تاثیر استفاده از رسانه‌های اجتماعی بر زنان و دختران / فصل اول

فهرست مطالب

مقدمه

IPOL مدیریت‌های عمومی در کمیسیون اروپا / دپارتمان سیاست‌های حقوق و امور قانون اساسی برای شهروندان

ترجمه‌ی مصطفی خسروی

پیشینه

  در ده سال گذشته، رسانه‌های اجتماعی تقریبا در تمام جنبه‌های زندگی انسان و سازمان اجتماعی از بازاریابی محصول و ارتباطات سیاسی گرفته تا سلامت، تناسب اندام و دوستیابی، به سرعت یکپارچه شده‌اند. با این حال مانند تمام فناوری‌ها، رسانه‌های اجتماعی نیز بی‌طرف نیستند؛ بلکه آن‌ها مظهر ارزش‌های مسلط و ساختارهای قدرت جوامع و نهادهایی هستند که آن‌ها را به وجود می‌آورند. علاوه بر این رسانه‌های اجتماعی، رفتارها و شیوه‌های ارتباطی جدیدی را تسهیل و ایجاد می‌کنند؛ به عنوان مثال ریتم زندگی روزمره‌ی ما را تغییر می‌دهند و یا شبکه‌‌ای از افراد همفکر را در «اتاق‌های پژواک» گرد هم می‌آورد. عامل جنسیت، که با طبقه، نژاد، توانایی و … تلاقی دارد، مولفه‌ی مهمی در سطح مالکیت و مدیریت شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی و در توسعه پلتفرم‌ها، الگوریتم‌ها و شیوه‌های استفاده و سوءاستفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌باشد.

  علیرغم بسیاری از امکانات مثبت رسانه‌های اجتماعی (مانند ارتباط، جامعه‌سازی و جنبش‌های اجتماعی مترقی)، به طور فزاینده‌ای آشکار شده است که زنان و دختران در رسانه‌های اجتماعی، در مقایسه با مردان و پسران، سطوح نامتناسب و انواع مختلفی از آسیب را تجربه می‌کنند. این موارد شامل: کلیشه‌های جنسیتی در محتوای تبلیغات آنلاین و هدف‌گیری الگوریتمی، تصویر بدنی منفی به دلیل مقایسه با تصاویر ایده‌آل‌شده از زنان، زن‌ستیزی و سوءاستفاده جنسیتی آنلاین، کنترل مستبدانه‌ای که توسط فناوری تسهیل شده است، به حاشیه راندن اقتصادی و سیاسی و تاثیرات غیرمستقیم ناشی از انسانیت‌زدایی و تحقیر زنان در پورنوگرافی زن‌ستیزانه است.

اندازه‌گیری یا اثبات تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر کاربران به دلایل متعددی اغلب بسیار دشوار است. ابتدا در هر مورد مهم است که منظور از تاثیر یا آسیب روشن شود: آیا نوع این تاثیر یا آسیب، جسمی، عاطفی، روانی، ایدئولوژیک، سیاسی یا اقتصادی است؟ ثانیا، با توجه به این که کاربران اغلب از تاثیرات تعامل خود با رسانه‌های اجتماعی، که ممکن است ناخودآگاه بوده باشد و در مجموعه‌های پیچیده با عوامل آفلاین ایجاد شوند، آگاه نباشند، چگونه می‌توان این آسیب‌ها را به طور قابل اعتماد شناسایی یا اندازه‌گیری کرد؟ ثالثا، به دست آوردن اطلاعات از شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی در مورد الگوریتم‌ها، سیاست‌های تعدیل محتوا و پاسخ‌ها به گزارش‌دهی دشوار است. در سال 2021، فرانسیس هاوگن[1]، افشا کرد که تحقیقات داخلی متا نشان داده است که اینستاگرام از هر سه دختر نوجوان در یک دختر موجب تاثیری منفی بر تصویر بدنی دارد، اما این تحقیق توسط متا، احتمالا به دلیل عواقب منفی آن بر شهرت این شرکت نزد مردم، سیاست‌گذاران و تبلیغ‌کنندگان، علنی نشده است. علی‌رغم این چالش‌ها، تحقیقات فزاینده‌ای برای مستندسازی طیفی از آسیب‌های مبتنی بر جنسیت و با واسطه‌گری اجتماعی با استفاده از روش‌های مختلف از جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، جرم‌شناسی و مطالعات فناوری، از جمله تحلیل شبکه، تحلیل محتوا، مصاحبه، نظرسنجی، گروه‌های متمرکز و تحلیل آماری پرونده‌های حقوقی آغاز شده است.

در مجموع، این پژوهش به مشکلات قابل توجهی در چشم‌انداز رسانه‌های اجتماعی در رابطه با آسیب‌های مبتنی بر جنسیت و تهدیدهای برابری جنسیتی اشاره می‌کند که نیازمند اقدام فوری دولت‌ها، سیاست‌گذاران، مربیان و شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی است. با وجود جنبه‌های مثبت رسانه‌های اجتماعی برای بسیاری از زنان و دختران، یک چشم‌انداز نابرابر، اغلب خطرناک و به طور ناکافی تنظیم‌شده‌ی رسانه‌های اجتماعی، تهدید قابل ‌توجهی برای زنان و در نتیجه برای دموکراسی است.

این مطالعه مسائل کلیدی را که بر استفاده زنان و دختران از رسانه‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد، شناسایی و ارزیابی می‌کند. همچنین در این راستا قوانین و سیاست‌های اتحادیه اروپا و سیاست‌های بین‌المللی در این زمینه را بررسی کرده و با مجموعه‌ای از توصیه‌ها برای سیاست گذاران به پایان می‌رساند.

اهداف پژوهش

هدف کلی این مطالعه شناسایی و ارزیابی تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر زنان و دختران در ارتباط با برابری جنسیتی و به طور کلی بر دموکراسی و مشارکت مدنی است. این مطالعه بر اساس شواهد کمی و کیفی مشخصی انجام شده است و موارد زیر را ارائه می‌دهد:

  • وضعیت تاثیر رسانه‌های اجتماعی بر زنان و دختران در اتحادیه اروپا. این امر شامل تجزیه و تحلیل الگوریتم‌ها و توانایی‌های پلتفرم، کلیشه‌ها و سوگیری ادراک، استفاده‌ی جنسیتی از رسانه‌های اجتماعی و تاثیرات بر سلامت روان، تصویر بدن و عزت نفس است.
  •   مروری بر عدم یا برابری جنسیتی از نظر دسترسی، ابراز خود، خودسانسوری و کمپین‌های نفرت هدفمند در پلتفرم‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی.       
  • مقیاس و ماهیت آزار و اذیت جنسی مبتنی بر جنسیت و نقشی که توسط مردان برتری‌طلب و دیگر تشکل‌های آنلاین ضدمترقی در ایجاد جو زن‌ستیزانه در فضاهای دیجیتال ایفا می‌شود.
  • مروری بر موضع پارلمان اروپا و کمیسیون اروپا و قوانین، برنامه‌ها، دستورالعمل‌ها یا اقدامات موجود در سطح اتحادیه اروپا و بین‌المللی مرتبط با حمایت از زنان در برابر تاثیرات منفی رسانه‌های اجتماعی.
  • توصیه‌های عملی و سیاستی برای مرتبط‌ترین بازیگران (تصمیم‌گیرندگان، نهادهای اتحادیه اروپا و کشورهای عضو) و پارلمان اروپا، با هدف بهبود ساختاری تاثیر استفاده از رسانه‌های اجتماعی بر زنان و دختران در اتحادیه اروپا.

روش‌شناسی

این مطالعه بر اساس پژوهش‌هایی از رشته‌های متفاوت دانشگاهی است که به روش‌های مختلف به پژوهش در رسانه‌های اجتماعی می‌پردازند. روان‌شناسی سایبری معمولا بر روی فرد تمرکز می‌کند و سعی می‌کند ویژگی‌ها، کیفیت‌ها یا خصوصیاتی روان‌شناختی که کاربر را به سمت رفتارها یا فعالیت‌های آنلاین مستعد می‌کند، درک کند. در مقابل، رویکردهای فناورانه-جبرگرا، عاملیت فناوری را در اولویت قرار می‌دهند، در حالی که نقش عوامل اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی را نادیده می‌گیرند. در نهایت، یک رویکرد جامعه‌شناختی، که بیشتر در مطالعات اینترنتی، رسانه‌ها و جنسیت رایج است، رفتارها و استفاده‌های فردی را از دریچه وسیع‌تر نحوه‌ی تلاقی آن‌ها با جامعه، فناوری، فرهنگ و اقتصاد می‌بیند.

یک مفهوم کلیدی در تحلیل تاثیر رسانه‌های اجتماعی این است که زمینه‌های آفلاین و آنلاین را نمی‌توان به عنوان فضاهای جداگانه درک کرد، بلکه باید به عنوان هم‌سازنده یکدیگر در نظر گرفته شوند. اقدامات آنلاین توسط تجربیات زندگی افراد تعیین می‌شود و به نوبه خود بر شرایط عاطفی و مادی ما تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، اگر دختران پیام‌ها یا تصاویر ناخواسته اسنپ‌چت را از پسران مدرسه‌ای دریافت می‌کنند، این حوادث به طور همزمان در پلتفرم رسانه‌های اجتماعی و محیط‌های مدرسه و کلاس درس که در آن تعامل دارند رخ می‌دهد. اگر کمپین‌های آزار و اذیت هدفمند، زنان را آفلاین کند، ممکن است نتوانند درآمد کسب کنند. بنابراین، مهم‌تر از همه، رسانه‌های اجتماعی صرفا تاثیر عاطفی بر «زندگی واقعی» ندارند، بلکه بخشی از «زندگی واقعی» هستند. بنابراین، این موضوع را نمی‌توان به صورت مجزا به عنوان مشکلی محدود به فضای دیجیتال در نظر گرفت: برعکس، راه‌حل‌ها باید زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فناوری، حقوقی و اقتصادی گسترده‌تری را که در آن چنین مسائلی رخ می‌دهد، در نظر بگیرد.

این مطالعه بر مفهوم زن‌ستیزی آنلاین تکیه دارد تا درک وسیع‌تری از مسائل ریشه‌ای آسیب‌رسانی به زنان و دختران ایجاد کند. این چارچوب، طیف وسیعی از خطرات و موانع به هم پیوسته‌ای را که زنان و دختران در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی با آن مواجه هستند و همچنین پیامدهای گسترده‌تری که این موارد نه تنها برای هرکدام از زنان به صورت فرد، بلکه برای مشارکت و رفاه بیشتر زنان و دختران در جامعه دارند، توضیح می‌دهد. زن‌ستیزی آنلاین ممکن است شامل خشونت باشد یا نباشد، اما «تقریبا همیشه نوعی آسیب را به دنبال دارد. این آسیب به طور مستقیم به صورت آسیب‌روانی، حرفه‌ای، اعتباری و یا در برخی موارد جسمی صورت می‌گیرد و یا به طور غیرمستقیم، به این معنا که اینترنت را به فضایی با برابری کمتر، با امنیتی کمتر و یا فراگیری محدودتر، برای زنان و دختران تبدیل می‌کند.


[1] Frances Haugen