فصل1 : کنش جمعی، دیجیتالی میشود
1-1- چکیده
فصل اول این کتاب معطوف به تبیین و تنقیحِ کلیتِ مطالبی است که قرار است در فصول آینده مورد بحث قرار بگیرند. از جمله مسائلی که در این فصل مطرح میشود عبارت است از:
- تعاریف مفاهیم کلیدی همچون: رسانه های اجتماعی، کنش های جمعی و مصادیق آن؛
- مکانیزم های کلیدی و بنیادین تاثیرگذاری روی اشخاص و اجتماع در شبکه های مجازی؛
- مسئلۀ ناپایداری و پیشبینی ناپذیریِ کنش های جمعیِ آنلاین؛
- روش شناسیِ مورد استفاده در این کتاب؛
- منابعِ مهمی که روی نظریاتِ این کتاب تاثیرگذار بودهاند؛
- مهمترین آثاری که در حوزۀ نسبت کنش جمعی و شبکه های اجتماعی نگاشته شده است؛
- دعاویِ اصلیِ این کتاب.
1-2- مقدمه
به عنوان مقدمه ای که بتواند اهمیت بحث را نشان دهد، میتوان به جنبشهای اجتماعیِ متعددی اشاره کرد که در اثر فعالیتهای آنلاین در شبکه های اجتماعی به وجود آمدهاند:
- انتخاب Roh Moo-hyun به ریاست جمهوریِ کرۀ جنوبی در سال 2002؛
- تظاهرات 2 میلیون نفر در لندن در 15 فوریۀ 2003 علیه شرکتِ دولیت این کشور در جنگِ عراق؛
- انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008؛
- تظاهرات ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری سال2009؛
- جنبشهای موسوم به بهار عربی؛
همۀ این تحرکات و جنبشها نشان از ظهور یک پدیدۀ فراگیر دارند، ظهور یک نیرویِ سیاسیِ جدی: تحرکاتِ ساماندهی شده از طریقِ رسانههای اجتماعی.این تحرکات در کشورهای مختلف و در بافتهای مختلف، ماهیتهای متفاوت و مختلفی به خود میگیرند. اما البته میتوان الگوهایی ثابت و تکرارشونده هم در آنها پیدا کرد. مثلاً: مشارکتِ گروههایی که به طور سنتی به لحاظ سیاسی چندان فعال محسوب نمیشوند؛ مشارکتِ اقلیتهای قومی.
پس از این مقدمات اولیه پرسشهای اصلیِ کتاب طرح میشوند:
- این تحرکات چگونه آغاز میشوند و چگونه عمل میکنند؟
- چگونه است که برخی از آنها پایدار میمانند و موفق میشوند و برخی دیگر شکست میخورند؟
- چگونه استفادۀ فراگیر و رو به رشد از شبکهها و رسانههای اجتماعی، امرِ سیاسی را در دوران معاصر تحت تاثیر قرار داده است؟
از نظر نگارندهها، فهمِ این محیط جدید و درکِ رابطۀ رسانههای اجتماعی با کنشِ جمعی، مهمترین چالشی است که علوم سیاسیِ امروز با آن مواجه است.
1-3- رسانۀ اجتماعی جا افتاده میشود
ابتدا تعریفمان از رسانۀ اجتماعی را دقیق میکنیم: رسانۀ اجتماعی اساساً نوعی پلتفرمِ اینترنتی است که به کاربران امکانِ خلق و تبادل محتواهایی را میدهد که توسط خودشان تولید شده است؛ و معمولاً هم از موبایل یا فناوریهایِ مبتنی بر وب استفاده میکند.
برخی ازاشکالِ مختلفِ این رسانههای اجتماعی عبارت اند از:
- بلاگها و میکروبلاگها مثل توئیتر یا ویبو[1]؛
- سایتهای شبکۀ اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر، تامبلر، اسنپچت و اینستاگرام؛
- سایتهایِ به اشتراکگذاریِ محتوای مثل یوتیوب و فلیکر؛
- وبسایتهایِ اجتماعیِ نشانهگذاریِ علاقهمندیهایِ اجتماعی[2] مثل دیگ[3]، ردیت[4]؛
- سایتهایِ تولیدِ کالاهایِ آنلاین مثل ویکیپدیا و بایدو باک[5]؛
- جهانهای مجازیِ بازی یا فعالیتهای اجتماعی مثل مینکرفت[6] یا سکند لایف[7]؛
1-4- چه چیزی را میتوان کنشِ جمعی محسوب کرد؟
تعریف اولیهای که برای کنش جمعی ارائه میشود عبارت است از:
هر نوع فعالیتی که شهروندان با هدفِ کمک به کالایِ عمومی[8] انجام میدهند، کنش جمعی محسوب میشود. کالای عمومی کالایی است نارقابتی و ناحذفگرا، به این معنا که اگر چه کالایی مفید است، اما قابل خرید و فروش برای اشخاص حقیقی نیست. درست به همین علت، کالای عمومی با یک مسئلۀ بزرگ مواجه است: مسئلۀ سواریِ مفت[9]. به این معنا که برخی از شهروندان که هیچ نقشی در تولید کالای عمومی نداشتهاند، کماکان از فواید آن بهرهمند میشوند. و در واقع بخش مهمی از علوم سیاسی معطوف است به فهم سازوکار ترغیب افراد برای شرکت در تولید این کالاهای عمومی. مصادیقی از کنشهای جمعیِ سیاسی عبارت است از:
- رأی دادن؛
- سرکت در اعتراضات و راهپیمایها؛
- امضا کردن بیانیهها و طومارها؛
- ایجاد درگیریهای مسلحانه؛
امروزه با ظهور اینترنت، بسیاری از این کنشها در بستر اینترنتی و آنلاین محقق میشوند که مصادیقی از آن عبارت اند از:
- حمایت از یک پست فیسبوکی؛
- لایک کردنِ یک تصویر یا یک پست خاص؛
- بازتوئیتِ یک پیام خاص؛
البته هنوز هم برخی کارشناسان باور دارند که کنش جمعیِ سیاسی، ضرورتاً باید در جهان واقع باشد ولذا کنشهای آنلاین در مقامی فروتر قرار دارند.
1-5- تحت تأثیرِ رسانۀ اجتماعی
رسانههای اجتماعی، به دو گونه یا از دو طریق، تصمیمگیریِ افراد را تحت تأثیر قرار میدهند:
- افراد در محیط دیجیتالی میتوانند به صورت کاملاً دقیق و زنده از رفتارِ سیاسیِ یکدیگر خبردار شوند. به این ترتیب، شبکه های اجتماعی تحرکاتِ سیاسیِ افراد ار تحت تاثیر قرار میدهند. این روش تاثیرگذاری در فصل 4 بررسی خواهد شد.
- – شبکه های اجتماعی امکانِ مرئی شدنِ ما و متعاقباً دیده شدنِ ما توسط دیگران را هم فراهم میکند. این نوع امکانِ خاص دیده شدن، تاثیر زیادی روی تصمیمگیریِ افراد برای پیوستن به جنبشهای مختلف سیاسی بازی میکند. این روش تاثیرگذاری در فصل 5 بررسی خواهد شد.
نکتۀ بعدی، ویژگیهایِ شخصیتیِ افراد است که روی آستانۀ تاثیرپذیریِ آنها تاثیر میگذارد. این مسئله هم در فصل 6 مورد بررسی واقع خواهد شد. مسئلۀ مهم بعدی که در فصل 7 بررسی خواهد شد، علل و عوامل شکست یا پیروزیِ این کنشهای جمعیِ آنلاین است. به این ترتیب به این نتیجه میرسیم که توزیعِ آستانۀ مشارکتِ افراد که ربط مستقیم به نوع شخصیت آنها، نقشی مهمتر از رهبریِ یک جریانِ سیاسی دارد که در دیدگاههای سنتی مطرح شده است. انقلاب مصر، یکی از مصادیق این موضوع است که بررسی خواهد شد.
1-6- عدم قطعیت و آشوب در کنشِ جمعیِ آنلاین
بسیاری از تحرکاتِ آنلاین، در مقایسه با تحرکاتِ آفلاین با شکست مواجه میشوند. چرا که هزینۀ شروعِ پایینی دارند. برای مثال 43 درصد رایگیریهایِ آنلاینی که در انگلستان انجام شده است، کمتر از 5 نفر مشارکتکننده داشته است. در فصل 3، این مسئله مورد بررسی دقیق واقع خواهد شد. واقعِ امر آن است که شبکهها و رسانههای اجتماعی، توزیعِ نرمالِ کنشهای سیاسی را بهم ریختهاند و به این ترتیب پیشبینیپذیریِ این کنشها را مشکل مواجه ساختهاند. در فصول آتیِ این کتاب، در مورد دینامیک و منطقِ حاکم بر موفقیت و شکستِ این کنشهای جمعیِ آنلاین بیشتر بحث خواهد شد.
1-7- روشهای نو برای جنبشهای نو
در این کتاب از 2 روش برای مطالعۀ کنش جمعیِ آنلاین استفاده شده است:
- استفاده از کلاندادهها[10]
توضیح آنکه هر روز در شبکه های اجتماعی مختلف حجم عظیمی از داده تولید میشود. با تحلیل این دادهها میتوان دست به تحلیل کنشهای جمعی زد. در فصل دوم این کتاب برخی از کلان دادهها مورد بررسی واقع میشوند.
- استفاده از آزمایشهای اجتماعی
در این کتاب از 4 آزمایشِ اجتماعی مختلف استفاده شده است که در فصول آینده به آنها اشاره خواهد شد.
1-8- آثار کلاسیک در حوزۀ کنشِ جمعی
این کتاب بیش از همه تحت تاثیر دو اثر کلاسیک بسیار مهم در حوزۀ کنشِ جمعی است:
- منطقِ کنشِ جمعی اثر مانکار اولسون؛
- کنشِ جمعی اثر راسل هاردین؛
ضمن اینکه نویسندههایِ کتاب به هیچ وجه قصد توسعۀ نظریاتِ طرح شده در این آثار کلاسیک را ندارند و فقط اقدام به کاربستِ این نظریهها در فضای سایبری خواهند کرد.
1-9- این کتاب در مورد چه نیست؟
اگر بخواهیم توصیفی سلبی از این کتاب ارائه دهیم باید بگوییم که این کتاب:
- دعویِ آن را ندارد که نظام سیاسی در اثر ظهور اینترنت دچار تغییر کامل و بنیادین شده است؛
- در مورد افرادی که از اینترنت استفاده نمیکنند هیچ صحبتی نمیکند؛
- دعاویِ هنجارین ندارد. به عبارت دیگر دی پی معرفی و یا شناساییِ نظامِ سیاسیِ به لحاظ اخلاقی موجه نیست. صرفاً در پیِ نظریهها و مدلهایِ تجربی در علوم سیاسی است؛
1-10- این کتاب در مورد چه است؟
- چگونه انباشتِ کنشهای شخصی و بسیار کوچک، منجر به ظهور کنشهای جمعی در سطوح کلان میشود؛
- توسعۀ یک فهم و دریافتِ تازه از نظامهای سیاسی؛
- مدلسازیِ دموکراسیِ نوینی که از دلِ این شبکهها در حال ظهور است؛
- درکِ دینامیکِ حاکم بر کنشِ جمعی در جهانی متکثر و آشوبناک.
فصل2 : کنشهایِ خُرد در مشارکت سیاسی
2-1- چکیده
در فصل دوم رابطۀ تنگاتنگِ کنش جمعی، اینترنت و رسانۀ اجتماعی بررسی می شود. به خصوص تاثیرِ رسانۀ اجتماعی بر تصمیمگیریِ سیاسیِ افراد مورد بررسی واقع خواهد شد.
دو دورۀ کلان در فرآیندِ اثرگذاری اینترنت بر کنشهای جمعی معرفی خواهد شد:
- دورۀ اول از ابتدای ظهور اینترنت تا حوالی سال 2005 است که تاثیر اصلی با گروههای مختلفِ اینترنتی است؛
- دورۀ دوم مربوط به گسترش و نفوذِ شبکه های اجتماعی است که امکانات تازهای برای تاثیرگذاری فراهم میکند؛
2-2- پیش از ظهور شبکۀ اجتماعی: امر سیاسی به مثابه امرِ معمول
در این بخش به دورۀ اولِ تاثیرگذاری اینترنت پرداخته میشود. در این دوره، تعاملات و کنشها به تدریج تبدیل به کنشهای مجازی شده و بنیادی اینترنتی پیدا میکنند. نحوۀ اثرگذاریِ این دوره بر تحرکات سیاسی را در چند محور میتوان دنبال کرد:
- کاهش چشمگیرِ هزینهها برای هماهنگی و سازماندهیِ حرکتهای اجتماعی
در این مورد میتوان به رویدادِ راهپیماییِ میلیونیِ مادران[11] در سال 2000 در ایالات متحده اشاره کرد که طیِ آن 750 هزار نفر از طریق تعاملات اینترنتی به یکدیگر پیوند خوردند. هزینۀ ناچیزِ سازماندهی و تعامل بود که چنین رویدادی را امکانپذیر ساخت.
- فراهم آمدنِ امکانِ دیده شدن برای گروههای کوچکتر
در این مورد نیز میتوان به نسل تازه ای از گروههای نمایندۀ سیاسی اشاره کرد که بدون اینترنت امکان هیچگونه بقایی نداشتند. برای مثال میتوان به گروهِ MoveOn در ایالات متحده اشاره کرد که با 38 کارمند و بدون هیچ دفترِ رسمی توانست تا سال 2010 حدود 5 میلیون نفر عضود داشته باشد. از دیگران موارد میتوان به Avaaz اشاره کرد که در زمینۀ محیط زیست فعال بوده و تا سال 2014 نزدیک به 40 میلیون عضو داشت. جنبش hacktivism نیز یکی از جنبشهای اینترنتیِ دورۀ اول است که بسیار مورد توجه واقع شده است. ایدۀ اصلیِ این جنش استفاده از تکنولوژی به مثابه ابزاری برای نشان دادن اعتراض و ایجاد نافرمانیِ مدنی است.
اما دورۀ اول هنوز با محدودیت هایی مواجه است. از جمله اینکه هنوز هم سازمانهای خاصی واسطۀ فعالیت سیاسی افراد هستند و آگاهی از دیدگاهها و فعالیتهای سیاسیِ افراد، بدون واسطهگریِ این سازمانها ناممکن است. ابزار اصلیِ ارتباطی ایمیل است، و این مستلزم دانستنِ نشانیِ ایمیل افراد میباشد. برای همین هم فقط افرادی درگیرِ فعالیتهای سیاسیِ مجازی و آنلاین میشوند که پیش تر و در جهان واقع، درگیرِ فعالیت سیاسی شدهاند. یعنی سیاست، امرِ معمول آنهاست.
2-3- همه بفرمایید: ظهورِ رسانۀ اجتماعی
در دورۀ دوم میرسیم به ظهور رسانههای اجتماعی که تجربۀ جدیدی از اینترنت را امکانپذیر میکنند: انتشار محتوا و اطلاعات، به گونهای بی واسطه حتی برای کاربرانِ غیر فنی و ناآشنا. اولین نسل این رسانهها وبلاگها هستند. در این دوره نوعی فضایِ سیاسیِ وبلاگی توسط ژورنالیستها و برخی از سیاستمداران به وجود میآید. برای مثال میتوان به وبلاگ LiveJournal اشاره کرد که نقش کلیدیای در اعتراضات سال 2011 روسیه داشت. سپس در سال 2011 شاهد ظهور ویکیپدیا هستیم که متعلق به شرکتِ غیر انتفاعی ویکیمدیا[12] بوده و توسط نویسندگانی گمنام و ناشناس از سراسر جهان نوشته میشود. ویکیپدیا تا سال 2014 ماهانه بیش از نیم میلیارد نفر بازدیدکننده داشت و کم کم کنشهای سیاسی نیز از خودش نشان داد. مثلاً ویکیپدیای انگلیسی در سال 2012 به مدت 24 ساعت صفحاتِ خود را به رنگ سیاه درآورد تا به قانون جدیدی که ایالات متحده تصویب کرده بود اعتراض کند.
از سال 2002 به تدریج شاهد ظهور انواع و اقسامِ رسانههای اجتماعی هستیم. یکی از مهمترین این رسانهها که نویسندگان کتاب به آن میپردازند یوتیوب است. یوتیوب تا سال 2012، بعد از گوگل و فیسبوک تبدیل به سومین سایت پر مخاطب جهان میشود که در هر دقیقه بیش از 100 ساعت فیلم روی آن بارگذاری میشود. به لحاظ سیاسی میتوان به فعالیتهای کمپین باراک اوباما در انتخابات سال 2008 در یوتیوب اشاره کرد که سهم زیادی در پیروزی او داشت. یکی دیگر از ویدوئوهای مورداشارۀ نویسندگان، ویدوئوی کشته شدنِ نداآقاسلطان است که در چند روز به 1 میلیون بازدید میرسد:

شبکۀ اجتماعی بعدی که مورد بررسی قرار میگیرد فیس بوک است که تا سال 2014 نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر بازدید کنندۀ ماهانه دارد. نقش فیسبوک به خصوص در جنبش موسوم به بهار عربی و در مصر بسیار پررنگ بوده است. آنچنان که معترضانِ مصری از آن به عنوان سومین منبعِ خبری خود در دوران اعتراضات یاد کردهاند.
توئیتر شبکۀ اجتماعیِ دیگری است که نقش مهمی در اعتراضات سال 2009 ایران و انقلاب سال 2011 تونس بازی کرد. ضمن اینکه باراک اوباما با بیش از 51 میلیون فالور در توئیتر، محبوبترین سیاستمدارِ این شبکۀ اجتماعی محسوب میشود. نسخۀ بومیِ توئیتر در چین به نام Sina Weibo هم بیش از 300 میلیون نفر کاربر فعال دارد و در هر روز بیش از 1 میلیون پیام در آن مخابره میشود. البته این پلتفرم چینی، قوانین سختگیرانهای برای سانسور پیامها دارد.
پیشبینی میشود که حجم استفاده از شبکه های اجتماعی و ضریب نفوذ این رسانهها بیشتر بشود. چرا که تعداد کاربران آنها از 1.8 میلیادر نفر در سال 2014 به 2.4 میلیارد نفر در سال 2018 رسیده است. با گسترش استفاده از تلفنهای همراه هوشمند در اوسط دهۀ 2000 میلادی، نیاز به رایانههای متصل به اینترنت هم برطرف شده و متعاقباً مدت زمانی که افراد در این شبکهها میگذرانند افزایش چشمگیر پیدا کرد.
2-4- مرگِ عضویت و ظهورِ شخصِ منفرد
تمرکز شبکه های اجتماعی نه بر سازمانها که بر اشخاص و افراد است. این شبکه های اجتماعی میتوانند فضایی شخصیسازی شده برای افراد فراهم آورند. فضایی که فرد، خودش تصمیم میگیرد که چه کسی را دنبال کند و چه محتوایی را به اشتراک بگذارد. مهمتر از همه اینکه فرد، برای تولید محتوا نیازی به عضویت در یک سازمان یا گروه خاص را ندارد. به این ترتیب میتوان گفت که مفهومِ تعلق به یک گروه خاص، اگر هم از میان نرفته باشد بسیار شکننده شده است. در همین بافت است که مفهومِ هوادارِ جناح زداییشده[13] مطرح میشود: فعالی سیاسی که مایل نیست وارد جناحِ خاصی شود و به طور مستقل و شخصی به فعالیت میپردازد.
2-5- هدایایِ خُردِ سیاسی
یکی از نکات محوری که تا بدین جا مورد تاکید واقع شد، ماهیت خُردِ فعالیتهای آنلاین است. به این معنا که افراد، کنشهای خود را در فضای مجازی به طور شخصی و فردی ساماندهی میکنند و کنشِ نهایی در ابعاد وسیع، از انباشتِ همین کنشهای خرد شکل میگیرد. انجام کنشهای خرد بسیار کمهزینهتر و راحتتر است، به لحاظ زمانی وقت بسیار کمتری میگیرد و به این ترتیب افراد، تمایل بیشتری برای انجام چنین کنشهایی دارند.
واقعیتِ بالا منجر به یک مسئلۀ اساسیِ دیگر شده است: اینکه افرادی که ساعات بیشتری از اینترنت استفاده میکنند، تمایل بیشتری برای شرکت در فعالیتها و جنبشهای سیاسی دارند. این مسئله آنچنان نیرومند است که عوامل دیگری چون اعتمادِ سیاسی و اجتماعی را تحت شعاع قرار میدهد. به این معنا که دیگر اعتمادِ سیاسی و اجتماعی نیست که افراد را برای فعالیت سیاسی ترغیب میکند، بلکه میزان استفادۀ آنها از اینترنت است که تعیینکنندۀ این مسئله است.
مصداق جالبی که نویسندهها به آن اشاره میکنند مبلغِ 35 میلیون دلار است که از طرف مردم به کمپین تبلیغاتیِ اوباما هدیه داده شد؛ مبلغی که 40 درصد آن از منابعی کمتر از 25 دلار تهیه شده بود.
2-6- افزایشِ مقیاس
همان طور که گفته شد، این کنشهای خرد روی هم انباشته شده و منجر به کنشهای کلان و جمعی میشوند. در این بخش، به 3 نمونۀ واقعی پرداخته میشود که بین سالهای 2012 تا 2014 روی دادهاند.
2-6-1- مورد اول: موردِ ملاله یوسفزی
ملاله یک دختر دبستانیِ پاکستانی بود که در کمپین حمایت از حقِ تحصیلِ دختران شرکت میکرد. او در اکتبر 2012، هنگام بازگشت از مدرسه مورد حملۀ طالبان واقع شد و پس از آن تبدیل به یکی از مشهورترین چهرههای جهانی گردید. وی در سال 2014 برندۀ جایزۀ صلح نوبل شد. نمودار زیر، نشان دهندۀ تعداد بازدیدهایی است که از صفحۀ او در ویکیپدیا شده و نیز تعداد توئیتهایی که حاوی نام او بودهاند:

همان طور که مشاهده میشود این دو نمودار شباهت زیادی با هم دارند. بیشترین تعداد تکرار نام ملاله در توئیتر و بیشترین بازدید از صفحۀ او در ویکیپدیا بین اکتبر 2012 تا نوامبر همان سال، یعنی در بازۀ زمانیِ نزدیک به رویدادِ حملۀ طالبان به او واقع شده است. البته با انتخاب او به عنوان شخصیت سال، از طرف مجلۀ تایم و نیز انتخاب وی به عنوان برندۀ جایزۀ صلح نوبل، تکرار نام او و بازدید از صفحۀ او بسیار بیشتر هم شد.
2-6-2- مورد دوم: کمپینِ “زنبورهای ما را نجات دهید”
کمپینی که در آوریل 2013 و در اروپا شکل گرفت و نهایتاً منجر به ممنوعیت استفاده از یک آفتکش خاص شد. تصویر زیر نشاندهندۀ توئیتهای مرتبط با این کمپین است.

2-6-3- مورد سوم: یک کمپین فمینیستی
در این کمپین، کارولین پرز[14]، فعال فمینیستی اقدام به جمعآوریِ یک طومارِ مجازی از طریق سایت change.org کرد. هدف این کمپین، اعتراض به حذفِ تصویرِ الیزابث فرای[15] از اسکناسهای 5 پوندی و جایگزینیِ آن با تصویر چرچیل بود. این کمپین و جمعآوریِ امضا نهایتاً منجر به تغییرِ تصمیمِ بانک مرکزیِ انگلستان شد. تصویر زیر نشاندهندۀ تعداد توئیتهایی است که در رابطه با این کمپین تولید شده اند:

نکتۀ مهم در مورد تفاوتی است که بین الگوی این دو نمودار وجود دارد. در مورد این تفاوتها در فصل آینده دقیقتر بحث خواهد شد.
اما باید بپرسیم که این نمودارها چه نکتۀ مهمی را روشن میکنند؟ همان طور که گفته شد، در فضای مجازی، کنشهای جمعی و آنلاین، محصولِ فعالیتها و کنشهای خردِ افراد هستند. مثلاً در مورد ملاله، نه توئیتِ افرادِ مشهور، که توئیتِ تک تک افرادِ معمولی بود که منجر به یک کنشِ جمعی وسیع شد. آمارها نشان می دهد که فقط 15 درصد کلِ توئیتهای تولید شده در هر یک از سه موردِ بالا، ناشی از توئیت یا بازتوئیت افراد مشهور – مثلاً جاستین بیبر با 58 میلیون فالور- بوده است. 85 درصد کنش جمعی در مقیاس کلان، محصولِ تَک توئیتِ افرادِ کاملاً عادی بوده است که به طور میانگین فقط 61 نفر فالور داشتهاند.
در فصل بعدی، در مورد منطقِ دینامیکیِ حاکم بر هر یک ازین پلتفرمها بحث خواهد شد. اینکه برای مثال سازوکار طوفانهای توئیتری چه تفاوتی با کنشهای جمعی در فیسبوک دارد.
2-7- رسانۀ اجتماعی چگونه منجر به تأثیر اجتماعی میشود؟
پس از این بررسیها آماری و نموداری، باید بپرسیم که رسانههای اجتماعی، چگونه رویِ تصمیمگیریِ افراد برای شرکت کردن یا نکردن در یک جنبش سیاسی تاثیر میگذارند؟ این تأثیرگذاری از 3 طریق محقق میشود:
- آثارِ ساختارِ شبکه[16]
- اطلاع از کنشِ دیگران
- دیده شدن
در ادامه به تشریح هر کدام از این مکانیزمها میپردازیم.
2-7-1- آثارِ شبکه – گرههایِ ضعیف، گرههایِ محکم
انسان همواره در شبکه های مختلفی از روابط زندگی کرده است، شبکه های که آثار متنوعی روی تصمیمگیریها و نحوۀ زیست او داشتهاند. با ظهور شبکه های اجتماعی اما این آثار که به آثار شبکه معروفاند، شدیدتر شده است. Mark Granovetter بنیانگذار جامعه شناسیِ شبکهها، تحلیلی بسیار مهم از نحوۀ تأثیرگذاریِ شبکه بر روی افراد ارائه داده است. از نظر وی گرههای شبکهایِ ضعیف[17]، برخلاف آنچه در ابتدا به نظر میرسد، تأثیر زیادی رویِ انتشارِ اطلاعات در سرتاسر شبکه و روی تصمیمگیریِ افراد دارند. به این ترتیب شبکه های اجتماعیِ آنلاین را میتوان انباشتی از این گرههایِ ضعبف به حساب آورد.
برای مثال در سال 2010، James Fowler یکی از اساتید برجستۀ علوم سیاسی آمریکا، با همکاریِ فیسبوک یک آزمایش در سطح بسیار گسترده روی 61 میلیون نفر انجام داد. نتیجۀ این آزمایش نشان داد، همین که افراد از رفتارِ سیاسیِ دوستانِ فیسبوکیِ خود – ولو دوستانی بسیار دور با گرههای ضعیف – مطلع میشوند، رفتار سیاسیشان برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تغییر میکند. البته باید توجه داشت که شبکه های اجتماعی مختلف، بنا به ساختارِ متفاوتی که دارند اثرِ شبکهای متفاوتی هم روی مخاطبان میگذارند.
2-8- معدنِ اطلاعاتِ اجتماعی
همان طور که پیشتر هم اشاره شد، امکانِ اطلاع از رفتار سایرین که از این پس اطلاعات اجتماعی نامیده میشود، یکی دیگر از مکانیزمهایِ اثرِ شبکه های اجتماعی است. آزمایشهای تجربیِ متعددی وجود دارد که نشان میدهد افراد، به کمپینهایی کمک میکنند که از جمعیت و هوادارِ بیشتری برخوردار است.
2-8-1- قابلیت دیده شدن
درست همان طور که شبکه های اجتماعی امکان اطلاع از تصمیماتِ سایر افراد را فراهم میکنند، امکانِ این را که سایر افراد هم از تصمیمات ما آگاه شوند فراهم میکنند. رویِ دیگر این سکه، گمنامی در شبکه های اجتماعی است. به عبارت دیگر در این شبکهها، افراد نه تنها امکانِ دیده شدن، بلکه امکانِ پنهان شدن نیز دارند. هر دویِ این امکانها، تصمیم افراد برای انجام یا عدم انجام کنش سیاسی را تحت تاثیر قرار میدهند. مکانیزم دقیق این تاثیرگذاری در فصل 5 مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
فصل3 : آشوب
3-1- چکیده
تا به اینجا نشان داده شد که شبکه های اجتماعی یکی از منابعِ مهمِ شکلدهی به کنشهای جزئی افراد هستند. کنشهایی که هزینۀ بسیار پایینی بر افراد تحمیل میکنند. دقیقاً به علت همین هزینۀ پایین، احتمالِ آنکه این کنشها نهایتاً با شکست مواجه شوند هم زیاد هست. به این ترتیب با موقعیتی آشوبناک، ناپایدار و نامطمئن مواجه میشویم. در این فصل از کلاندادههایی استفاده خواهیم کرد که از فعالیتِ آنلاین افراد به دست آمده است و براساسِ علوم اجتماعیِ رایانشی[18]، شکلِ تحرکاتِ کلان را توصیف خواهیم کرد. فرضیۀ این فصل آن است که رسانۀ اجتماعی موجب ناپایداریِ فضای سیاسی میشود.
موردکاویهای این فصل حول پلتفرمهای دادخواهی[19] میباشد. در گام اول دادخواهی به عنوان نوعی کنشِ جمعی معرفی شده و ویژگیهای 3 پلتفرم دادخواهی که در این فصل مورد بررسی قرار گرفتهاند ذکر خواهد شد. در گام دوم نحوۀ تولید داده از این 3 پلتفرم تبیین خواهد شد. در گام سوم دو یافتۀ اصلی از این دادهها ارائه خواهد شد: اول اینکه بسیاری از این دادخواهیها با شکست مواجه میشوند؛ دوم اینکه تعداد امضاهایی که در همان روز اول به نفع این دادخواهیها جمع میشود، اهمیت زیادی برای ادامۀ حیات آن دارد.
3-2- دادخواهی به مثابه کنشی خرد در مشارکت سیاسی
دادخواهی تاریخ درازی دارد و امروزه دادخواهیِ آنلاین تبدیل به یکی از نمونههای رو به رشدِ نوآوریهای دموکراتیکِ اینترنتی شده است. در واقع در دادخواهی آنلاین، آن کسی که دادخواهی را آغاز میکند، به جای آنکه در خیابانها در پی هوادار باشد، به راحتی میتواند به نحو آنلاین هوادارن خود را پیدا کند.
3-2-1- دولتها وارد بازارِ دادخواهی میشوند
وبسایت No. 10 اولین وبسایتِ دادخواهی در انگلستان است که در سال 2006 راهاندازی شد و تا سال 2011 بیش از 5 میلیون آدرس ایمیلِ ثبت شده داشت. کاربران این وبسایت میتوانند با استفاده از آدرس ایمیل معتبر، اقدام به راه اندازیِ دادخواهی یا امضایِ یک دادخواهیِ خاص کنند. هر دادخواهیای، چنانچه بیش از 500 امضا جذب کند، یک دعوتنامۀ رسمی از طرف دولت برای فرد ارسال میشود. استفاده از این دادخواهیهایِ آنلاین در عوض کردن تصمیمات دولت بسیار موثر بوده است. دولت ایالات متحده و آلمان نیز دولتهای بعدی بودند که اقدام به راهاندازیِ پلتفرمهای دادخواهی کردند.
3-2-2- استخراجِ داده از پلتفرمهای دادخواهی
اول اینکه دادخواهیهایِ سنتی که از طریق برگههای کاغذی انجام میشد اطلاعت چندانی در اختیار پژوهشگران علوم اجتماعی و علوم سیاسی قرار نمیداد. دادخواهیهای آنلاین اما اطلاعات ارزشمند زیادی از مشخصات مردمشناختیِ افراد شرکتکننده در دادخواهی را در اختیار قرار میدهند. در اینجا، اطلاعات دادخواهیِ آنلاین انگلستان (http://petitions.number10.gov.uk/) و ایالات متحده (http://direct.gov/) در بازۀ زمانیِ 2009 تا 2011 جمعآوری و تحلیل شدهاند. اطلاعات 8326 دادخواهی جمعآوری و تحلیل شد که نشان از اهمیتِ تعداد امضاها در روز اول دادخواهی داشت.
3-2-3- بسیاری از دادخواهیها خیلی زود شکست میخورند
آمارهای به دست آمده از وبسایت دادخواهیِ انگلستان نشان میدهد که 94 درصد داخواهیها موفق به جذب 500 امضا نمیشوند. ضمن اینکه 230 دادخواهی از میان 533 دادخواهی که موفق به جذب 500 امضا شدند، در همان روز اول این تعداد امضا را جمع کردند. به این ترتیب تعداد امضاهای جمع شده در روز اول را میتوان مهمترینِ عاملِ موفقیت دادخواهیها محسوب کرد. سایر عوامل نظیر عنوان دادخواهی، روزی که دادخواهی اعلام عمومی میشود و … تأثیر خاصی در موفقیت آن ندارند. بررسی دادخواهیهای انجام شده در ایالات متحده نیز الگوی مشابهی را نشان میدهد.
3-2-4- چگونه کنش جمعی کمرنگ میشود
همان طور که گفته شد بسیاری از دادخواهیهای آنلاین – 94 درصد- با شکست مواجه میشوند. اما نکتۀ مهم این است که الگویِ رشدِ این دادخواهیها، از الوگی رشد رایج یعنی نمودارِ S شکل پیروی نمیکند. الگوی رشد آنها از رابطۀ زیر پیروی میکند:

و نمودار آن به شکل زیر است:

همان طور که مشاهده میشود سرعتِ تباهیِ این دادخواهیها بسیار بالاست و اغلب آنها ظرف 24 ساعت اول ناکام مانده و از میان میروند.
3-2-5- دادخواهی به مثابه منبعِ تولیدِ آشوب
این دادخواهیها را میتوان به مثابه منابعی برای تزریق آشوب در فضای سیاسی در نظر گرفت. چرا؟ دلیل اصلی آن بازمیگردد به الگوی حاکم بر جلبِ توجه این دادخواهیها. توضیح آنکه در علم آمار سه نوع توزیع نرمال وجود دارد:

نمودار قرمز رنگ به نام توزیع لپتوکورتیک[20] شناخته میشود. همان طور که از شکل آن پیداست، یک دورۀ بسیار فشردۀ فعال دارد که به قله یا پیکِ نمودار منجر میشود و دو دورۀ نافعالی یا سکونِ طولانی مدت دارد. در علوم سیاسی این الگو به الگویِ تعادلِ تعادل نقطهای[21] معروف است که توسط دو دانشمند آمریکایی به نامهای فرانک بامگارتنر[22] و بریان جونز[23] توسعه داده شده است. آشوبناکیِ این الگو از دورۀ سکوت یا غیرفعالیِ طولانیِ آن ناشی میشود. چرا که به خصوص در فضای مجازی، احتمال زیادی دارد که در این دورۀ سکوت یک اتفاقِ نامنتظره روی میدهد و منجر به فعال شدنِ ناگهانیِ دادخواهی میشود.
3-2-6- چگونه توئیتها میتوانند دادخواهیها را فعال کنند
در این بخش رابطۀ بین فعالیتها توئیتری و فعالیت دادخواهی بررسی میشود. به عبارت دیگر پرسش اصلی این است که توئیتهایی که در مورد یک دادخواهیِ خاص ارسال میشوند، چه تاثیری در فعال کردن دوبارۀ آن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش دادههای 481 دادخواهیِ فعال بین آوریل و میِ 2013 جمعآوری شد. این دادهها شامل 327430 امضا و 35540 توئیت میشود. تحلیل این دادهها نشان از رابطۀ معنادار بین تعداد امضاهای جمعآوری شده و تعداد توئیتها داشت.
3-3- اطلاعاتِ اجتماعی به مثابه منبعِ ناپایداری
پیشتر گفته شد که منظور از اطلاعات اجتماعی، اطلاعاتی است که از رفتارِ سایرین در دسترس افراد مختلف است. پلتفرمهایِ دادخواهیِ مختلف، اطلاعات اجتماعیِ مختلفی از افراد را در دسترس قرار میدهند ولذا تاثیرات مختلفی روی نحوۀ تصمیمگیریِ افراد دارند. به عبارت دیگر، فضای اطلاعاتی میتواند رفتار و کنشِ افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
برای بررسیِ کمّیِ این فرضیه، وبسایتِ دادخواهیِ دولت انگلستان مورد بررسی قرار گرفت. در آوریل 2012، تغییری در این سایت به وجود آمد که فرصت انجام یک آزمایشِ اجتماعی را فراهم میکرد. از این تاریخ به بعد، کاربران این وبسایت میتوانستند دادخواهیهای برتری را که بیشترین امضا را جذب کردهاند مشاهده کنند. بررسی نشان دادند که این امکانِ جدید، تاثیر خاصی روی تعدادِ کلِ امضاهایِ جمعآوری شده در این وبسایت نداشته است. اما توزیع امضاها تغییر کرده و بیشتر بر همان دادخواهیهایِ موفق و پر جمعیت متمرکز شد. یعنی دادخواهیهایی که امضاهای بیشتری جمع کرده بودند، با معرفیِ این امکان جدید، بر باز هم امضاهای بیشتری جمع کردند. به بیان دیگر، آنکه به لحاظ اطلاعاتی غنی بود، غنیتر شد و آنکه به لحاظ اطلاعاتی فقیر بود، فقیرتر.
3-3-1- ناپایداری، بی هدفی و پیشبینی ناپذیری
تا بدین جا دادهها و تحلیلها منابعی چند را شناسایی کردهاند که عاملِ ناپایداری و آشوب هستند:
- اغلبِ دادخواهیها با شکست مواجه میشوند. داداخواهیهای موفق، رشد بسیار سریعی را تجربه میکنند. البته دورههای سکون و سکوت زیادی هم دارند. همین امر موجب پیشبینی ناپذیریِ آنها میشود و با توجه به رشدِ محبوبیتِ وبسایتهای دادخواهی، پیشبینی میشود که این آشوب و پیشبینی ناپذیری بخشی از حیات سیاسی آینده بشود.
- اطلاعاتِ اجتماعی منبع دیگری است که موجب ناپایداری و آشوب میشود. تحقیقات نشان میدهد که افراد تمایل به پیوستن به جریانها و جنبشهایی دارند که پیشاپیش پرجمعیت بوده و هوادران زیادی دارد.
- افرادی هستند تحت عنوان دادخواهانِ بیهدف[24]. این افراد هدف خاصی از امضایِ دادخواهیها نداشته و بدون هدف اقدام به امضای آنها میکنند. نکتۀ مهم در اینجاست که آنان تمایل بیشتری دارند تا دادخواهیهایِ پرجمعیت ار امضا کنند. به بیان دیگر، اطلاعات اجتماعی تاثیر زیادی روی این افراد میگذارد.
فصل4 : چگونه اطلاعات اجتماعی، جهان را تغییر میدهد؟
4-1- چکیده
در این فصل در مورد سازوکار تاثیرِ اطلاعات اجتماعی بر تصمیمگیریِ افراد بحث خواهد شد. این اطلاعات میتواند منجر به انصراف افراد از مشارکت در یک جنبش شود – مثلاً به این دلیل که تعداد افرادِ جنبشِ مورد نظر به اندازۀ کافی زیاد است – یا برعکس ممکن است منجر به پیوستنِ افراد به جنبش مورد نظر شود چرا که تعدادِ زیادِ افراد عضو جنبش نشان از اعتبار آن میتواند داشته باشد. همان طور که در فصول قبل اشاره شد، ظهور فضای مجازی و اینترنت، دسترسی به این اطلاعاتِ اجتماعی را راحتتر و دقیقتر کرده است. در فصل حاضر به این پرسش اساسی میپردازیم که آیا نمودارها و دادههای بررسی شده در فصل قبل را میتوان به تاثیرِ همین اطلاعات اجتماعی نسبت داد؟ در این فصل ابتدا به مرور پژوهشهایِ پیشین در حوزۀ اطلاعات اجتماعی پرداخته خواهد شد. سپس نقاط قوت و ضعف این پژوهشها ارزیابی میشود. در گام سوم، یک آزمایش اجتماعی انجام شده و خروجیهای آن گزارش خواهد شد. در گام چهارم، در مورد دومین آزمایشِ اجتماعیِ مرتبط با این حوزه بحث میشود و در گام نهایی دلالتهای این آزمایشها برای مشارکت سیاسی در رسانۀ اجتماعی روشن خواهد شد.
4-2- چگونه اطلاعات اجتماعی منجر به کنش جمعی میشود؟
در آثار و پژوهشهای پیشین، 4 اثرِ مختلفِ اطلاعات اجتماعی بر رفتار سیاسی افراد شناسایی شده است:
اثر اول که در کتاب منطقِ کنشِ اجتماعیِ اولسون بدان اشاره شده است بیان میدارد که افراد، در گروههای کوچکتر با تعداد اعضای کمتر، مشارکتِ خود را ازشمندتر تلقی میکنند، حال آنکه در گروههایِ بزرگتر، اثرِ کنشهای خود را کمتر میبینند و متعاقباً انگیزۀ کمتری برای مشارکت پیدا میکنند:
به طور کلی فشاراجتماعی و انگیزه های اجتماعی فقط در گروههای کوچک است که موثر واقع میشود، گروههایی آنچنان کوچک که اعضایِ آن امکانِ ارتباطِ چهره به چهره با یکدیگر را دارند.
البته در فصل قبل اشاره شد که چگونه ظهور اینترنت این آموزۀ اولسون را تحت تأثیر قرار داده است.
اثر دوم، یعنی همکاریِ مشروط که از ادبیاتِ تولید شده در حوزۀ اقتصاد وام گرفته شده است حاکی از این آموزه است که کمکِ مالیِ افارد به یک جنبش یا سازمان مشروط است به کمکِ سایرین. به بیان دیگر، اطلاعات اجتماعی در مورد مساهمت و مشارکتِ مالیِ سایر افراد در یک جنبش خاص میتواند افرادِ دیگر را هم ترغیب به مشارکت کند.
اثر سوم که برگرفته از مطالعات جامعهشناختی است به نقاط اوج و جمعیتِ قطعی[28] مربوط میشود. طبق این اثر، گروههای بزرگتر راحتتر میتوانند به جمعیتِ قطعی دست بیابند، یعنی تعدادِ کافی از افراد را حولِ یک مسئلۀ اجتماعی سازماندهی کنند. بعد از فراهم کردن جمعیت قطعی، مشارکت یا عدم مشارکت سایر افراد، اهمیت خود را از دست میدهد.
اثر چهارم یعنی اثر عرابهای اشاره به این واقعیت دارد که اطلاعات اجتماعی در مورد اینکه تعدادِ زیادی از افراد به یک جنبش خاص پیوستهاند مثل یک عرابه عمل میکند و باعث میشود تا سایر افراد هم سوار بر این عرابۀ اطلاعاتی به آن جنبشِ خاص بپیوندند. افرادی هم که به جنبش مورد نظر نپیوستهاند دچار مارپیچِ سکوت[29] میشوند: یعنی یا باید به آن بپیوندند یا باید سکوت کنند.
پس از مرورِ این 4 اثر، در گام بعدی آزمایشهایی برایرد یا تأئیدِ آنها در حوزۀ کنشهای جمعیِ آنلاین انجام خواهد شد.
4-3- آزمایشی در مورد اطلاعاتِ اجتماعی
در این بخش، از طریق یک سلسله آزمایشات تجربی تلاش میشود تا آثار مختلفِ اطلاعاتِ اجتماعی را مورد سنجش قرار داد. این آزمایش عبارت است از ارائۀ اطلاعات اجتماعیِ مختلف به کاربران و سنجشِ رفتار آنها.
- آزمایشِ اثرِ فشار اجتماعی
برای مثال در یک آزمایش، به ساکنان یک هتل گفته شد که 75 درصدِ مهمانان این هتل حولههای خود را میشویند. همین اطلاعات اجتماعی باعث شد تا آنها 26 درصد بیشتر از سایرین حولههای خود را بشویند.
- آزمایشِ اثر عرابهای و نقاط اوج
برای مثال در یک آزمایش به افراد گفته شد که یک جنبش خاص در حال رشد و گسترش است، متعاقباً احتمالِ پیوستنِ افراد به این جنبش 5 الی 7 درصد افزایش یافت.
4-4- آزمایشی در موردِ ارتباط و تعاملِ شهروندان با سیاستمدارن
ایجاد ارتباط و گفت و گو با سیاستمداران یکی از مصادیقِ بارزِ کنشِ سیاسی در شهروندان است که با ظهور شبکه های اجتماعیِ اینترنتی بسیار آسانتر هم شده است. در انگلستان وبسایت WriteToThem عهدهدارِ ایجاد ارتباط بین مردم و نمایندگان پارلمان است. به این معنا که مردم میتوانند با ثبت درخواستهایشان، با نمایندگان پارلمان گفت و گو کنند. در مورد نحوۀ اثرگذاریِ اطلاعات اجتماعی بر رابطۀ مردم با نمایندگان، آزمایشی اجتماعی بین ماه اکتبر 2013 تا دسامبر همان سال انجام شد. آزمایش به این ترتیب بود که یک گروه از آزمایششوندگان (11818 نفر) به برخی اطلاعات اجتماعی دسترسی یافتند، حال آنکه گروه دیگر (18818 نفر) به همان اطلاعاتِ معمولِ این سایت دسترسی داشتند. نتیجۀ این آزمایش نشان میدهد که در گروه آزمایششونده، دسترسی به اطلاعات اجتماعی، احتمالِ نوشتنِ عریضه یا درخواست را افزایش میدهد که در نمودار زیر به نمایش درآمده است:

نتیجۀ جالب توجه دیگری که از این آزمایش به دست آمد این است که اطلاعات اجتماعی از یک سطح به بعد اثرگذاری خود را از دست میدهند. به این معنا که ارائۀ اطلاعات بیشتر، تاثیری در ترغیب افراد برای نوشتن درخواست ندارد.
4-5- آزمایشی درمورد اشتیاق افراد برای حمایت از مسائل سیاسی جهانی
در این آزمایش، اثر نمایش سطوح مختلف اطلاعات اجتماعی سنجیده خواهد شد. به همین منظور از ۶۶۸ نفر (۱۷۳ نفر گروه کنترل و ۴۹۵ نفر گروه آزمایش) خواسته شد تا از طریق یک وب سایت دو کار را در مورد ۶ مسئله جهانی انجام دهند: (1) تمایل خود برای امضای یک دادخواست در حمایت از مسائل مذکور را بیان کنند، (2) مبلغ بسیار کمی را له یا علیه مسائل اهدا کنند. شرکت کنندگان برای بیان تمایلشان در امضای یک دادخواست باید نام، ایمیل و نشانی شان را وارد کنند. یعنی باید مقداری خطر کنند.
همه شرکت کننده ها شش دادخواست را دریافت کردند. گروه کنترل هیچ اطلاعات اجتماعی را در در مورد تعداد افرادی که دادخواست را امضا کردند دریافت نکردند. اما گروه آزمایش در سه سطح کم (کمتر از ۱۰۰ نفر دادخواست را امضا کردند) ، متوسط ( بیش از ۱۰۰ نفر و کمتر از یک میلیون نفر دادخواست را امضا کردند) و زیاد ( بیش از یک میلیون نفر دادخواست را امضا کردند). عدد یک میلیون عدد خاصی است که تحت عنوان critical mass نامیده می شود. اطلاعاتِ اجتماعیِ دو دادخواست را دریافت کردند. دادخواست های این آزمایش عبارتند از:
- دولتها باید درمورد مسئله حقوق بشر روی کشور چین فشار بیاورند ( کم ۷۶، متوسط ۱۱۸۹، زیاد ۱۶۸۲۴۸۸)
- دولتها باید استفاده از بمب های خوشه ای را ممنوع کنند ( کم ۷، متوسط ۳۳۰۰۰۰، زیاد ۱۲۰۰۰۰۰)
- دولتها باید با ژاپن صحبت کنند تا جلوی شکار وال ها را بگیرد ( کم ۹۸، متوسط 57299، زیاد یک میلیون و ۸۲ هزار و ۸۰۸)
- دولتها باید حمایت بیشتری از مردم منطقه دارفور سودان فراهم کنند ( کم ۱۶، متوسط ۵۹۷۸، زیاد یک میلیون و ۱۰۱۲)
- رهبران جهانی باید در مورد مسئله تغییرات اقلیمی به توافق برسند ( کم53، متوسط ۵۷۵ هزار، زیاد دو میلیون و ششصد هزار و ۵۳)
- دولتها باید قوانین تجارت جدیدی را وضع کنند تا با فقر مبارزه کنند ( کم ۲۵، متوسط ۲۲ هزار و ۷۷۷، زیاد ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار و ۲۴۴)
در نمودار زیر تاثیر نمایش این سطوح مختلف اطلاعات اجتماعی دیده میشود.

نمایش تعداد کم امضا ها باعث شد تا تعداد امضاها ۹ دهم درصد کاهش پیدا کند که به لحاظ آماری عدد معناداری نیست. تعداد متوسط امضاها باعث شد تا تعداد امضاهای ۱.۹ درصد افزایش پیدا کند که به لحاظ آماری اختلاف معناداری نیست. اما نمایش تعداد بالای امضا ها باعث شد تا در صد امضاها ۵.۲ درصد افزایش پیدا کند که اختلاف معناداری محسوب می شود.
مولفان کتاب، تاثیرِ متغیرِ نمایش اطلاعات اجتماعی در شرکت کننده ها را به حالت ذهنی اولیه آنها نسبت به مسئله مورد نظر نسبت می دهند. این تبیین از طریق پرسشنامه هایی که پیشاپیش توسط شرکت کننده ها پر شده است تایید می شود.
4-6- اطلاعات اجتماعی باعث مشارکت سیاسی می شود
تا به اینجا نشان داده شد که اثر اطلاعات اجتماعی بر احتمال مشارکت افراد در کنش های جمعی سیاسی بستگی دارد به سطح آن اطلاعات اجتماعی و بافتار مربوطه. چنانکه پیشتر گفتیم عدد یک میلیون را در اطلاعات اجتماعی تحت عنوان عدد بحرانی می نامند. به این معنا که اگر مشارکتکننده های یک جنبش از یک میلیون نفر بیشتر شود تاثیر روانی بسیار زیادی روی سایرین برای پیوستن به جنبش دارد. اما نویسنده ها با آزمایشهای خود نشان میدهند که تاثیر این عدد آنچنان که تصور می شود هم نیست. در واقع رتبه دادخواست در وب سایت تاثیر بیشتری دارد نسبت به تعداد افراد امضا کننده آن.
فصل5 : آشوبِ سیاسی: مِرئیت در مقابل اطلاعات اجتماعی
5-1- چکیده
در سال 2014 موجی در شبکه های اجتماعی به وجود آمد تحت عنوان چالشِ سطلِ یخ[30]. فقط در ماه آگوست همان سال بیش از 2.4 میلیون ویدئو با این عنوان در فیسبوک دست به دست میشد. صفحۀ ویکیپدیایِ این چالش در همان ماه از 163 هزار بازدید به نزدیک به 3 میلیون بازدید دست پیدا کرد. این چالش که توسط یک بنیاد خیریه طراحی شده بود، بیش از 100 میلیون دلار برای آن به ارمغان آورد.
سازوکاری که منجر به چنین تحرکی در شبکه های اجتماعی میشود، سازوکار مرئیت[31] یا دیده شدن است. قویترین نوعِ دیده شدن همین است که در مورد چالش سطل یخ مشاهده میشود: نام و چهرۀ افراد به همراهِ کنشهایشان در معرض دید عموم قرار میگیرد. در فصول پیشین در مورد سازوکار تاثیرگذاریِ اطلاعات اجتماعی بحث شد. در این فصل در مورد سازوکار دوم یعنی دیده شدن و مرئیت بحث کرده و این دو را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد.
مطالعاتی زیادی وجود دارند که نشان میدهند اگر شخص بداند که مثلاً همسایۀ او از شرکت کردن وی در رأیگیری مطلع خواهد شد، رغبت بیشتری برای شرکت در رأیگیری پیدا میکند. در این فصل با انجام برخی آزمایشهای اجتماعی به ارزیابیِ نحوۀ تاثیر این دو سازوکار پرداخته و آنها را با یکدیگر مقایسه خواهیم کر د.
5-2- شهرت و شرم: ساز و کارِ دیده شدن چگونه کار میکند؟
چرا مسئلۀ دیده شدن باید روی تصمیمِ افراد اثر بگذارد؟ پاسخ در مفهوم فشار اجتماعی[32] است. فشار اجتماعی از طریق دو سازوکار عمل میکند:
مسئلۀ اصلی این است که انسانها به تصویری که سایرین از آنها در ذهن خود دارند اهمیت زیادی میدهند. یک آزمایشِ میدانی نشان میدهد که اگر نام خیرینی را که به کتابفروشیها کمک میکنند فهرست کرده و در معرض دید عموم قرار دهیم، تعداد خیرین و مقدار کمک مالیِ آنها افزایش پیدا میکند. یا برای مثال آزمایش دیگری نشان میدهد که صرفِ تشکر از رأیدهندهها میتواند منجر به ترغیب آنها برای رای دادن شود به این علت که حسِ دیده شدن را به آنها میدهد.
- هوشمندی در قبال نفوذِ اجتماعی
نکتۀ مهمی که باید بدانیم آن است که تاثیر سازوکار دیده شدن در سطحِ فردی بسیار بیشتر از اطلاعات اجتماعی است. علت این مسئله به آنجا بازمیگردد که ارائۀ اطلاعات اجتماعی در مراحلِ اولیۀ شکلگیریِ یک جنبش یا حرکت جمعی میتواند تاثیر منفی داشته باشد. برای مثال آزمایشات نشان میدهند که افراد تمایل کمتری دارند تا در کنشهایی شرکت کنند که اعضای کمی دارند. ارائۀ اطلاعات اجتماعی کمک میکند که تعداد کمِ اعضایِ این جنبشها بر همگان آشکار شده و نهایتاً تاثیری منفی بر تصمیمگیریِ افراد بگذارد.
در سطح عمومی و جمعی اما سازوکار اطلاعات اجتماعی است که غلبه پیدا میکند. برای مثال وقتی که اطلاعات اجتماعی نشان میدهند که تا رسیدن به نقطۀ موفقیت یک حرکت فاصلۀ زیادی نمانده است، افراد حس میکنند که مشارکتشان تاثیری تعیینکننده در سرنوشت آن کنش جمعی خاص دارد و متعاقباً رغبت بیشتری برای مساهمت پیدا میکنند.
6-1- کاربستِ فشار اجتماعی در آزمایشگاه
برای سنجشِ درستی یا غلطیِ فرضیات بالا از آزمایشگاهِ بازیِ کالایِ عمومی[35] استفاده شد. آزمایشگاهِ بازیِ کالایِ عمومی یکی از روشهای رایج در اقتصادِ آزمایشی برای مدلسازیِ کنشِ جمعی است. در این آزمایشگاه، هر یک از شرکتکنندهها چند بلیط دارند که باید تصمیم بگیرند حاضرند آنها را در سبدِ عمومی قرار دهند یا خیر. بلیطهای جمعشده در این سبد عمومی در انتهای بازی، بر اساس یک ساختار و قانون مشخص بین شرکتکنندهها بازتوزیع میشود. شرکتکننده باید تصمیم بگیرد که حاضر است به این کالایِ عمومی کمک کند یا مترصدِ سواریِ رایگان است. با کنترل شرایط محیطی، اطلاعات موجود و ساختار بازتویع، میتوان تاثیرِ عوامل مختلفِ اجتماعی را اندازهگیری کرد.
در این آزمایش 186 نفر شرکت داشتند که در جلساتِ 14 الی 20 نفره حضور مییافتند و در گروههای 7 الی 10 نفره بازی میکردند. کالایِ عمومی یا خیرِ عمومیِ مورد پرسش در این آزمایش به 6 دستۀ مختلف تقسیم میشد:
- یک کمپینِ محلی برای ایجادِ خطوطِ دوچرخهسواری؛
- یک جنبشِ محلی برای جمع آوریِ کمکهای بشردوستانه به زلزلهزدههای هائیتی؛
- یک کمپین برای حفظِ بخشِ اورژانسِ تصادفاتِ محل؛
- یک کمپینِ محلی برای فراهمکردنِ وای فایِ رایگانِ عمومی؛
- یک کمپین محلی برای برفروبیِ منزلِ سالمندان؛
- یک کمپین محلی برای افزایش تعداد لامپهای خیابان؛
این 6 دسته کالایِ عمومی، 6 نوع کالایِ عمومیِ مختلف و متفاوت را نشانهگذاری کردهاند. یک نقطۀ مطلوب[36] هم برای هر یک از بازیها تعیین شده بود. منظور از نقطۀ مطلوب، حجمی از بلیطهای اهدا شده است که برای زنده نگه داشتن کمپین کافی بوده و بعد از رسیدن به آن نقطه، بازتوزیعِ بلیطها بین شرکتکنندهها آغاز میشود. نقطۀ مطلوب این بازیها، 60 درصدِ کلِ بلیطهایی است که میتواند جمعآوری شود.
نحوۀ بازپرداختها نیز در جدول زیر دیده میشود:

خودِ بازی هم در سه شرایط مختلف انجام میشود:
- شرایط کنترل شده
در این شرایط نه اطلاعاتِ سایرین برای شرکتکنندهها معلوم بود و نه اطلاعات آنها برای سایرین؛
- همراه با اطلاعات اجتماعی
در این شرایط شرکتکنندهها به دو نوع اطلاعات دسترسی داشتند:
- تا به حال مجموعاً چه مقدار کمک شده است؛
- تا به حال چند نفر کمک کردهاند؛
- همراه با دیده شدن:
در این شرایط مقدارِ کمکِ هر شخص، به طور عمومی نمایش داده شده و در دسترس سایرین است؛
البته این آزمایش با شرایط متعدد و متنوع دیگری هم انجام شد که در فصول بعدی به آن پرداخته خواهد شد. علی ای حال آنچه در این سه نوع آزمایش مشخص است این است که شرکتکنندهها در شرایط کنترلشده قادر به تصمیمگیریِ استراتژیک نیستند، حال آنکه در شرایط دیده شدن و اطلاعات اجتماعی قادر به تفکر استراتژیک هستند. در ادامه در مورد نتایج به دست آمده از این آزمایش بحث خواهیم کرد.
6-1-1- دیده شدن، انسانها را تحریک میکند تا کمک کنند
آزمایش بالا انجام شد تا تاثیرگذاریِ سازوکارهای مختلفِ تحریک اجتماعی اندازهگیری و مقایسه شود. مقدار اثرگذاریِ نهاییِ هر کدام از شرایط یاد شده در نمودار زیر به نمایش در آمده است:

همان طور که مشاهده میشود، در شرایطی که اطلاعات اجتماعی در دسترس میباشد، تعداد افرادی که مایل به سواریِ رایگان هستند افزایش مییابد. زیرا میتوانند ببینید که سایر افراد به اندازۀ کافی کمک کردهاند و آنها میتوانند بی آنکه کمکِ خاصی داشته باشند، از مزایایِ جنبش بهرهمند شوند. اما نکتۀ مهم در مورد شرایطِ همراه با دیده شدن است. همان طور که مشاهده میشود تعداد افرادی که حدود 75 درصد از سهم خود را کمک میکنند، در شرایط دیده شدن به بیشترین حد خود میرسد (تقریباً دو برابر شرایطِ همراه با اطلاعات اجتماعی). این بدان معناست که دیده شدن بیشترین حد تاثیر را دارد. ولذا این نتایج تائید کنندۀ فرضیۀ ماست مبنی بر اینکه دیده شدن، بیشترین تاثیر را روی افراد دارد.
نتیجۀ مهم دیگر هم این است که در شرایط همراه با اطلاعات اجتماعی، احتمالِ سواری رایگان بیشتر میشود.
6-2- در سطح کلی، اطلاعات اجتماعی بر دیده شدن فائق میآید
تحلیل بالا در سطح اشخاص بود، حالا باید بینیم در سطح کلیِ جنبشها کدام عامل اهمیت بیشتری دارد. نمودار زیر نشان دهندۀ تاثیر این عوامل در سطح جنبش هاست:

همان طور که مشاهده میشود وقتی که سطح تحلیل را از سطح شخصها به سطح جنبشها تغییر میدهیم، نتایج تا حدودی تغییر میکنند. این بار، اطلاعات اجتماعی هم تاثیرگذار میشود. همان طور که از نمودار پیداست، در مجموع، تاثیر هر دو سازوکارِ اطلاعات اجتماعی و دیده شدن به یک اندازه است.
البته متغیر دیگری هم که در این آزمایش اهمیت پیدا میکند، نوع سناریو و به یک معنا نوعِ جنبشی است که اشخاص عضو آن میشوند. مثلاً در مورد زلزلۀ هائیتی، برتری با اطلاعات اجتماعی است در حالی که در مورد برف روبی، مکانیزم دیده شدن است که اثرگذاری بیشتری دارد. تحلیل علل و عوامل این تغییرات فرصت جداگانهای میطلبد.
6-3- بازده اطلاعات اجتماعی
همان طور که آزمایشها نشان میدهند، اشخاص با دسترسی به اطلاعات اجتماعی، به گونهای استراتژیک فکر کرده و تصمیمگیری میکنند . به عبارت دیگر آنها ارزیابی میکنند که کمکهایشان چه قدر میتواند موثر باشد یا نباشد و سپس اقدام به مشارکت در یک جنبش مینمایند.
از این دادهها چه استفادهای میتوان کرد؟ از این دادهها میتوان برای طراحی پلتفرمهای اجتماعی استفده کرد. و نیز برای تعیین و تشخیص اینکه کدام جنبش یا حرکت در کدام پلتفرم احتمال موفقیت بیشتری دارد؟
نتیجۀ مهم بعدی این است که اثرگذاریِ سازوکارِ دیده شدن، به شدت وابسته است به بافتاری که در آن جنبش روی میدهد. برای مثال در مورد چالش سطل یخ، سازوکار دیده شدن بسیار موثر بود. چرا که با قویترین نوع دیده شدن – دیده شدنِ همزانِ نام، کنش و چهرۀ فرد – مواجه بودیم. اما در مواردی مثل جنبشها و اعتراضات تونس و مصر، اتفاقاً دیده شدن میتوان تاثیر کاملاً بازدارندهای داشته باشد.
متغیرِ دیگری که تا به حال بدان پرداحته نشده است، متغیرِ تیپِ شخصیتیِ افراد است. به عبارت دیگر تا به این جای کتاب چنین فرض شده است که شرایط مختلف روی افراد مختلف تاثیر یکسانی دارند. حال آنکه بسته به تیپ شخصیتی افراد، این تاثیرات میتواند بسیار متفاوت و متغیر باشند. در فصل بعدی، به اثر همین تیپهای شخصیتی خواهیم پرداخت.
فصل7 : اهمیت ویژگی های شخصیتی
7-1- چکیده
نویسندگان کتاب پی بردند که تبیین دادههای به دست آمده از آزمایش های فصول گذشته صرفاً بر اساس تکنیک های آماری و علوم داده ناممکن است. به این ترتیب برای تبیین این داده ها نیازمند معیارهای ظریفتر و جزئیتر هستیم. این معیار های جزئی تر در این فصل معرفی میشوند.
7-2- مقدمه
این فصل با این مقدمه آغاز می شود که معیارهای مردم شناختی[37] که در علوم اجتماعی و علوم سیاسی کلاسیک مورد استفاده واقع میشدند در دوران حاکمیت فضای مجازی و شبکه های اجتماعی کارکرد خود را از دست میدهند. این مفروضات کلاسیک عبارتند از:
- انسانها بازیگران و کنشگرانی معقول هستند؛
- با استفاده از معیارهای مردم شناختی می توان کنش های انسان ها را تحلیل کرد. این معیارها عبارتند از جنسیت، سطح درآمد، سطح تحصیلات، نژاد و سن.
بر اساس این معیارها در جوامع دموکراتیک معمولاً انسان بالغ مذکر سفید سالمند ثروتمند است که احتمال مشارکتش در فعالیتهای سیاسی بیشتر است.
اما چرا این معیار ها در شبکه های اجتماعی ناکارآمد هستند؟ زیرا شبکه های اجتماعی هزینه زمانی و مالی شرکت در کنش های جمعی سیاسی را آنچنان کاهش دادهاند که در دسترس همه افراد با هر سطح تحصیلات و سطح درآمد و جنسیت قرار دارد. بنابراین این معیارها بیش از حد کلی هستند و نمیتوانند وضعیت کنونی را در شبکه های اجتماعی توصیف کنند. البته خود این شبکه های اجتماعی و اساس آن دسترسی به اینترنت نیز در معرض مسئله شکاف دیجیتالی قرار دارد. این شکاف دیجیتالی گاهی اوقات آنقدر زیاد است که بعضی ها استدلال کردند اینترنت تفاوت بنیادی در کنش های جمعی به وجود نیاورده است کما فی سابق باید از معیارهای مردمشناختی علوم اجتماعی کلاسیک استفاده کنیم. اما از آنجا که تمرکز این کتاب روی شبکه های اجتماعی است این معیارهای کلاسیک کمک کننده نخواهد بود. به همین دلیل این معیارها کنار گذاشته شده و به سمت معیارهای شخصیتی چرخش خواهیم کرد.
7-2-1- معیارهای شخصیتی
تا به اینجا ساز و کار اصلی در شکل دهی به کنش های جمعی آنلاین معرفی شدند: اطلاعات اجتماعی و مرئیت. در این فصل نحوه تعامل و برهم کنش این دو ساز و کار با معیارهای شخصیتی مورد بررسی واقع خواهد شد. میبینیم که معیارهای شخصیتی باعث می شوند تا یک محرک واحد، در افرادی با مشخصات مردمشناختی یکسان، واکنش های کاملاً متفاوتی را برانگیزد.
اولین رویکرد برای تقسیم بندی معیارهای شخصیتی که در مشارکت افراد در کنش های جمعی سیاسی اهمیت دارد و مورد مطالعه واقع شده است عبارت است از پنج معیار شخصیتی بزرگ[38]:
- گشودگی[39]: که اشاره به ماهیت ماجراجو و کنجکاو در برابر ماهیت محتاط دارد؛
- وجدان: که اشاره به انضباط شخصی و بازدهی در برابر بی قیدی یا بی خیالی دارد؛
- برون گرایی: که اشاره به برونگرا و پر انرژی بودن فرد در مقابل خجالتی یا کم حرف بودن و دارد. افراد برون گرا دارای عواطف مثبت بوده و انرژی خود را از جمع کسر می کنند؛
- سازگاری ( موافقت): که اشاره به افرادی دارد که دلسوز بود و رفتاری دوستانه دارند در مقابل سرد و نا مهربان بودن؛
- عصبی بودن: که اشاره به خود نگه دار بودن فرد در مقابل مضطرب و عصبی مزاج بودن او دارد.
7-3- خودخواهی و جامعه خواهی
علاوه بر رویکرد پنج ویژگی شخصیتی بزرگ رویکرد دیگری نیز برای دسته بندی تفاوت های شخصیتی و نوع شناسی آن وجود دارد که به جهت گیری ارزش اجتماعی[40] معروف است. طبق این رویکرد افراد از منظر تمایل به شرکت کردن یا نکردن در کنش های جمعی به سه دسته تقسیم می شوند:
- همکاری کننده ها ( جامعه خواه): کسانی که در پی بهبود نتایج برای خود و دیگران هستند؛
- رقابت کننده ها ( خودخواه): کسانی که در پی حداکثر کردن سطح نتایج خود با دیگران هستند؛
- فرد گرا ها ( خودخواه) : کسانی که در پی حداکثر کردن سطح نتایج خود به هر قیمت و بدون توجه به دیگران هستند.
طبیعی است که افراد جامعه خواه به گونهای نظاممند تمایل بیشتری برای پذیرش هزینه مشارکت در کنش های جمعی دارند. از این رویکرد در حوزه همکاری مشروط استفاده زیادی شده است.
7-3-1- چه کسی در کنش های جمعی شرکت می کند؟
داده ها و آزمایش ها نشان می دهند که برون گرا بودن ( و سازگاری) بیشترین تاثیر را در مشارکت در کنش های جمعی به ویژه کنش های گروه محور- یعنی کنش هایی که شامل تعامل با دیگران می شود نه کنشهایی مثل کمک مالی به یک کمپین- دارد. چهار ویژگی شخصیتی دیگر الگوی ثابت و یکنواختی را نشان نداده ند.
7-4- چه کسی قابل دستکاری تر است؟
در این بخش اثر دو ساز و کار اطلاعات اجتماعی و مرئیت ، در تیپ های مختلف شخصیتی سنجیده می شود.
- اطلاعات اجتماعی:
- تاثیر مثبت بر افراد خودخواه
- o تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه
- o تاثیر منفی بر افراد سازگار
- مرئیت:
- تاثیر مثبت بر افراد سازگار؛
- o تاثیر مثبت بر افراد خودخواه؛
- o تاثیر منفی بر برونگراها؛
- تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه
چنانکه مشاهده میکنیم هم اطلاعات اجتماعی و هم مرئیت تاثیر منفی بر افراد جامعه خواه دارند در حالی که هم اطلاعات اجتماعی و هم مرئیت تاثیر مثبت بر افراد خودخواه دارند. تبیین نویسنده ها بر اساس ساز و کار شرم است. افراد خودخواه وقتی که مرئی هستند، از این که مشارکت نکنند دچار خجالت و شرم می شوند، و با دریافت اطلاعات اجتماعی، کنشی راهبردی متناسب با اطلاعات در پیش می گیرند. در مقابل به نظر می رسد که اطلاعات اجتماعی باعث ناامیدی افراد جامعه خواه از تاثیر مشارکت شان می شود. مرئیت نیز باعث میشود که این افراد جامعه خواه فکر کنند یک نیرویی بیرونی تلاش می کند تا با برانگیزش شرم و خجالت در آن ها، آنها را وادار به مشارکت کنند.بنابراین می بینیم که استفاده از جهت گیری ارزش اجتماعی به جای پنج ویژگی شخصیتی بزرگ نتایج یکدست و یکنواخت تری را به همراه دارد.
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که اگر در جامعه ای اکثریت با افراد خودخواه باشد مکانیزم هم رعیت و اطلاعات اجتماعی مثبت میتواند آنها را تحت تاثیر قرار دهد در حالی که همین مکانیزم ها در جامعهای که اکثریت شان جامعه خواه باشند نتیجه معکوس دارد.
فصل8 : همه این ها چگونه آغاز می شود
8-1- چکیده
این فصل که کاملاً در راستای فصول گذشته قرار دارد با اشاره به برخی از جنبش های اجتماعی در آمریکا و در اسپانیا آغاز میشود. تا به اینجا مشخص شد که اطلاعات اجتماعی یکی از ساز و کارهای بنیادین شکل دهی به کنش های جمعی در شبکه های اجتماعی هستند. چنانکه میدانیم اطلاعات اجتماعی عبارت است از اینکه چند نفر دیگر در این جنبش مشارکت دارند. گفتیم که اگر جنبش به یک مقدار بحرانی برسد کم کم به سمت پایداری پیش میرود. اما سوال اینجاست که همه جنبه ها در آغاز صرفاً دارای چند مشارکت کننده محدود هستند. بنابراین یکی از پرسش های مهمی که باید به آن پاسخ گوییم این است که چه کسانی و با چه ویژگی های شخصیتی در ابتدای جنبش ها که هنوز مشارکتکننده زیادی در آنها وجود ندارد حاضر به مشارکت می شوند؟ این پرسش را طور دیگری هم میتوان صورتبندی کرد. اطلاعات اجتماعی درست مثل یک تیغ دولبه اثری دوگانه دارد. در آغاز یک جنبش اطلاعات اجتماعی نشان میدهد که جنبش مذکور تعداد زیادی طرفدار و مشارکتکننده ندارد و بنابراین می تواند تأثیر منفی در پیوستن افراد با آن داشته باشد. اما همین اطلاعات اجتماعی وقتی که یک جنبش به بلوغ رسیده باشد می تواند افراد را به پیوستن به آن تشویق کند. پرسش این است که این اثر دوگانه را چگونه می توان تبیین کرد؟
در این کتاب برای تبیین این آثار از مدل های کنش جمعی مبتنی بر آستانه استفاده شده است. این مدلها توسط توماس شلینگ و مارک گرانووتر از دهه ۷۰ به این سو توسعه داده شدند. ادعای اصلی این نظریه ها و مدل ها این است که آستانه انگیزشی هر فرد برای پیوستن یا نپیوستن به تحرکات و کنش های جمعی متفاوت است. برخی افراد دارای آستانه انگیزشی پایینی هستند، به این معنا که با کمترین انگیزه به کنش های جمعی می پیوندند در حالی که افراد دیگر دارای آستانه انگیزشی بالایی هستند و پیوستن آنها به کنش های جمعی منوط به فراهم آمدن انگیزه های زیادی است. آنچه موفقیت یک کنش جمعی را تضمین می کند یا به خطر میاندازد همین توزیع آستانه افراد است. اگر تعداد افراد با آستانه پایین به اندازه کافی زیاد باشد می توان امیدوار بود که کنش جمعی مزبور به تعداد بحرانی دست یافته و پایدار شود. در واقع میتوانیم بگوییم که با یک واکنش زنجیرهای مواجهیم. افراد با آستانه پایین با اطلاعات اجتماعی کمتر به کنش جمعی می پیوندند و اطلاعات اجتماعی آن کنش را افزایش میدهند، این اطلاعات اجتماعیِ افزایش یافته باعث می شود تا افرادی با سطح بالاترِ آستانه انگیزشی به کنش بپیوندند و اطلاعات اجتماعی را افزایش دهند و این اطلاعات اجتماعی افزایش یافته به نوبه خود افرادی با آستانه بالاتر را تحریک می کنند و همین طور الی آخر.
نظریه این فصل نیز همین است که ویژگی های شخصیتی افراد است که آستانه انگیزشی آنها را تعیین میکند. در این فصل مشخصاً از کتاب Micromotives and Macrobehaviour و مدل سازی آن که در تصویر زیر نمایش داده شده است استفاده می شود.

این مدل بیان می کند که رفتار فرد وابسته به اطلاعاتی است که او است سایر مشارکت کننده ها دارد. نمودار بالا نشان می دهد که بین آنچه مردم در مورد تعداد مشارکت کننده ها فکر میکنند و تعداد مشارکت کننده های واقعی یک رابطه برقرار است. به این معنا که هرچقدر افراد فکر کنند افراد بیشتری قرار است در این رویداد شرکت کنند، در واقع نیز افراد بیشتری در آن رویداد شرکت می کنند. حالا نکته در اینجاست که انتظار افراد از تعداد مشارکت کننده ها در یک رویداد بستگی به ویژگیهای شخصیتی آنها دارد. هرچه آستانه انگیزشی فرد پایین تر باشد، چون فکر خواهد کرد که تعداد مشارکت کننده ها زیاد خواهد بود و به این ترتیب خودش به آن جنبش خواهد پیوست.
8-2- چه کسی چه موقع به جنبش می پیوندد؟
فرضیه نویسندگان کتاب این است که کسانی که در مراحل اولیه یک جنبش با آن می پیوندند که ویژگی های شخصیتی شان شبیه به ویژگیهای شخصیتی رهبران است. به این ترتیب آنها روی روانشناسی ویژگیهای شخصیتی رهبران تمرکز می کنند. با تمرکز بر این روانشناسی دو ویژگی شخصیتی را به عنوان ویژگی های مهم کلیدی شناسایی می کنند. ویژگی اول برون گرایی است، به این معنا که افراد برون گرا کمترین آستانه انگیزشی را دارند (در مقابل سازگار گرایی که بیشترین آستانه انگیزشی را دارند). ویژگی تاثیر گذار دوم کانون کنترل است. کانون کنترل یعنی اینکه افراد چه کسی را مسئول کنترل رفتارهای خود میدانند. از این منظر افراد به دو دسته درونی ها و بیرونی ها تقسیم می شوند. درونی ها باور دارند که خودشان حاکم بر سرنوشت خودشان هستند، و خودشان را مسئول پیامدهای اعمالشان می دانند اما بیرونی ها کاملاً برعکس فکر می کنند. مجموعاً فرضیه این فصل این است که افراد برون گرا های درونی، کمترین آستانه انگیزشی و بیشترین احتمال پیوستن به تحرکات و جنبش ها را دارند.
8-2-1- در جستجوی آغازگران و دنباله روها
برای آزمون فرضیه ها از آزمایش فصل های قبلی استفاده شد. به این ترتیب تعداد افرادی را که در هنگام کمک یک فرد، پیشتر کمک کرده اند اندازه گرفتند. به این ترتیب معیاری برای اندازه گیری آستانه انگیزشی فرد به دست آمد. نمودار پراکندگی این آزمایش در تصویر زیر دیده می شود:

چنان که از این تصویر مشخص است بخش عمده ای از شرکت کننده ها در بازی میانی قرار دارند و تعداد افرادی که بسیار دیر یا بسیار زود به جنبش می پیوندند کم است. اما نکته اینجاست که رفتار این افراد سازگارتر از رفتار افراد میانی است. یعنی کسانی که زود به جنبش میپیوندند معمولاً همیشه زود به آن میپیوندند و کسانی که دیر دست به کار می شوند معمولاً همیشه دیر دست به کار می شوند.
این آزمایش نشان داد که هیچ رابطه خاصی بین متغیرهای مردمشناختی و آستانه انگیزش افراد وجود ندارد. زمان هیچ رابطه ای بین جهت گیری ارزش های اجتماعی و تمایل افراد برای شروع یک جنبش وجود ندارد. به طور کلی یافتهها معید فرضیه های این فصل. البته یک فرضیه فرعی دیگر نیز مطرح می شود و آن اینکه آستانه انگیزشی افراد برون گرا در شبکه اجتماعی افراد به واسطه کاهش تعاملات رودررو و چهره به چهره افزایش می یابد.
8-3- تحرکات بدون رهبر، انقلاب های بدون سازمان
از یافته های بالا به این نتیجه میرسیم که تحرکی امکان موفقیت بیشتری دارد که افراد با شخصیت برونگرا های بیشتری عضو آن باشد. از طرفی اگر در نظر بگیریم که تحرکات در شبکه های اجتماعی چیزی نیستند کنش های کم هزینه، میتوانیم نتیجه بگیریم که این انباشت، نه محصول یک رهبری مرکزی بلکه محصول فعالیت افراد برون گرا با آستانه انگیزشی پایین است.
در واقع هرچه که درخواست شرکت در ش از سمت گرههای ضعیفتری دریافت میشود، دیگر هویت و شخصیت گره و نیز آغاز کننده جنبش اهمیت کمتری پیدا می کند و آنچه ضریب تاثیر بیشتری می یابد مقدار نسبی اطلاعات اجتماعی است. بنابراین می توان گفت، این اطلاعات اجتماعی است که تضمین گر موفقیت یک جنبش است نه وجود یک رهبر.
فصل9 از آشوب سیاسی تا تکثرگرایی آشوبناک
9-1- چکیده
از آشوب سیاسی تا تکثرگرایی آشوبناک
در این فصل خلاصهای از دستاوردهای کتاب و نتیجه گیری های کلی ارائه شده است. مولفان در پاراگراف آغازین ابزار گرایی تکنولوژیک را نقد کردند. ایده اصلی این است که بهترین چارچوب نظری برای فهم کنشهای های جمعی و امر سیاسی در شبکه های اجتماعی استفاده از تکثرگرایی آشوبناک است. اصلی ترین ویژگی این چارچوب نظری آشوبناک و نامتمرکز بودن آن است.
9-2- ما به چه چیزهایی پی بردیم
اصلی ترین یافته این کتاب این بود که انباشت ریز هدایایی زمانی و مالی افراد میتواند منجر به ایجاد تحرکات انبوه و کلان بشود. اگرچه خیلی ها این ریز کنش ها را به تحقیر مبارزه از زیر لحاف یا اسلکتیویسم مینامند، اما اثرگذاری این کنش ها بارها به اثبات رسیده است. شبکه های اجتماعی با ایجاد وضعیت هماهنگی بدون لمس، امکان سازماندهی جنبش بدون استفاده از سازمان یا نهاد خاص را فراهم کردند. در واقع ما با یک اکولوژی تحرک جدید مواجهیم که بسیار تکاملی عمل میکند و فقط جنبشی در این اکولوژی بقا می یابد که بیشترین سازگاری را داشته باشد.
چنانکه پیشتر مشاهده شد دو سازو کار دیده شدن و مرئیت به ترتیب در سطح کلان و در سطح فردی تاثیرگذارترین سازگار ها در شکلدهی به جنبش های اجتماعی در شبکه های اجتماعی هستند. ضمن اینکه یک جنبش برای اینکه آغاز شود نیازمند حداقل تعداد افراد برون گرا با کانون کنترل درونی است. اگر توضیح این افراد در جامعه به اندازه کافی باشد دیگر نیازی به رهبر یا سازمان نیست.
9-3- از آشوب سیاسی به سیستم های آشوبناک
مفهوم آشوبناک ای از مکانیک سیالات اخذ شده است. یک جریان آشوبناک، یک سیستم دینامیکی است که رفتار آن غیرقابل پیشبینی است اگرچه قواعد حاکم بر آن کاملا مشخص و متعین هستند. علت اصلی این آشوبناک ای حساسیت بسیار بالای سیستم شرایط آغازین و تغییرات بسیار کوچک در آن است. بین سیستمهای آشوبناک و سیستمهای تصادفی ( مثل سیستم های کوانتومی) نیز باید تمایز قائل شویم. پیش بینی ناپذیر بودن سیستمهای آشوبناک ناشی از بی قاعده بودن آن نیست بلکه ناشی از ما نسبت به وضعیت آغازین و نویزهای غیر قابل شناسایی است. اما پیش بینی ناپذیری، ذاتی یک سیستم تصادفی است و ربطی به علم و جهل ما ندارد.
نویسنده و سپس به نکته بسیار ظریفی اشاره میکنند. حساسیت بسیار زیاد سیستم به تغییرات کوچک اگر چه باعث میشود تا سیستم پیش بینی ناپذیر بشود، اما دستکاری آن را نیز به همین اندازه ساده می کند. زیرا دستکاری این سیستم ها نیاز به ایجاد تغییرات بزرگی ندارد.
فهم این سیستمهای آشوبناک از دو گام تشکیل میشود:
1- دسته بندی و درک قواعد حاکم بر اشکال جدید کنش های جمعی؛
2- فهم نقش شبکه های اجتماعی در این کنش های جمعی.
این وضعیت باعث میشود تا علوم اجتماعی یا علوم سیاسی به معنای کلاسیک کلمه در فهم اینکه سیستم نوظهور و پیچیده ناکام بمانند. حالا لازم است تا رشته های بیشتری وارد تحلیلهای اجتماعی و سیاسی شود. در واقع برای کشف قوانین جامع و فراگیر در عصر عاشورا و سیاسی باید از مشاهدات محدود به پلتفرم ها فراتر رفته و نظریه هایی در مورد وجوه بنیادین طرح رفتار جمعی بشر تولید کنیم.
[1] Weibo
[2]social bookmarking sites
[3] Digg
[4] Reddit
[5] Baidu Baike
[6]Minecraft
[7] Second Life
[8] public goods
[9] free-rider problem
[10] Big Data
[11] Million Mom March
[12] Wikimedia Corporation
[13] partisan dealignment
[14] Caroline Criado- Perez
[15] Elizabeth Fry
[16] network structure effects
[17] weak social ties
[18] computational social science
[19] Petition
[20] Leptokurtic distributions
[21] punctuated equilibrium
[22]Frank Baumgartner
[23] Bryan Jones
[24] aimless petitioners
[25] conditional cooperation
[26] tipping points
[27] bandwagon effects
[28] critical mass
[29]spiral of silence
[30] Ice Bucket Challenge
[31] Visibility
[32] social pressure
[33] Shaming
[34] prestige seeking
[35] public goods game laboratory
[36] provision point
[37] demographic
[38] The Big Five personality factors
[39] openness
[40] Social Value Orientation