پرسوناها در عمل: نمونه‌های موفق

فهرست مطالب

پرسوناها در عمل: از ایده تا اجرا در محصولات دیجیتال

یاسمن حاجیان

مقدمه

امروزه طراحی محصولات دیجیتال موفق، وابسته به درک عمیق و دقیق نیازها، رفتارها و خواسته‌های کاربران است. برای دستیابی به این هدف، ابزارهای مختلفی توسعه یافته‌اند که یکی از قدرتمندترین آن‌ها «پرسونا» است. پرسوناها شخصیت‌هایی فرضی هستند که بر اساس داده‌های واقعی کاربران ایجاد می‌شوند و به تیم‌های طراحی کمک می‌کنند تا بتوانند محصولاتی متناسب با نیازهای واقعی کاربران بسازند (Maze, 2023). با وجود این‌که مفهوم پرسونا مدت‌هاست در طراحی تجربه کاربری مطرح شده است، بسیاری از تیم‌ها همچنان در استفاده عملی و کاربردی از آن دچار چالش هستند.

هدف این مقاله بررسی دقیق و گام به گام کاربرد عملی پرسوناها در فرآیند طراحی و توسعه محصولات دیجیتال است. برخلاف مقالات متعددی که صرفاً به معرفی مفهومی پرسونا پرداخته‌اند، در این مقاله تمرکز اصلی بر نحوه استفاده عملی از پرسوناها در مراحل مختلف طراحی محصول خواهد بود. تلاش می‌کنیم تا با ارائه مثال‌های واقعی از شرکت‌های موفق دنیا مانند Adobe، Slack و Spotify، نشان دهیم چگونه پرسوناها می‌توانند تصمیمات طراحی را بهبود بخشیده و منجر به خلق محصولاتی موفق‌تر شوند.

نقش پرسوناها در مراحل مختلف طراحی محصول دیجیتال

فرآیند طراحی یک محصول دیجیتال موفق شامل چندین مرحله کلیدی است که هر کدام نیازمند تصمیم‌گیری‌های دقیق و مبتنی بر داده هستند. پرسوناها در تمامی این مراحل نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ چرا که این ابزار قدرتمند طراحان را قادر می‌سازد تا همواره دیدگاه کاربر نهایی را مدنظر داشته باشند (Portent, 2023). مراحل اصلی طراحی محصول دیجیتال که پرسوناها در آن‌ها کاربرد دارند عبارت‌اند از:

  • تحقیقات اولیه برای شناسایی نیازهای کاربران
  • ایده‌پردازی و طراحی مفهومی
  • نمونه‌سازی اولیه (Prototyping)
  • تست کاربردپذیری (Usability Testing)
  • توسعه نهایی محصول
  • ارزیابی پس از عرضه محصول (Post-launch evaluation)

در مرحله تحقیقات اولیه، پرسوناها کمک می‌کنند تا تیم‌ها بتوانند نیازهای واقعی کاربران را شناسایی کرده و بر اساس آن‌ها تصمیمات اولیه را اتخاذ کنند. برای مثال، شرکت Adobe هنگام طراحی نسخه جدید نرم‌افزار Adobe XD با استفاده از پرسوناهای دقیق توانست نیازهای طراحان حرفه‌ای را شناسایی کند؛ این رویکرد منجر به اضافه شدن ویژگی‌هایی مانند همکاری همزمان چند طراح شد که مورد استقبال گسترده قرار گرفت (Sitecore, 2023).

در مرحله ایده‌پردازی و طراحی مفهومی نیز پرسوناها نقشی حیاتی دارند. آن‌ها کمک می‌کنند تا تیم‌ها ویژگی‌هایی را که بیشترین ارزش را برای کاربران دارند اولویت‌بندی کنند. برای مثال، Slack با تمرکز بر پرسونای تیم‌های کاری کوچک توانست ویژگی‌هایی مانند کانال‌های موضوعی و پیام‌رسانی سریع را توسعه دهد که منجر به موفقیت چشمگیر این اپلیکیشن شد (xcube LABS, 2024).

در نمونه‌سازی اولیه نیز پرسوناها ابزاری قدرتمند برای تصمیم‌گیری‌های دقیق‌تر هستند. شرکت Figma  هنگام توسعه ابزار خود، با تمرکز بر پرسونای طراحان UX/UI توانست رابط کاربری ساده‌تر و شهودی‌تری ایجاد کند که مورد استقبال گسترده قرار گرفت (Mile6, 2023).

در مرحله تست کاربردپذیری نیز نقش پرسوناها بسیار مهم است؛ زیرا تیم‌ها بررسی می‌کنند آیا محصول نیازهای مطرح‌شده در پرسوناها را برآورده کرده است یا خیر. Dropbox  هنگام معرفی قابلیت Paper تست‌های کاربردپذیری خود را بر اساس چندین پرسونای مشخص انجام داد که منجر به اصلاحات مؤثر رابط کاربری شد (GoFurther Digital, 2023).

حتی پس از عرضه محصول نیز نقش پرسوناها پایان نمی‌یابد؛ بلکه تیم‌ها باید بازخورد کاربران واقعی را جمع‌آوری کرده و مرتباً پرسوناهای خود را به روز کنند تا تغییرات رفتاری کاربران را منعکس کنند (Meltwater, 2021). شرکت Spotify مرتباً داده‌های رفتاری کاربران خود را تحلیل کرده و بر اساس آن‌ها پرسوناهای خود را بازنگری می‌کند تا بتواند ویژگی‌هایی مانند پلی‌لیست‌های شخصی‌شده ارائه دهد.

بنابراین همان‌طور که مشخص است، استفاده عملی از پرسوناها نه تنها محدود به یک مرحله خاص نیست بلکه ابزاری پویا است که باید در تمامی مراحل فرآیند طراحی محصول دیجیتال مورد استفاده قرار گیرد.

تحقیقات اولیه: استفاده کاربردی از پرسوناها برای شناسایی نیازهای واقعی کاربران

مرحله تحقیقات اولیه در فرآیند طراحی محصولات دیجیتال، یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراحل است. در این مرحله، تیم‌های طراحی باید به درک عمیقی از نیازها، خواسته‌ها، مشکلات و اهداف کاربران دست پیدا کنند تا بتوانند محصولی متناسب با انتظارات آن‌ها خلق کنند (Maze, 2023). پرسوناها در این مرحله به عنوان ابزاری کاربردی و مؤثر عمل می‌کنند که به تیم‌ها کمک می‌کنند تا داده‌های جمع‌آوری‌شده را به صورت منسجم و قابل فهم ارائه دهند.

جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات اولیه

برای ایجاد پرسوناهای دقیق و کاربردی، ابتدا باید داده‌های معتبری درباره کاربران هدف جمع‌آوری شود. این داده‌ها می‌توانند از روش‌های مختلفی مانند مصاحبه‌های عمیق، نظرسنجی‌های آنلاین، تحلیل داده‌های رفتاری کاربران و مشاهده مستقیم رفتار کاربران جمع‌آوری شوند (Portent, 2023). برای مثال، شرکت HubSpot برای طراحی محصول جدید خود، ابتدا مصاحبه‌های عمیقی را با بازاریابان دیجیتال انجام داد تا بتواند نیازهای واقعی آن‌ها را شناسایی کند. سپس این داده‌ها را با تحلیل رفتار آنلاین کاربران تکمیل کرد تا بتواند پرسوناهایی دقیق‌تر ایجاد کند (Sitecore, 2023).

تحلیل داده‌ها و شناسایی الگوها

پس از جمع‌آوری داده‌ها، تیم‌های طراحی باید این اطلاعات را تحلیل کرده و الگوهای رفتاری مشترک میان کاربران را شناسایی کنند. این الگوها می‌توانند شامل اهداف مشترک، چالش‌های مشابه یا نیازهای خاص باشند که در بین گروه بزرگی از کاربران تکرار شده‌اند (Jansen et al., 2022). برای مثال، شرکت Adobe هنگام طراحی نسخه جدید نرم‌افزار Adobe XD متوجه شد که بسیاری از طراحان حرفه‌ای نیاز به همکاری همزمان با سایر اعضای تیم دارند؛ بنابراین این نیاز مشترک را به عنوان یکی از ویژگی‌های اصلی محصول جدید خود انتخاب کرد (Portent, 2023).

ایجاد پرسوناهای دقیق بر اساس داده‌ها

پس از تحلیل داده‌ها و شناسایی الگوهای رفتاری، نوبت به ایجاد پرسوناهای دقیق می‌رسد. هر پرسونا باید نماینده گروه مشخصی از کاربران باشد که نیازها و اهداف مشابهی دارند (Maze, 2023). یک پرسونای دقیق معمولاً شامل اطلاعات زیر است:

  • نام فرضی
  • سن تقریبی
  • شغل یا حرفه
  • اهداف اصلی کاربر
  • چالش‌ها و مشکلات رایج
  • رفتارهای آنلاین و ترجیحات کاربر

برای مثال، شرکت Spotify هنگام طراحی ویژگی Discover Weekly پرسونایی با نام فرضی «سارا» ایجاد کرد؛ سارا دانشجوی 24 ساله‌ای بود که علاقه زیادی به موسیقی مستقل داشت اما زمان کافی برای کشف موسیقی جدید نداشت. این پرسونا باعث شد Spotify بتواند ویژگیDiscover Weekly را با تمرکز بر نیازهای واقعی چنین کاربرانی طراحی کند (xcube LABS, 2024).

اعتبارسنجی پرسوناها با استفاده از بازخورد کاربران واقعی

پس از ایجاد اولیه پرسوناها، بسیار مهم است که اعتبار آن‌ها با استفاده از بازخورد کاربران واقعی سنجیده شود. این اعتبارسنجی باعث می‌شود تیم طراحی مطمئن شود که پرسوناها واقعاً نماینده گروه هدف هستند (GoFurther Digital, 2023). برای مثال، شرکت Dropbox پس از ایجاد پرسوناهای اولیه برای قابلیت Paper خود، جلسات تست کاربردپذیری متعددی برگزار کرد تا مطمئن شود پرسوناها واقعاً نماینده نیازهای کاربران هستند. این جلسات باعث شدند Dropbox  بتواند برخی از ویژگی‌های محصول خود را اصلاح کرده و آن را بهتر با نیازهای واقعی کاربران تطبیق دهد.

به‌روزرسانی مداوم پرسوناها بر اساس تغییرات رفتاری کاربران

نکته مهم دیگر در مرحله تحقیقات اولیه این است که پرسوناها نباید یک ابزار ثابت باشند؛ بلکه باید مرتباً بر اساس تغییرات رفتاری کاربران به‌روزرسانی شوند (Radiant Digital, 2023). رفتار کاربران دیجیتال دائماً در حال تغییر است و اگر پرسوناها به‌روز نشوند، ممکن است دیگر نماینده دقیقی از گروه هدف نباشند. شرکت Meltwater هر ساله جلساتی منظم برگزار می‌کند تا داده‌های جدید رفتاری کاربران را تحلیل کرده و بر اساس آن‌ها پرسوناهای خود را بازنگری کند. این رویکرد باعث شده است محصولات Meltwater همواره مطابق با نیازهای روز کاربران باشند (Meltwater, 2021).

ایده‌پردازی و طراحی مفهومی: تبدیل نیازهای کاربران به ویژگی‌های ملموس محصول

پس از شناسایی نیازها و الگوهای رفتاری کاربران در مرحله تحقیقات اولیه، نوبت به مرحله ایده‌پردازی و طراحی مفهومی می‌رسد. در این مرحله، تیم‌های طراحی باید نیازهای شناسایی‌شده را به ویژگی‌ها و قابلیت‌های مشخص و ملموس محصول تبدیل کنند. پرسوناها در این مرحله نقشی حیاتی دارند؛ زیرا کمک می‌کنند تا تیم‌ها بتوانند تصمیمات طراحی را بر اساس نیازهای واقعی کاربران اتخاذ کنند (Jansen et al., 2022).

استفاده از پرسوناها برای اولویت‌بندی ویژگی‌ها

یکی از چالش‌های اصلی در مرحله ایده‌پردازی این است که کدام ویژگی‌ها باید در محصول قرار گیرند و کدام یک باید حذف شوند یا به تعویق بیفتند. پرسوناها می‌توانند در این زمینه بسیار کمک‌کننده باشند؛ زیرا با تمرکز بر نیازهای واقعی کاربران، مشخص می‌کنند که کدام ویژگی‌ها بیشترین ارزش را برای گروه هدف دارند (Maze, 2023).

برای مثال، شرکت Slack هنگام طراحی اولیه محصول خود، با تمرکز بر پرسوناهایی که نماینده تیم‌های کوچک کاری بودند، متوجه شد که این کاربران به دنبال راهی ساده‌تر برای ارتباط سریع و منظم هستند. بنابراین Slack ویژگی‌هایی مانند کانال‌های موضوعی (Channels) و پیام‌رسانی سریع را در اولویت قرار داد. این تصمیم باعث شد Slack بتواند دقیقاً نیازهای گروه هدف خود را برآورده کند و به موفقیت چشمگیری دست یابد (xcube LABS, 2024).

استفاده از سناریوهای کاربری مبتنی بر پرسوناها

یکی دیگر از روش‌های کاربردی استفاده از پرسوناها در مرحله ایده‌پردازی، ایجاد سناریوهای کاربری است. سناریوهای کاربری داستان‌هایی کوتاه هستند که نشان می‌دهند یک کاربر چگونه با محصول تعامل خواهد داشت تا بتواند اهداف خود را محقق کند (Portent, 2023). این سناریوها باعث می‌شوند تیم طراحی بتواند بهتر بفهمد که آیا ویژگی‌های پیشنهادی واقعاً برای کاربران مفید هستند یا خیر.

برای مثال، شرکت Trello هنگام طراحی اولیه محصول خود، سناریوهایی مبتنی بر پرسونا ایجاد کرد تا نشان دهد چگونه یک مدیر پروژه (پرسونای هدف آن‌ها) از Trello برای مدیریت وظایف روزانه استفاده خواهد کرد. این سناریوها باعث شدند Trello بتواند رابط کاربری خود را به گونه‌ای طراحی کند که دقیقاً مطابق با نیازهای مدیران پروژه باشد؛ مانند کارت‌ها و بردهای بصری که امروزه بسیار محبوب شده‌اند.

مشارکت دادن کاربران واقعی در فرآیند ایده‌پردازی

علاوه بر استفاده از پرسوناها، مشارکت دادن کاربران واقعی نیز می‌تواند بسیار مؤثر باشد. جلسات همفکری مشترک با حضور کاربران واقعی (که نماینده پرسوناها هستند) باعث می‌شود تیم طراحی بتواند ایده‌های جدیدتری خلق کند (GoFurther Digital, 2023). برای مثال، شرکت Airbnb  هنگام طراحی مجدد رابط کاربری خود، جلساتی مشترک با میزبانان و مهمانان برگزار کرد تا بتواند ایده‌هایی دقیق‌تر برای بهبود تجربه کاربری آن‌ها جمع‌آوری کند. این جلسات باعث شدند Airbnb بتواند تغییراتی مؤثرتر در رابط کاربری خود ایجاد کند.

ارزیابی اولیه ایده‌ها با استفاده از پرسوناها

پس از این‌که ایده‌های مختلفی مطرح شدند، نوبت به ارزیابی اولیه آن‌ها می‌رسد. در این مرحله نیز پرسوناها ابزاری قدرتمند هستند؛ زیرا تیم‌ها می‌توانند هر ایده را با توجه به نیازهای مطرح‌شده در پرسونا ارزیابی کنند (Mile6, 2023). برای مثال، شرکت Figma هنگام توسعه ابزار خود، هر ویژگی پیشنهادی را ابتدا با توجه به پرسونای طراحان UX/UI ارزیابی کرد. اگر یک ویژگی پیشنهادی نمی‌توانست نیاز مشخصی از این پرسونا را برآورده کند، آن ویژگی حذف یا اصلاح می‌شد. این رویکرد باعث شد Figma بتواند محصولی دقیقاً مطابق با نیازهای مخاطبان هدف خود ارائه دهد.

مستندسازی تصمیمات طراحی مبتنی بر پرسونا

نکته مهم دیگر در مرحله ایده‌پردازی این است که تصمیمات اتخاذشده باید مستندسازی شوند تا همه اعضای تیم بتوانند دلایل پشت هر تصمیم را درک کنند (Radiant Digital, 2023). مستندسازی تصمیمات مبتنی بر پرسونا باعث می‌شود تیم‌ها همیشه دیدگاه کاربر نهایی را مدنظر داشته باشند و از افتادن در دام طراحی خودمحور جلوگیری شود.

برای مثال، شرکت Dropbox هنگام توسعه قابلیت Paper تمامی تصمیمات طراحی خود را مستندسازی کرد و توضیح داد که هر تصمیم چگونه به رفع نیاز مشخصی از یک پرسونای خاص کمک خواهد کرد. این مستندسازی باعث شد تمامی اعضای تیم Dropbox بتوانند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شوند و تصمیماتی دقیق‌تر اتخاذ کنند.

نمونه‌سازی اولیه (Prototyping): تصمیمات طراحی مبتنی بر پرسونا

نمونه‌سازی اولیه یا پروتوتایپینگ یکی از مراحل کلیدی در فرآیند طراحی محصولات دیجیتال است. در این مرحله، ایده‌ها و مفاهیم اولیه به نمونه‌های ملموس و قابل تعامل تبدیل می‌شوند تا بتوان آن‌ها را به طور عملی ارزیابی کرد. پرسوناها در این مرحله نیز نقش مهمی دارند؛ زیرا به تیم طراحی کمک می‌کنند تا تصمیمات مربوط به رابط کاربری (UI)، تجربه کاربری (UX) و قابلیت‌های محصول را با دقت بیشتری اتخاذ کنند (Maze, 2023).

استفاده از پرسوناها برای طراحی رابط کاربری (UI)

یکی از کاربردهای عملی پرسوناها در مرحله نمونه‌سازی اولیه، طراحی رابط کاربری است. هنگامی که تیم طراحی یک رابط کاربری جدید را ایجاد می‌کند، باید مطمئن شود که این رابط برای کاربران هدف قابل فهم، شهودی و جذاب است (Portent, 2023). استفاده از پرسوناها باعث می‌شود تیم طراحی بتواند دیدگاه کاربران را بهتر درک کرده و رابط کاربری متناسب با نیازهای آن‌ها خلق کند.

برای مثال، شرکت Figma هنگام توسعه ابزار خود، پرسونای مشخصی برای طراحان UX/UI ایجاد کرد. این پرسونا شامل اطلاعاتی مانند نیاز به سرعت بالا در تعاملات، دسترسی آسان به ابزارهای طراحی و امکان همکاری همزمان بود. تیم Figma با تمرکز بر این پرسونا توانست رابط کاربری بسیار ساده و شهودی ایجاد کند که دقیقاً مطابق با انتظارات طراحان حرفه‌ای بود. نتیجه این رویکرد موفقیت چشمگیر Figma در بازار ابزارهای طراحی بود  (Mile6, 2023).

استفاده از پرسوناها برای انتخاب قابلیت‌های کلیدی محصول

در مرحله نمونه‌سازی اولیه، تیم‌ها باید تصمیم بگیرند که کدام قابلیت‌ها باید به صورت برجسته‌تر نمایش داده شوند و کدام قابلیت‌ها اهمیت کمتری دارند. پرسوناها ابزاری قدرتمند برای اتخاذ این تصمیمات هستند؛ زیرا به تیم‌ها کمک می‌کنند تا قابلیت‌هایی را انتخاب کنند که بیشترین ارزش را برای کاربران هدف دارند (GoFurther Digital, 2023).

شرکت Trello هنگام توسعه محصول خود، پرسونایی برای مدیران پروژه ایجاد کرد که نیازمند سازماندهی سریع وظایف روزانه بودند. با توجه به این پرسونا، Trello قابلیت‌هایی مانند کارت‌های وظایف قابل جابه‌جایی، بردهای بصری و امکان افزودن یادداشت سریع را به عنوان قابلیت‌های کلیدی محصول خود انتخاب کرد. این تصمیم باعث شد Trello بتواند دقیقاً نیازهای گروه هدف خود را برآورده کند.

تست نمونه‌های اولیه با استفاده از پرسوناها

پس از ایجاد نمونه‌های اولیه، نوبت به تست آن‌ها می‌رسد. در این مرحله نیز پرسوناها نقش مهمی دارند؛ زیرا تیم‌ها باید بررسی کنند که آیا نمونه‌های ایجاد شده واقعاً نیازهای مطرح ‌شده در پرسوناها را برآورده می‌کنند یا خیر (Meltwater, 2021).

برای مثال، شرکت Dropbox هنگام معرفی قابلیت Paper ابتدا چندین نمونه اولیه مختلف ایجاد کرد و سپس آن‌ها را با گروه‌هایی از کاربران واقعی که نماینده پرسوناهای مشخص بودند تست کرد. این تست‌ها باعث شدند Dropbox بتواند مشکلات احتمالی رابط کاربری را شناسایی کرده و قبل از عرضه نهایی محصول آن‌ها را اصلاح کند.

اصلاح نمونه‌های اولیه بر اساس بازخورد کاربران

یکی دیگر از کاربردهای عملی پرسوناها در مرحله نمونه‌سازی اولیه، اصلاح نمونه‌ها بر اساس بازخورد کاربران واقعی است. پس از انجام تست‌های کاربردپذیری، تیم‌ها باید بازخورد کاربران را تحلیل کرده و تغییرات لازم را در نمونه‌های خود اعمال کنند (Radiant Digital, 2023).

شرکت Airbnb هنگام توسعه نسخه جدید اپلیکیشن موبایل خود، ابتدا چندین نمونه اولیه ایجاد کرد و سپس جلساتی مشترک با میزبانان و مهمانان برگزار کرد تا بازخورد آن‌ها را درباره نمونه‌ها جمع‌آوری کند. Airbnb  سپس بر اساس این بازخوردها تغییراتی در نمونه‌های اولیه خود اعمال کرد؛ مانند ساده‌تر کردن فرآیند رزرو اقامتگاه یا افزودن اطلاعات بیشتر درباره میزبانان.

مستندسازی فرآیند نمونه‌سازی مبتنی بر پرسونا

در نهایت، بسیار مهم است که فرآیند نمونه‌سازی مبتنی بر پرسونا مستندسازی شود تا همه اعضای تیم بتوانند دلایل پشت هر تصمیم طراحی را درک کنند (NNgroup, 2023). مستندسازی باعث می‌شود تیم‌ها همیشه دیدگاه کاربر نهایی را مدنظر داشته باشند.

برای مثال، شرکت Spotify هنگام توسعه ویژگی Discover Weekly تمامی تصمیمات مربوط به رابط کاربری و قابلیت‌های اصلی را مستندسازی کرد و توضیح داد که چگونه هر تصمیم به رفع نیاز مشخصی از یک پرسونای خاص کمک خواهد کرد. این مستندسازی باعث شد تمامی اعضای تیم Spotify بتوانند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شوند.

بسیار عالی! در ادامه بخش پنجم مقاله («تست کاربردپذیری: ارزیابی محصول با نگاه کاربران هدف») را با جزئیات بیشتر و مثال‌های کاربردی بسط می‌دهیم:

تست کاربردپذیری: ارزیابی محصول با نگاه کاربران هدف

تست کاربردپذیری (Usability Testing) یکی از مراحل کلیدی در فرآیند طراحی محصولات دیجیتال است. در این مرحله، نمونه‌های اولیه محصول توسط کاربران واقعی مورد آزمایش قرار می‌گیرند تا مشخص شود که آیا محصول طراحی‌شده واقعاً نیازهای کاربران را برآورده می‌کند یا خیر. پرسوناها در این مرحله نیز نقشی حیاتی دارند؛ زیرا به تیم طراحی کمک می‌کنند تا تست‌ها را دقیق‌تر و هدفمندتر انجام دهند (Maze, 2023).

انتخاب کاربران برای تست کاربردپذیری با استفاده از پرسوناها

یکی از چالش‌های اصلی در تست کاربردپذیری، انتخاب کاربرانی است که واقعاً نماینده گروه هدف باشند. پرسوناها به تیم‌ها کمک می‌کنند تا کاربران مناسبی برای انجام تست‌ها انتخاب کنند (Portent, 2023). برای مثال، شرکت Dropbox هنگام توسعه قابلیت Paper، ابتدا چندین پرسونای مشخص ایجاد کرد که هر کدام نشان‌دهنده گروه خاصی از کاربران بودند (مانند دانشجویان، تیم‌های کاری کوچک و فریلنسرها). سپس Dropbox کاربرانی را برای تست دعوت کرد که دقیقاً ویژگی‌های این پرسوناها را داشتند. این رویکرد باعث شد Dropbox بتواند نتایج دقیق‌تری از تست‌ها به دست آورد.

طراحی سناریوهای تست مبتنی بر پرسوناها

برای انجام تست کاربردپذیری، باید سناریوهای مشخصی طراحی شوند که کاربران آن‌ها را اجرا کنند. این سناریوها باید بر اساس نیازهای مطرح شده در پرسوناها طراحی شوند تا بتوانند به خوبی نشان دهند که آیا محصول نیازهای واقعی کاربران را برآورده می‌کند یا خیر (Jansen et al., 2022).

برای مثال، شرکت Airbnb هنگام توسعه نسخه جدید اپلیکیشن موبایل خود، سناریوهایی مبتنی بر پرسونا ایجاد کرد؛ مانند «رزرو سریع اقامتگاه توسط یک مسافر تجاری» یا «بررسی نظرات قبلی میزبان توسط یک مسافر محتاط». این سناریوها باعث شدند Airbnb بتواند به خوبی ارزیابی کند که آیا اپلیکیشن جدید آن‌ها واقعاً نیازهای کاربران هدف را برآورده می‌کند یا خیر.

جمع‌آوری و تحلیل بازخورد کاربران در تست کاربردپذیری

پس از انجام تست‌ها، نوبت به جمع‌آوری و تحلیل بازخورد کاربران می‌رسد. در این مرحله نیز پرسوناها ابزاری قدرتمند هستند؛ زیرا به تیم‌ها کمک می‌کنند تا بازخوردهای جمع‌آوری‌شده را بهتر تحلیل کرده و تغییرات لازم را اعمال کنند (GoFurther Digital, 2023).

برای مثال، شرکت Spotify هنگام معرفی قابلیت Discover Weekly، جلسات تست کاربردپذیری متعددی برگزار کرد و بازخورد کاربران واقعی را جمع‌آوری نمود. سپس Spotify این بازخوردها را با توجه به پرسوناهایی که قبلاً ایجاد کرده بود تحلیل کرد و توانست تغییرات مؤثری در رابط کاربری و الگوریتم‌های پیشنهادی خود ایجاد کند.

اصلاح محصول بر اساس نتایج تست کاربرد پذیری

یکی دیگر از کاربردهای عملی پرسوناها در مرحله تست کاربردپذیری، اصلاح محصول بر اساس نتایج به دست آمده است. پس از تحلیل بازخورد کاربران، تیم‌ها باید تغییرات لازم را در محصول اعمال کنند تا مطمئن شوند که محصول نهایی واقعاً نیازهای کاربران هدف را برآورده می‌کند (Radiant Digital, 2023).

به عنوان مثال، شرکت Notion هنگام توسعه نسخه جدید ابزار خود، ابتدا نمونه‌هایی اولیه ایجاد کرد و سپس آن‌ها را با گروه‌هایی از کاربران واقعی که نماینده پرسوناهای مشخص بودند تست کرد. پس از تحلیل بازخورد این کاربران، Notion  تغییراتی در رابط کاربری خود اعمال کرد؛ مانند ساده‌تر کردن فرآیند ایجاد صفحات جدید یا افزودن قابلیت جست‌وجوی سریع‌تر.

مستندسازی نتایج تست‌ها برای استفاده‌های بعدی

در نهایت، بسیار مهم است که نتایج تست‌های کاربردپذیری مستندسازی شوند تا همه اعضای تیم بتوانند دلایل پشت هر تصمیم طراحی را درک کنند (NNgroup, 2023). مستندسازی باعث می‌شود تیم‌ها همیشه دیدگاه کاربر نهایی را مدنظر داشته باشند.

برای مثال، شرکت Trello تمامی نتایج تست‌های کاربردپذیری خود را مستندسازی کرده و توضیح داد که چگونه هر تصمیم طراحی به رفع نیاز مشخصی از یک پرسونای خاص کمک خواهد کرد. این مستندسازی باعث شد تمامی اعضای تیم Trello بتوانند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شوند و تصمیماتی دقیق‌تر اتخاذ کنند.

توسعه نهایی محصول: حفظ تمرکز بر کاربران واقعی

مرحله توسعه نهایی محصول دیجیتال، مرحله‌ای حیاتی است که در آن تیم‌های طراحی و توسعه باید اطمینان حاصل کنند که محصول نهایی دقیقاً مطابق با نیازها و انتظارات کاربران هدف طراحی شده است. در این مرحله، پرسوناها به عنوان ابزاری کاربردی و قدرتمند به تیم‌ها کمک می‌کنند تا تمرکز خود را بر کاربران واقعی حفظ کنند و از تصمیمات شخصی یا سلیقه‌ای پرهیز نمایند (Maze, 2023).

استفاده از پرسوناها برای هماهنگی بین تیم‌های مختلف

یکی از چالش‌های اصلی در مرحله توسعه نهایی، هماهنگی بین تیم‌های مختلف مانند طراحی، توسعه، بازاریابی و مدیریت محصول است. پرسوناها به عنوان یک زبان مشترک میان این تیم‌ها عمل می‌کنند و باعث می‌شوند همه اعضای تیم بتوانند دیدگاه مشترکی نسبت به کاربران هدف داشته باشند (Portent, 2023).

برای مثال، شرکت Spotify هنگام معرفی ویژگی Discover Weekly، پرسوناهای مشخصی ایجاد کرد که به تمامی تیم‌ها ارائه شدند. این پرسوناها باعث شدند تیم‌های طراحی، توسعه و بازاریابی Spotify بتوانند بهتر با یکدیگر هماهنگ شوند و تصمیماتی منسجم‌تر اتخاذ کنند.

ارزیابی مستمر محصول نهایی با استفاده از پرسوناها

در طول مرحله توسعه نهایی، بسیار مهم است که محصول به صورت مستمر ارزیابی شود تا مطمئن شویم همچنان مطابق با نیازهای کاربران هدف است. پرسوناها در این زمینه بسیار کمک‌کننده هستند؛ زیرا به تیم‌ها اجازه می‌دهند تا ارزیابی‌های خود را بر اساس نیازهای مطرح‌شده در پرسونا انجام دهند (GoFurther Digital, 2023).

برای مثال، شرکت Airbnb هنگام عرضه نسخه جدید اپلیکیشن موبایل خود، جلسات هفتگی برگزار کرد تا پیشرفت توسعه محصول را بررسی کند. در هر جلسه، قابلیت‌ها و ویژگی‌های جدید اپلیکیشن با توجه به پرسوناهای مشخص‌شده ارزیابی می‌شدند تا مطمئن شوند که همچنان نیازهای کاربران هدف را برآورده می‌کنند.

استفاده از بازخورد مستمر کاربران واقعی برای اصلاحات نهایی

یکی دیگر از کاربردهای عملی پرسوناها در مرحله توسعه نهایی، استفاده از بازخورد مستمر کاربران واقعی برای اصلاحات نهایی است. پس از عرضه اولیه نسخه آزمایشی (Beta) محصول، تیم‌ها باید بازخورد کاربران واقعی را جمع‌آوری کرده و تغییرات لازم را اعمال کنند (Radiant Digital, 2023).

برای مثال، شرکت Notion هنگام عرضه نسخه اولیه ابزار خود به صورت آزمایشی، گروه‌هایی از کاربران واقعی را انتخاب کرد که نماینده پرسوناهای مشخص بودند. سپس بازخورد این کاربران جمع‌آوری شد و Notion توانست تغییراتی مؤثر در رابط کاربری خود ایجاد کند؛ مانند ساده‌تر کردن فرآیند ایجاد صفحات جدید یا افزودن قابلیت جست‌وجوی سریع‌تر.

آموزش اعضای تیم درباره اهمیت تمرکز بر پرسوناها

نکته مهم دیگر در مرحله توسعه نهایی این است که تمامی اعضای تیم باید اهمیت تمرکز بر پرسوناها را درک کنند. آموزش منظم اعضای تیم درباره نحوه استفاده عملی از پرسوناها باعث می‌شود آن‌ها بتوانند تصمیمات دقیق‌تری اتخاذ کنند (NNgroup, 2023).

برای مثال، شرکت Dropbox جلسات آموزشی منظمی برای اعضای تیم خود برگزار کرد تا آن‌ها را با مفهوم پرسوناها و نحوه استفاده عملی از آن‌ها آشنا کند. این آموزش‌ها باعث شدند اعضای تیم Dropbox بتوانند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شوند و تصمیماتی دقیق‌تر اتخاذ کنند.

مستندسازی تصمیمات نهایی مبتنی بر پرسونا

در نهایت، بسیار مهم است که تصمیمات اتخاذ شده در مرحله توسعه نهایی نیز مستندسازی شوند تا همه اعضای تیم بتوانند دلایل پشت هر تصمیم را درک کنند (Mile6, 2023). مستندسازی تصمیمات مبتنی بر پرسونا باعث می‌شود تیم‌ها همیشه دیدگاه کاربر نهایی را مدنظر داشته باشند.

برای مثال، شرکت Trello تمامی تصمیمات مربوط به رابط کاربری و قابلیت‌های اصلی محصول نهایی خود را مستندسازی کرد و توضیح داد که چگونه هر تصمیم به رفع نیاز مشخصی از یک پرسونای خاص کمک خواهد کرد. این مستندسازی باعث شد تمامی اعضای تیم Trello بتوانند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شوند.

ارزیابی پس از عرضه محصول: استفاده مداوم از داده‌های واقعی

پس از عرضه محصول به بازار، کار تیم طراحی و توسعه به پایان نمی‌رسد. این مرحله فرصتی است تا با استفاده از بازخورد کاربران واقعی و تحلیل داده‌های رفتاری، محصول را بهبود بخشید و آن را به نیازهای در حال تغییر کاربران تطبیق دهید. پرسوناها در این مرحله نیز نقشی کلیدی ایفا می‌کنند؛ زیرا کمک می‌کنند تیم‌ها بازخوردها را به شکلی ساختاریافته تحلیل کرده و تغییرات لازم را اعمال کنند (Radiant Digital, 2023).

جمع‌آوری بازخورد کاربران واقعی

یکی از اولین گام‌ها در ارزیابی پس از عرضه محصول، جمع‌آوری بازخورد کاربران واقعی است. این بازخوردها می‌توانند از طریق روش‌هایی مانند نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌ها، تحلیل نظرات کاربران در شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های بازخورد مشتری جمع‌آوری شوند (Maze, 2023). برای مثال، شرکت Spotify پس از معرفی قابلیت Discover Weekly، بازخوردهای کاربران را از طریق نظرسنجی‌های درون‌برنامه‌ای جمع‌آوری کرد. این بازخوردها به Spotify کمک کردند تا الگوریتم‌های پیشنهادی خود را بهبود بخشد.

تحلیل داده‌های رفتاری کاربران

علاوه بر بازخورد مستقیم، تحلیل داده‌های رفتاری کاربران نیز می‌تواند اطلاعات ارزشمندی ارائه دهد. این داده‌ها شامل اطلاعاتی درباره نحوه تعامل کاربران با محصول، ویژگی‌هایی که بیشتر استفاده می‌شوند و مشکلاتی که ممکن است کاربران با آن مواجه شوند، هستند (Jansen et al., 2022). برای مثال، شرکت Airbnb با تحلیل داده‌های رفتاری کاربران متوجه شد که بسیاری از مهمانان قبل از رزرو اقامتگاه به دنبال اطلاعات بیشتری درباره میزبان هستند. بر اساس این داده‌ها، Airbnb قابلیت افزودن توضیحات بیشتر درباره میزبانان را به پلتفرم خود اضافه کرد.

استفاده از پرسوناها برای اولویت‌بندی تغییرات

پس از جمع‌آوری و تحلیل بازخوردها و داده‌ها، تیم‌ها باید تصمیم بگیرند که کدام تغییرات باید در اولویت قرار گیرند. پرسوناها در این زمینه بسیار کمک‌کننده هستند؛ زیرا مشخص می‌کنند که کدام نیازها و مشکلات بیشترین تأثیر را بر گروه هدف دارند (GoFurther Digital, 2023). برای مثال، شرکت Trello پس از عرضه اولیه محصول خود، بر اساس بازخوردهای جمع‌آوری‌شده تصمیم گرفت قابلیت جابه‌جایی کارت‌ها بین بردهای مختلف را به عنوان یک اولویت توسعه دهد؛ زیرا این ویژگی یکی از نیازهای اصلی پرسونای مدیران پروژه بود.

به‌روزرسانی پرسوناها بر اساس تغییرات رفتاری

رفتار و نیازهای کاربران ممکن است با گذشت زمان تغییر کنند. بنابراین بسیار مهم است که پرسوناها مرتباً بر اساس داده‌های جدید به‌روزرسانی شوند (Meltwater, 2021). برای مثال، شرکت Notion هر شش ماه یک بار جلساتی برگزار می‌کند تا داده‌های جدید رفتاری کاربران را تحلیل کرده و بر اساس آن‌ها پرسوناهای خود را بازنگری کند. این رویکرد باعث شده است محصولات Notion همواره مطابق با نیازهای روز کاربران باشند.

مستندسازی تغییرات و نتایج ارزیابی

در نهایت، تمامی تغییرات اعمال‌شده و نتایج حاصل از ارزیابی باید مستندسازی شوند تا تمامی اعضای تیم بتوانند دلایل پشت هر تصمیم را درک کنند (NNgroup, 2023). مستندسازی باعث می‌شود تیم‌ها بتوانند در آینده نیز تصمیمات آگاهانه‌تری اتخاذ کنند.

برای مثال، شرکت Dropbox تمامی تغییراتی که پس از عرضه اولیه قابلیت Paper اعمال شد را مستندسازی کرد و توضیح داد که چگونه هر تغییر به رفع نیاز مشخصی از یک پرسونای خاص کمک کرده است. این مستندسازی باعث شد تیم Dropbox بتواند بهتر با دیدگاه کاربران آشنا شود و تصمیماتی دقیق‌تر اتخاذ کند.

نتیجه گیری

پرسوناها زمانی بیشترین ارزش را دارند که به صورت عملی و کاربردی در تمامی مراحل طراحی و توسعه محصول دیجیتال مورد استفاده قرار گیرند. همان‌طور که در این مقاله بررسی شد، پرسوناها نه تنها در مرحله تحقیقات اولیه برای شناسایی نیازهای کاربران، بلکه در مراحل ایده‌پردازی، نمونه‌سازی اولیه، تست کاربردپذیری، توسعه نهایی و حتی پس از عرضه محصول نقشی حیاتی ایفا می‌کنند.

استفاده صحیح از پرسوناها به تیم‌های طراحی کمک می‌کند تا تصمیمات دقیق‌تر و کاربرمحورتر اتخاذ کنند، هماهنگی بین تیم‌های مختلف را بهبود بخشند و محصولاتی خلق کنند که واقعاً نیازهای کاربران هدف را برآورده کنند. علاوه بر این، پرسوناها ابزاری پویا هستند که باید مرتباً بر اساس داده‌های جدید و بازخورد کاربران به‌روزرسانی شوند تا بتوانند نماینده دقیق رفتارها و نیازهای کاربران باشند.

همان‌طور که مثال‌های عملی از شرکت‌های موفقی مانند Spotify، Airbnb  و Dropbox نشان دادند، استفاده مستمر و هوشمندانه از پرسوناها می‌تواند منجر به موفقیت چشمگیر محصولات دیجیتال شود. بنابراین توصیه می‌شود تیم‌های طراحی و توسعه نه تنها پرسوناها را ایجاد کنند، بلکه آن‌ها را به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند طراحی و توسعه محصول در نظر بگیرند.

منابع