حلما بهبود
در عصر کنونی که هوش مصنوعی و فناوریهای پیشرفته به سرعت در حال تغییر شیوههای زندگی، کار و ارتباطات ما هستند، طراحی مبتنی بر روایت به عنوان یک رویکرد ضروری و تاثیرگذار ظاهر شده است. در جهانی که تصمیمگیریها به طور فزایندهای مبتنی بر دادهها، الگوریتمها و تحلیلهای ماشینی است، روایتها میتوانند شکاف میان فناوری و احساسات و تعاملات انسانی را پر کنند. آنها نه تنها ابزارهایی برای انتقال اطلاعات هستند، بلکه به ما کمک میکنند تا معنا، ارزشها و احساسات را در مرکز طراحیهای خود قرار دهیم.

طراحی مبتنی بر روایت، رویکردی است که فراتر از ارائه عملکرد برخورد میکند و تجربهای عمیقتر، انسانیتر و خاطرهانگیزتر را برای کاربران ایجاد میکند. این رویکرد با استفاده از داستانسرایی، همدلی و درک عمیق از کاربران، امکان خلق راهحلهایی را فراهم میکند که نه تنها مشکلات را حل میکنند، بلکه ارتباطی معنادار میان کاربران و محصولات و خدمات برقرار میسازند. در دنیای هوش مصنوعی که تعاملات اغلب سرد و ماشینی به نظر میرسند، طراحی روایتمحور میتواند تجربههایی گرم، متصل و به یاد ماندنی ایجاد کند.
“انسان روایتگر” Homo Narrans به عنوان تفسیرگر یک روایت عمل میکند. به گفته کالابریس، نگرش معناداری را به واسطه طراحی در زمینه روایی فراهم میشود و روایت به واسطه خلق مدلهای مفهومی، درک موقعیتها را ممکن میکند و جهتدهندهی شایستهای برای تحولِ طراحی که ماهیتی پویا دارد، است.
روایتها به عنوان ابزاری برای انتقال ایدهها، برانگیختن احساسات و تقویت تعامل کاربران با محصولات استفاده میشوند. این ابزار به طراحی کمک میکند تا فراتر از اهداف عملکردی برود و سناریوهای جدیدی را ممکن کند. روایتها میتوانند به روشهای مختلفی تعریف شوند، از نمایش یک رویداد ساده تا داستانهای پیچیدهای با شخصیتها، ترتیب زمانی و روابط علّی. در طراحی، روایتها برای انتقال اطلاعات، ارزشها، ایجاد همدلی یا برانگیختن خلاقیت استفاده میشوند. پنج سطح مختلف برای تعریف روایتها وجود دارند.
این فرمهای مختلف روایی بر پایه یک رویداد قرار میگیرند و به تدریج با اضافهشدن شخصیتها، علل و روابط، ارزشها و فرازوفرودهای داستانی شکلهای پیچیدهتر و متفاوتی را به خود میگیرند که در ادامه معرفی شدهاند.

تعریف حداقلی D1: روایت، نمایش یک یا چند رویداد است. مثال: جمله “شروع به باریدن کرد” نشاندهنده رویدادی ساده است و به عنوان روایت در نظر گرفته میشود. این تعریف بسیار گسترده است و تقریباً هر توصیف رویدادی را شامل میشود.
روایت توالیدار D2: روایت شامل توالی زمانی رویدادها و شخصیتها است. مثال: “مری به خانه دوچرخهسواری کرد، دوچرخهاش را در جایگاه گذاشت و وارد خانه شد.” این روایت توالی منطقی از رویدادهای پیدرپی را نشان میدهد.
روایت علی – معلولی D3: روایت رویدادهایی را شامل میشود که توسط علیت causality یا عاملیت agency به یکدیگر متصل هستند. مثال: “جان بیرون قدم میزد. باران شروع به باریدن کرد. جان خیس شد، پس چترش را باز کرد.” این روایت ارتباط علیتی بین رویدادها را نشان میدهد.
روایت ارزشمحور D4: روایت، نمایش ارزشمحور و برانگیزاننده احساسات است که شخصیتها و رویدادها را به طور علیتی و زمانی به هم متصل میکند. مثال: داستان مورچه و ملخ، ملخ در تابستان به تفریح پرداخت، اما مورچه برای زمستان ذخیره غذا جمع کرد. در زمستان، ملخ از گرسنگی مرد و مورچه زنده ماند. این داستان ارزشهایی مانند پشتکار و دوراندیشی را منتقل میکند.
روایت سرگرمکننده D5: تعریف: روایت، نمایشی احساسبرانگیز و ارزشمحور است که از علیت و عاملیت استفاده کرده و از طریق تضادها به یک اوج (Climax) منتهی میشود. مثال: داستان شنل قرمزی که از طریق چندین تضاد (مانند رویارویی با گرگ) به یک اوج مثبت میرسد، جایی که هیزمشکن گرگ را شکست میدهد. این نوع روایت در طراحی برای ایجاد تجربههای سرگرمکننده و احساسی، مانند بازیها یا محصولات فرهنگی استفاده میشود.

این پنج تعریف به طراحان امکان میدهد انواع مختلف روایتها را در فرآیند طراحی شناسایی کرده و به کار گیرند. هر یک از این تعاریف میتواند بسته به نیاز و هدف طراحی، در ایجاد روایتهای خاص به کار رود و تجربههای جذابتر، معنادارتر و مؤثرتری برای کاربران ایجاد کند.
استفاده از روایت در طراحی
این بخش نمای کلی از استفاده از روایت در طراحی را ارائه میدهد که نمونههای موجود در عمل طراحی را به سه دسته اصلی تقسیم میکند. هر دسته به دو زیرمجموعه تقسیم میشود و نشان میدهد که روایتها در کدام مرحله از فرآیند طراحی یا تعامل کاربر با محصول رخ میدهند، چه کسی کنترل روایت را در دست دارد و کدام عناصر نظریه روایت برای هر دسته مفید هستند. برخی از روایتها توسط طراحی پیشنهاد میشوند، برخی کاملاً از طریق طراحی ارائه میشوند و برخی دیگر از فرآیند طراحی پشتیبانی میکنند.

طراحی به عنوان تسهیلکننده روایت
طراحی داستانهای یادآوریشده یا مرتبط را در کاربر فعال میکند. در این دسته، طراحی باعث میشود کاربران داستانها یا خاطرات مرتبطی را به یاد بیاورند.
طراحی تخیل لحظهای داستان را در کاربر تسهیل میکند. این نوع طراحی کاربران را قادر میسازد که در لحظه داستانهایی خلق کنند.
روایت از فرآیند طراحی پشتیبانی میکند
روایت به عنوان ابزاری برای درک و ایجاد همدلی با کاربران. داستانها برای درک بهتر کاربران و ایجاد همدلی در تیمهای طراحی استفاده میشوند.
طراح از عناصر روایت در فرآیند طراحی برای تحریک خلاقیت و تخیل استفاده میکند. استفاده از داستانسرایی برای الهامبخشی و ایجاد ایدههای نوآورانه.
طراحی ارائهدهنده روایت است
طراحی با یک روایت خارجی همراه است. طراحی با داستانی که خارج از خود محصول است ارائه میشود، مانند داستانهایی که از طریق برندینگ یا تبلیغات منتقل میشوند.
طراحی تجربه کاربر را به صورت یک روایت در طول زمان ساختاردهی میکند. طراحیهایی که تعامل کاربر با محصول را به عنوان یک روایت زمان محور سازماندهی میکنند.
این دستهبندی نشان میدهد که چگونه روایتها در طراحی به کار گرفته میشوند و چگونه میتوان از آنها برای بهبود فرآیند طراحی و تعاملات کاربران استفاده کرد.
بر اساس طبقهبندی شناختی و نوروساینتیستها، هسته اصلی هر روایت شامل هفت عنصر است:
محیط (Setting): فضایی و متنی که رویدادها در آن رخ میدهند.
عامل علیتی (Casual Factor): عاملی که یک تحول اولیه در محیط ایجاد میکند.
پاسخ درونی (Interior Response): انگیزه بازیگر در ارتباط با محیط.
هدف (Target): بازطراحی محیط از طریق عملی خاص.
نیت (Intention): نیتی که روایت را ایجاد میکند.
اقدام (Action): عملی که انجام میشود.
واکنش (Reaction): پاسخ به اقدام انجامشده.
هوش مصنوعی و طراحی روایت
روایتپردازان داستانهایی خلق میکنند که قلب و ذهن ما را درگیر میکنند. با وجود اینکه هنر و قوانین اصلی داستانسرایی ثابت ماندهاند، ابزارها و درک ما از این فرآیند به طور مداوم در حال تحول هستند. هوش مصنوعی (AI) بهعنوان ابزار جدیدی در این عرصه ظاهر شده است، ترکیب شهود انسانی با بینشهای الگوریتمی میتواند فرآیند طراحی را سادهتر کند. بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر جریانهای کاری روایتی نشان میدهد که هوش مصنوعی جایگزین روایتپردازان نمیشود، بلکه بستر خلاقیت آنها را غنیتر میکند.
تکامل هوش مصنوعی در عرصه طراحی روایت
در گذر زمان ارتباط میان نویسندگان و ماشینها با پیشرفت فناوری دستخوش تحول شده است. از نوشتن دستی تا استفاده از ماشینهای تایپ و سپس رایانهها، هر مرحله رویکرد متفاوتی به داستانسرایی ارائه داده است. طراحی با نیاز به روایتها، رویکرد تازهای را به داستاننویسی داشته و ابزارهای پیچیدهتری را طلب کرده است.
امروزه این ابزارها در حال تغییر نیستند، بلکه روشهای تفکر و خلق روایتها تکامل یافتهاند. هوش مصنوعی به عنوان یک همکار جدید، ایدهها و جریانهای روایتی را آزمایش و بهبود میبخشد. با پیشرفت مدلهای یادگیری ماشین، مانند سری GPT OpenAI، قابلیتهای هوش مصنوعی از ایجاد روایتهای ساده به ساخت روایتهای پیچیده و درک زمینهها ارتقایافته است. اکنون، با پلتفرمهایی که توانایی تحلیل احساسات و ترجیحات کاربران را دارند، میتوان تجربه بازیها و روایتها را برای کاربران جذابتر کرد.
همافزایی انسان و هوش مصنوعی در خلق روایتهای پیچیده
فرآیند طراحی روایت ترکیبی از تخیل و تحقق است. در این فرآیند، هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک شریک خلاق عمل کند و تخیل ما را تقویت کند. برای مثال، در توسعه شخصیتها، ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند پیشزمینهها، انگیزهها و روابط پیچیدهای برای شخصیتها ایجاد کنند و نویسنده را از “صفحه خالی” یا ذهن بدون پیشینه نجات دهند.
در طراحی طرحهای داستانی پیچیده، قابلیت تحلیل دادههای گسترده توسط هوش مصنوعی میتواند مفید باشد. برای مثال، در طراحی یک داستان معمایی، هوش مصنوعی میتواند سرنخها، فریبها و پروفایل مظنونان مختلفی را پیشنهاد کند تا روایت متراکم و منسجمی ایجاد شود. در عین حال، لمس انسانی غیرقابلجایگزینی است؛ طراح روایت ایدههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را انتخاب، اصلاح و در یک داستان قوی و احساسی ادغام میکند.

بازخوردهای هوش مصنوعی
فرآیند سنتی طراحی روایت شامل مراحل زمانبر پیشنویس، بازخورد و بازنگری است. با ظهور هوش مصنوعی، این چرخه به طور قابلتوجهی تسریع شده است. برای مثال، مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) میتوانند واکنشهای مخاطبان را نسبت به عناصر مختلف روایت شبیهسازی کنند. یک طراح میتواند یک صحنه تعلیق آمیز را وارد سیستم کند و بلافاصله بازخوردی در مورد نقاط ضعف تنش یا سرعت آن دریافت کند. علاوه بر این، ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند بینشهایی درباره موضوعات روایتی یا کلیشههای شخصیتی رایج ارائه دهند که به طراحان کمک میکند از ایدههای تکراری اجتناب کنند و روایتهایی جدید ایجاد کنند.
بهینهسازی طراحی روایت برای کشفپذیری (SEO)
در دنیای دیجیتال اشباعشده امروزی، خلق یک روایت جذاب کافی نیست؛ اطمینان از رسیدن آن به مخاطب هدف نیز ضروری است. هوش مصنوعی میتواند با ارائه بینشهایی در مورد موضوعات محبوب و عبارات کلیدی، به بهینهسازی روایت برای موتورهای جستجو کمک کند. برای مثال، اگر دادهها نشان دهند که علاقه به داستانهای “دیستوپیای سایبرپانک” در حال افزایش است، طراحان روایت میتوانند این عناصر را در داستانهای خود بگنجانند. علاوه بر این، ساختاردهی روایت بهصورت سریالی، میتواند تعامل مخاطبان و ترافیک بازگشتی را افزایش دهد که موتورهای جستجو به آنها ارزش میدهند. این رویکرد نه تنها خلاقیت را تقویت میکند، بلکه اطمینان میدهد که داستان به بزرگترین و مرتبطترین مخاطب ممکن دسترسی پیدا میکند.
چالشها و ملاحظات اخلاقی
همانطور که هر پیشرفت فناوری چالشهایی به همراه دارد، ادغام هوش مصنوعی در طراحی روایت نیز نگرانیهایی ایجاد میکند. برای مثال:
همسانسازی روایتها: استفاده بیش از حد از پیشنهادات هوش مصنوعی میتواند به داستانهایی منجر شود که به مرور زمان تکراری یا فاقد اصالت به نظر میرسند.
نمایش فرهنگی و حساسیت: اگر دادههای آموزش مدلهای هوش مصنوعی ناقص یا مغرضانه باشند، ممکن است محتوایی تولید شود که کلیشهها را تداوم بخشد یا دیدگاههای متنوع را نادیده بگیرد.
برای جلوگیری از این مسائل، سازندگان باید از این ابزارها به طور مسئولانه استفاده کنند و تعادل بین تواناییهای هوش مصنوعی و خلاقیت انسانی را حفظ کنند.

نتیجهگیری
ظهور هوش مصنوعی فرصتهای طلایی و در عین حال چالشهایی را برای طراحی روایت به ارمغان آورده است. میتواند بستر قدرتمندی برای گسترش عمق و دسترسی روایتها فراهم کند، لمس انسانی احساس، شهود و خلاقیت طراح روایت چیزی است که واقعاً یک داستان را زنده میکند. آینده داستانسرایی در ترکیب هماهنگ انسان و ماشین نهفته است، جایی که داستانها به طور عمیق شنیده و احساس میشوند. هوش مصنوعی AI و روایت، با ترکیب تواناییهای محاسباتی و خلاقیت انسانی، میتوانند تجربههای داستانسرایی عمیقتر و جذابتری ایجاد کنند. این تعامل، هم به طراحان و نویسندگان کمک میکند تا روایتهای پیچیدهتر و معنادارتری خلق کنند و هم به هوش مصنوعی اجازه میدهد تا با دادههای واقعی و خلاقیت انسانی تکامل یابد.
منابع
Sonnenburg, Stephan. “From Zero to Hero: A Narrative Amplification of Design Thinking.” Journal of Genius and Eminence (2017): 105.
Grimaldi, Silvia, Steven Fokkinga, and Ioana Ocnarescu. “Narratives in design: a study of the types, applications and functions of narratives in design practice.” Proceedings of the 6th International Conference on Designing Pleasurable Products and Interfaces. 2013.
Zeh, Mark. “The key roles of stories and prototypes in design thinking.” Design thinking: New product development essentials from the PDMA (2015): 87-104.
https://www.linkedin.com/pulse/from-concept-creation-how-ai-streamlines-narrative-ziv