانه‌های اجتماعی را به عنوان فضایی ببینند که می‌توانند تصویر خود را به دور از نگاه بزرگسالان ساختار دهند، بزرگسالان نیز به شکلی فزاینده‌ای می‌خواهند به سادگی در همان فضا، در میان همسالان خود، به معاشرت بپردازند. بزرگسالانی که از سطح سواد پایین‌تری بهره می‌برند، همچنان از فیس‌بوک، بیشتر برای گردش محتوا در عوض پست محتوای خود، استفاده می‌کنند. «لایک کردن» رایج‌ترین فعالیت بود، اگرچه مردم نظرات کوتاه و کوتاه‌تری مانند «kkkk»، که معادل «lol» است، می‌نویسند. اگرچه این گروه تعداد زیادی وضعیت شخصی پست نکردند، اما از طریق اشتراک‌گذاری میم‌ها، تصاویر و ویدیوها همچنان می‌توانند نظرات، ارزش‌ها و سلایق خود را بیان کنند. بنابراین میم‌ها به عنوان شیوه‌ی بیان برای کسانی که کمتر به صورت صریح حرف می‌زنند و یا اعتماد کمتری به بیان کلمات خود در فضای عمومی دارند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند.

شکل 11.8 میم‌هایی که در شمال شرقی برزیل در فیس‌بوک منتشر شد: «بارها بدین شکل به کلیسا رفتم… خدا با من سخن گفت و این‌گونه خارج شدم!!!» و «اگر می‌خواستم همه را راضی کنم پروفایل فیس‌بوک درست نمی‌کردم، باربیکیو درست می‌کردم.»

در پایگاه میدانی جنوب هند، همچنین نمادهای درون فیس‌بوک، به عنوان مثال نماد شست برای «لایک کردن» و فلش برای به اشتراک‌گذاری، به مردان جوان با سطح پایین‌تری از سواد امکان شرکت کردن را می‌دهند. همان‌طور که در سایت میدانی بریزیلی‌مان اشتراک‌گذاری‌ها بیشتر تصاویر، میم‌ها و کلیپ‌های ویدیویی بودند. صرفاً داشتن «لایک» پست‌های دیگران به این کاربران اعتماد به نفس بیشتری برای حضور اجتماعی آنلاین می‌دهد. اگرچه سطح سواد در پایگاه میدانی صنعتی چین بالاتر بود، چندین گروه با تحصیلات پایین‌ نیز از تصاویر بصری در رسانه‌های اجتماعی به عنوان نوعی از بیانگری استفاده می‌کردند. برای جمعیت مهاجر روستایی در شهر کارخانه، جوانان به ویژه تصاویر ویرایش‌شده توسط دیگران را با عبارات انگیزشی یا احساسی و تصاویری زیبا به اشتراک می‌گذاشتند. برخی تصاویر به اشتراک گذاشته‌شده‌ی خود را با چند کلمه از خود، مانند wo (من)، همراه می‌کردند؛ بدین معنی که تصویر بیانگر چیزی است که شخص فکر یا تجربه می‌کند.

شکل 11.9 در این پست QQ آمده است: «اشک‌هایم را برای کسانی واقعاً دوستم دارند و لبخندم را برای کسانی که زمانه به من آسیب رساندند می‌گذارم». شخصی که این پست را به اشتراک گذاشته است، در بالای آن از Wo، همان «من» در زبان ماندارین استفاده کرده است.

برای جمعیت‌های تحصیل‌کرده‌تر، از تصاویر در گسترش دامنه‌ی موضوعات و تجربیات انتقال داده شده، استفاده می‌شود. محبوب‌ترین ژانر میم‌ها در جنوب ایتالیا به ایده‌ها و آرمان‌های انتزاعی‌تری مربوط می‌شود که مردم لزوماً نمی‌خواهند آن‌ها را از طریق متن، برای مثال هنگام انتقاد از وضع سیاست، بیان کنند. به طور کلی‌تر، میم‌ها روشی غیرمستقیم برای انعکاس جامعه ایجاد می‌کنند که از هیچ هنجار اجتماعی‌ای، بر خلاف پستی شفاهی که در آن افراد توسط موقعیت اجتماعی محدود می‌شوند، تخطی نمی‌کنند. میم‌ها هم به عنوان یک حالت اخلاقی و هم به عنوان طنز پخش می‌شوند. بدین ترتیب آن‌ها راهی برای تقویت هنجارهای اجتماعی هستند. در شمال شیلی میم‌ها اغلب پذیرش یا حتی غرور در زندگی عادی را به تصویر می‌کشند. نمونه‌های کلیدی شامل ژانر کرمیت قورباغه ( و یا به زبان اسپانیایی «la Rana Rene») بود که احساساتی مانند «گاهی اوقات دوست دارم خانه‌ای بسیار بزرگ داشته باشم، اما سپس به یاد می‌آورم علاقه‌ای به جارو کردن‌اش ندارم و از پس آن برنمی‌آیم.» را بیان می‌کند. دیگر عکس‌ها «انتظار» را، تصاویری از اندام‌های تندرست، برنزه و ماشین‌های جدید براق و یا غذاهایی لذیذ، با «واقعیت» بدن‌های دارای اضافه وزن، کامیون‌های زنگ‌زده و شامی سوخته مقایسه کردند.

شکل 11.10 میم‌های کرمیت در پایگاه شیلیایی که در فیسبوک ارسال شده‌‌است: «گاهی دوست دارم دور شوم، اما بعد به یاد می‌آورم که حتی به اندازه‌ی خرید بلیط پول ندارم و بیخیال می‌شوم.» و «گاهی می‌خواهم دست از کار کردن بردارم اما به یاد می‌آورم که کسی را برای حمایت از خودم ندارم و بیخیال می‌شوم».

شوخی راهی امن و محبوب را برای افراد فراهم می‌کند تا ترجیحات خود را در مورد سبک زندگی‌ای که با آن احساس راحتی می‌کنند بیان کنند، و همچنین از کسانی که به آن‌ها به دیده‌ی تحقیر می‌نگرند، انتقاد کنند. ترینیداد از میم کرمیت، که از یک آگهی تلویزیونی برای چای لیپتون گرفته شده بود، تصاحب خود را ایجاد کرد. در این تبلیغ، کرمیت در کافه‌ای نشسته و از داخل به هرج و مرج خیابانی در شهر نیویورک نگاه می‌کند. او به آرامی جرعه‌ای از فنجان چای‌اش می‌نوشد و جمله‌ای جالب می‌گید: «اما این به من مربوط نیست». در میم‌هایی که در پایگاه میدانی ترینیدادی ظاهر می‌شوند، از عباراتی جذاب برای اشاره به کارهایی که شخص یا گروهی دیگر انجام می‌دهند استفاده می‌شود. نظرات انتقادی به طور کامل جدی امکان دارد تحت پوشش این طنز منتشر شوند. با توجه به استفاده‌ی متداول از میم‌ها به این شیوه در پایگاه‌های میدانی مختلف ما، به نظر می‌رسد میم موردی برای در نظر گرفتن میم‌ها با طور کلی به عنوان نوعی «پلیس اینترنتی» وجود دارد که سعی در اعمال کنترل اخلاقی از طریق رسانه‌های اجتماعی دارد.

شکل 11.1 میم‌های کرمیت که در ترینیداد در فیسبوک پخش شد.

اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر

پیشینه‌هایی برای راهی وجود دارد که در آن رسانه‌های اجتماعی تصاویر را، که بر اساس گسترش پیشین تلفن‌های دوربین‌دار و به طور کلی تصاویر دیجیتال است، پخش می‌کنند. این‌ها به طور گسترده در رشته‌های دیگر، مانند HCI (تعامل انسان و رایانه[1]) و STS (مطالعات علم و فناوری[2])، مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. ایتو[3]، که مطالعه‌ای مردم‌نگارانه در مورد استفاده از تلفن‌های دوربین‌دار در ژاپن انجام داده است، این اشتراک‌گذاری فراگیر عکس را به عنوان «حضور بصری صمیمانه» توصیف می‌کند: شکلی جدید از آگاهی اجتماعی و تبادل دیدگاه‌ها و ادراکات. نظرات مشابهی در مورد گسترش تلفن‌های دوربین‌دار و پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری عکس به طور کلی ارائه شده‌است؛ همچنین به موضوع پیشین در ارتباط با چگونگی استفاده از آنان در حفظ روابط اجتماعی بازگشته است.

لندتنر[4] و همکاران و دیگران اشاره کرده‌اند که تصاویر بصری با انواع متفاوتی از «مردم» به اشتراک گذاشته می‌شود. به عنوان مثال، هنگامی که دوستان آن‌چه را که دوستان دوستان‌شان ارسال کرده‌اند مشاهده می‌کنند، این احساس را که «این محتوا هدفش آن است که من آن را ببینم» فراتر از رابطه‌ی پیشین میان این افراد است. بسیاری از مردم اکنون چندین شبکه دارند که ممکن است پیش از این از یک‌دیگر جدا شده باشند؛ به عنوان مثال دوستان، خانواده و همکاران که اکنون در فضای باز فیس‌بوک جمع شده‌اند. یکی از راه‌هایی که مردم با شرایط «فروپاشی زمینه» برخورد می‌کنند، ارسال تصاویر با ارجاعاتی است که برای برخی از بینندگان قابل درک و برای دیگران قابل درک نیست. همان‌طور که در فصل نخست اشاره شد، اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر را می‌توان در پلتفرمی معین به این روش و نه تنها با ترسیم گروه‌های اجتماعی متفاوت در بستری متفاوت، ساخت.

هر چند هدف تایید درون‌گروهی میان مخاطبان است، اما این امر همچنان باعث می‌گردد تا حضور باقی‌مانده‌ای را در پلتفرم، چیزی که ممکن است «شنوندگان»[5] نامیده شود، باقی بمانند؛ شنوندگان کسانی هستند که با شخصی که پست می‌گذارد تعاملی ندارند و مخاطب مورد نظر او نیستند، اما با این وجود از آن‌چه می‌بینند معنا می‌گیرند. هنگامی که مردم به طور هم‌زمان در چندین بخش عمومی شرکت می‌کنند، جای تعجبی نیست که، در نتیجه، همواره مشکلی وجود دارد که تصاویر توسط برخی و نه برخی دیگر مناسب دیده شوند. دیده‌ایم که در هر زمینه‌ای مردم راه‌هایی را برای مقابله با این موضوع می‌یابند. در برخی موارد این امر شامل اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر، برای مثال در ترینیداد با استفاده از محتوایی نامفهوم برای برخی است. یا مانند پایگاه میدانی ما در جنوب ایتالیا، بسیاری از مردم تصمیم می‌گیرند تمام چیزهایی را که می‌توانند نامناسب تلقی شوند در پلتفرم‌های شخصی‌تر مانند واتساپ پست کنند. به‌جای اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر، دریافتیم که در جنوب شرقی ترکیه، مردم به طور فزاینده‌ای تمایل دارند به‌ جای افراد در رویدادها، عکس‌هایی از غذا ارسال کنند تا هیچ فردی مستثنی نشود. با این حال، گاهی اوقات، این استراتژی‌ها برای نگه داشتن پست‌ها در محدوده‌ی مخاطبان مورد نظر شکست می‌خورند و فروپاشی زمینه به سادگی تصاویر نامناسب در معرض مخاطبانی نامناسب قرار می‌دهد. بارزترین مثال قرار گرفتن در معرض امر ناخواسته، پخش تصاویر جنسی است که در اصل به عنوان پیام‌هایی خصوصی در زمینه‌ی روابط شخصی گرفته شده و به اشتراک گذاشته شده‌است. در جنوب هند پدیده‌ای حول عکس‌های لو رفته از تلفن همراه زنان وجود دارد. زنان خودشان این تصاویر را پست نمی‌کنند؛ بلکه مردانی که عکس‌ها برای آنان فرستاده شده‌اند با بارگذاری عکس‌ها در اینترنت به این اعتماد خیانت می‌کنند. در نتیجه، زنان به طور فزاینده‌ای هوشیار می‌شوند تا مطمئن گردند که تلفن‌هایشان قفل و همیشه در نزدیکی آنان است. زنان همچنین مطمئن می‌شوند که شرکای خود اقدامات احتیاطی مشابهی را در ایمن‌سازی تلفن‌های خود انجام می‌دهند. در نهایت، زنان به ندرت عکس‌هایی از تنهایی خود ارسال می‌کنند، اما در عوض برای عکس‌های گروهی ژست می‌گیرند و آن‌ها را آپلود می‌کنند. آن‌ها همچنین تصاویری با ارزش نمادین، مانند قهرمان یک فیلم و یا نماد فرهنگی مشهور دیگری، در این‌جا به عنوان نمایشی از خود نشان می‌دهند.

پدیده‌ای که به عنوان «پورن انتقام‌جویانه»[6] شناخته می‌شود، مدتی پیش از اختراع این اصطلاح در ترینیداد مورد توجه قرار گرفت تا توسعه‌ی گسترده‌ی نشت عمدی مطالب شخصی پس از پایان رابطه‌ای را توصیف کند. در مدارس انگلیسی و مکان‌های دیگر مرحله‌ای کوتاه در توسعه‌ی اسنپ‌چت وجود داشت که در طی آن کاربران متوجه نمی‌شدند که می‌توان تصاویر را به راحتی روی صفحه‌ی نمایش ضبط کرد. در نتیجه برخی از دختران جوان تصاویری را به اشتراک گذاشتند که مدتی بعد پشیمان شدند.

این نشت ناخواسته تصاویر به محتوای جنسی و برهنگی محدود نمی‌شود. به عنوان مثال، مشکلات مشابه زمانی ایجاد می‌شود که پستی که برای همسالان در نظر گفته شده است که در آن از یک دوست شکایت می‌کنند، توسط همکاران کاری مشاهده می‌شوند. به طور محض وجود تصویری که در آن فرد عضوی از جنس مخالف دیده می‌شود ممکن است ترس و حسادت را در یک ازدواج تشدید کند. سناریوی دیگر زمانی است که عکس‌های ارسال شده، خارج از زمینه گرفته می‌شوند. آن‌ها ممکن است مهمانی‌ها و جشن‌هایی را به تصویر بکشند که در آن افراد تمایل به نوشیدن مشروبات الکلی دارند و رفتاری متفاوت با نحوه‌ی حضور در کارشان و یا مناسبت‌های خانوادگی دارند. در چنین شرایطی، کنترل درک مخاطب جدید از تصویر دشوار است.

همچنین نباید فرض کنیم که نشت همواره امری سهوی است. مرزی مبهم میان این موضوع و افزایش «امر غیرمستقیم» وجود دارد. برای مثال، دانش‌آموز انگلیسی ممکن است عکسی از یک خوک در ساحل را ارسال کند که نشان‌دهنده‌ی کسی در کلاس است، بدون آن‌که بگوید منظورش چه کسی است. در ترینیداد، جمعیت تمایل دارد که خود را به طوری خاص به شایعات و رسوایی‌ها بپردازد (که اصطلاحی محلی به نام «bacchanal» برای آن وجود دارد). به همین دلیل، علاقه‌ی قابل‌توجهی به روشی که تصاویر بصری «شواهدی» برای کنار هم قرار گرفتن افراد ارائه می‌کنند، وجود دارد که خود را به تفسیرهای مجدد بی‌پایانی می‌رساند. پست‌های تصویری مبهم گاهی اوقات به عنوان نوعی سرگرمی محبوب و معادل بصری کنایه، تشویق می‌شوند. از سوی دیگر، این واقعیت که اکنون هرگز نمی‌دانیم چه کسی ممکن است عکس بگیرد و آن‌ها را در رسانه‎های اجتماعی منتشر کند، ظاهراً باعث شده است که خیانت در ترینیداد رایج نباشد و فساد در چین کاهش یابد. چنین تغییراتی پیامدهایی غیرمنتظره دارد. یک شرکت فروش مشروبات الکلی درجه یک در چین ادعا کرد که فروش آنان سقوط کرده است؛ زیرا مقامات اکنون می‌ترسند که عکسی از آن‌های در حال نوشیدن این مارک‌های گران‌قیمت در رسانه‌های اجتماعی ظاهر شود.

نتیجه‌گیری

زیربنای بسیاری از بحث‌های این فصل نکته‌ای کلی‌تر است. رسانه‌های اجتماعی نشان‌دهنده‌ی شتاب قابل‌توجهی در این مکان هستند که خود ارتباطات بصری‌تر می‌شوند؛ بدین معنا که اکنون می‌توان چیزی بسیار نزدیک به مکالمه‌ای که تقریباً به طور کامل بدون صدا یا متن است برگزار کرد. اسنپ‌چت پلتفرم رسانه‌های اجتماعی غالب برای بسیاری از نوجوانان در پایگاه میدانی انگلیس است و  به طور معمول در این حالت مکالمه استفاده می‌شود. مردم از چهره‌ی خود عکس‌هایی می‌گیرند که به وضوح یادآور توسعه‌ی ایموجی به عنوان ابزاری ساده برای انتقال احساس در آن زمان است. این واقعیت که روزانه حدود 750 میلیون عکس از طریق این پلتفرم پخش می‌شود بدین معنی است که اکنون سهم قابل‌توجهی در استفاده از تصاویر بصری در ارتباطات شده‌ است. این تنها نمونه‌ای از توسعه‌ی گسترده‌تری است که در آن کاربران رسانه‌های اجتماعی و کسانی که این فناوری‌ها را توسعه می‌دهند، به دنبال ابداع راه‌های جدیدی هستند که توسط آن می‌توان بیشتر از تصاویر قدرت بیان داشت. نمونه‌های دیگر عبارتند از پتانسیل گسترده‌ی افراد با سطح سواد پایین برای مشارکت در رسانه‌های اجتماعی. نمونه‌ی دیگر توانایی افراد با اعتماد به نفس محدود برای یافتن راه‌هایی جدید برای بیان احساسات خود به طور غیرمستقیم و از طریق میم‌ها است. سومین مورد، توسعه‌ی میم به عنوان روشی قدرتمند اما غیرمستقیم برای گشت‌زنی «اخلاق» اینترنتی بود. هیچ یک از این امور لزوماً به این معنی نیستند که آن‌چه در حال انتقال است، جدید به حساب می‌آید. همان‌طور که در فصل‌های دیگر بحث کردیم، برای مثال در ارتباط با جنسیت، افزایش دید ایجاد شده توسط رسانه‌های اجتماعی اغلب به محافظه‌کاری بیشتری منجر شده است. این امر به ویژه در ارتباط با پایگاه میدانی ما در جنوب ترکیه صادق بود. همچنین دیدیم که چگونه عکاسی برای تقویت ارزش‌های سنتی خانواده در روستاهای چین استفاده می‌شود. همچنین،  در عین حال پیامدهایی به طور کامل متفاوتی را برای این گسترش اشکال بصری در سایت صنعتی ما در چین می‌یابیم، جایی که جهت‌گیری با فانتزی و آینده، و نه سنت و حال، است. پست‌های بصری نشان می‌دهد که مردم از رسانه‌های اجتماعی برای بازآفرینی درک خود از سنت، انطباق و هنجار بهره می‌برند؛ به همین دلیل درک زمینه‌‌ی دقیق برای درک آن‌چه مردم برای پست کردن انتخاب چت تقلید می‌کنند ضروری است.

شکل 11.12 تصاویری که نشان‌دهنده‌ی آن است که چگونه حالات صورت می‌تواند از شکلک‌ها در اسنپ‌‌چت تقلید کند.

این فصل همچنین نشان داده است که اجتماعی بودن مقیاس‌پذیر شامل برخورد با مخاطبان متعددی در یک پلتفرم و نه تنها در میان پلتفرم‌ها، است. این ترکیب بدین معنی است که پیمایش این مخاطبان متعدد در شبکه‌های اجتماعی، نگرانی‌ای رو به افزایش است. همین رسانه‌های اجتماعی ممکن است برای ایجاد گروه‌هایی کوچک و مجزا با علایقی خاص مورد استفاده قرار بگیرند؛ اما به همان اندازه برای ادعا و ایجاد اجماع گسترده در مورد مسائل اخلاقی اصلی و یا صرفاً اعمال روزمره‌ای مانند بیان احوال‌پرسی روزانه در جنوب هند یا انکار زرق و برق با استفاده از سلفی توسط انگلیسی‌های بزرگسال و «فوتی‌های» افراد شیلیایی استفاده شود. تمام این‌ها می‌توانند برای کمک به ایجاد یک «زیبایی‌شناسی معمولی» روزمره از عکاسی همه‌جا موجود رسانه‌های اجتماعی استفاده شوند. امروزه، مانند گذشته، مسائل مربوط به بازنمایی و ارتباطات به دلیل نحوه‌ی تلقی عکسی به عنوان یک مدرک، پیچیده‌تر شده‌است و مسائل بیشتری درمورد قابلیت اطمینان و حقیقت را به همراه خود دارد.

این امر ممکن است آخرین نقطه‌ی مورد علاقه‌ی انسان‌شناسی باشد. از طریق مردم‌نگاری‌های خود به دنبال پیروی از پویایی هنجارهای فرهنگی برای جمعیت‌هایی که مطالعه می‌کنیم هستیم. ما به معنای واقعی کلمه می‌توانیم مشاهده کنیم که آیا میزان درک جنسیت با به تصویر کشیدن مداوم مردان به عنوان کارگرانی یدی و زنان به عنوان مددیاران در حال افزایش و یا کاهش است. این افزایش عظیم در تصاویر بصری، از جمله تعداد زیادی عکس و اخلاقی به طور کامل صریحی که میم‌ها دارند، باید به در این کار یاری برسانند. در تلاش برای درک ارزش‌های افراد، از امکان اسکن هزاران تصویر بصری ارسال شده، به عنوان بخشی از ارتباطات روزانه، بسیار سود برده‌ایم. اکنون ما در مرحله‌ای بسیار نوپا قرار داریم، اما این احتمال وجود دارد که اگر تصاویر بصری به عنوان مکمل ارتباطات متنی و شفاهی اهمیتی فزاینده پیدا کنند، آن‌گاه این مورد نیز جزئی مهم از انسان‌شناسی را تشکیل خواهند داد.


[1] Human Computer Interaction

[2] Science and Technology Studies

[3] Mizuko Ito

[4] Silvia Lindtner

[5] overhearers

[6] revenge porn


[1] Faye Ginsburg

[2] David MacDougall

[3] Stephen Sprague

[4]  Elizabeth Edwards

[5] Christopher Pinney

[6] Sherry Turkle

[7] narcissism