علی الماسی زند
تنظیمگری (رگولاتوری)[1] به معنای نظم بخشیدن است؛ نظمی که اساسِ فعالیت کاربران در فضای مجازی و آن دسته از مناسبات ارتباطات جمعی نظیر آزادیهای مدنی، مبادلات آزاد، روابط انسانی و البته مصالح و نیازهای جامعه است. مبنای تنظیمگری به معنای واقع کلمه، نظارت قانونی است؛ اینها همه در مقابل فیلترینگ است که با نگاهی سلبی و تنها در فقدان تنظیمگری مناسب و در بستر حکمرانی متمرکز و البته ناکارآمد، رخ مینماید!
هر جا که تنظیمگری به معنای کنترل درونی سیستم وجود نداشته باشد و یا اصطلاحاً کُمیتش لنگ باشد، فیلترینگ ابزار دفعی، سلبی و ویرانگری است که در مسیر حیات انداموارِ یک سیستم انسداد ایجاد میکند!
درواقع تنظیمگری مناسب بهطوریکه تمام عناصر سیستم را به رسمیت شناخته و برای تداوم حیات آنها تلاش کند، روحِ حکمرانی توزیعشده است و در مقابل، فیلترینگ ابزار ناکارآمد حکمرانی متمرکزی است که به جای حل مسئله، صورتِ آن را پاک میکند! میگوییم ناکارآمد چون ماهیت فضای مجازی، زمینه فیلترینگ و سانسور را تا حدود زیادی از بین برده است.
تنظیمگری باید توسط بازیگران اصلی اکوسیستمها؛ کاربران، سازمانها، متولیان و استارتآپها صورت پذیرد و نقش حاکمیت (سیاسی ـ قضایی) حتماً باید نظارتی و بدون رویکردهای مداخله جویانه باشد تا بستر فعالیتها آرام و امکان احقاق حقوق، همواره میسر باشد.
تنظیمگری (رگولاتوری) در اصل، یک نظام حقوقی است و جز از طریق آموزش محقق نمیشود.[2] در این میان مجموعههای مهندسی دانشبنیان در کشورها، ابزار این تنظیمگری را اعم از نرمافزار و سختافزار، تولید کرده و توسعه میدهند.
ابزارهای سختافزاری و نرمافزاری رگولاسیونِ فضای سایبری[3] در لبهی فناوریهای حوزه دیجیتال قرار دارند و این مسئله دشواری و حساست کار را دو چندان میکند.
در ادامهی متن سعی شده تا به زبانی ساده پیچیدگی تنظیمگری و تفاوت آن با فیلترینگ نشان داده شود؛ آنچه خواهید خواند:
- تنظیمگری (سیستم کنترل) چیست؟
- عناصر مبنایی سیستم رگولاتوری کدماند؟
- بستر خودتنظیم شده یا تحت تنظیم چیست؟
سیستم تنظیمگری
زیرسیستمی (سیستمی فرعی) است که عملکرد یک سیستم را با هدف بهبود کارایی آن، تنظیم میکند.
برای مثال:
- ترموستات درجه حرارت را تنظیم میکند! [درحالیکه فیلترینگ رادیاتور (خنککننده) را از دور خارج میکند و این قطعاً به فاجعه میانجامد!]
- غدهی هیپوتالاموس در مغز که با تنظیمگری بر سیستم عصبی، فرآیندهای مبنایی بدن ازقبیل دمای داخلی، خواب، گرسنگی و امثالهم را کنترل میکند! [نبود این غده لاجرم به فیلتر شدن یک وجه از عملکرد منجر میشود و نهایتاً بدن را فلج میکند!]
- دولتهای مردمسالار که برای بهینهسازی و توسعهی سیستمهای اقتصادی ـ اجتماعی طراحی شدهاند؛ [فقدان چنین دولتی به فیلتر یک وجه از عملکرد جامعه منجر میشود؛ یا جامعهای هرجومرج زده خواهیم داشت و یا یک استبداد که هر دو فاجعه هستند.]
هر مکانیسم کنترلی شامل سه عنصر بنیادین است:
- حسگر، که وظیفهی تغذیهی اطلاعاتی سیستم را به عهده دارد؛
- تنظیمگر، که دارای منطق یا ساختاری است که اطلاعات را پردازش میکند؛
- فعالکننده، که با هدف تأثیر بر شرایط ساختارها یا محیطشان، بر روی آنها عمل میکند؛
عملکرد حسگر
- کشف و کدگذاری محرک از محیط اطراف سیستم؛
- کدگذاری درون اطلاعات و نهایتاً ارسال آنها به تنظیمگر؛
مثال: فوتونهای نور، چشم، شبکیه و پردازش بهصورت پالسهای الکتریکی برای ارسال به مغز.
عملکرد تنظیمگر
- تنظیمگر هسته و مغزِ این فرآیند است؛
- دارای منطقی نقادانه است که بر کل سیستم حکمرانی میکند و در برخی مجموعه ساختارها کدگذاری میشود؛
- امکان بدل شدن به واحدی برای پردازش اطلاعات را دارد؛
- اطلاعات ورودی را دریافت کرده و بر طبق مجموعهای از ساختارها در آنها دخل و تصرف میکند؛
مثال1: یک مدار دیجیتال که بهطور نظری دارای درگاههای منطقی است اما بهطور فیزیکی با ایجاد تغییرات بر روی ورودیهای الکتریکی بر اساس فرآیندهای باینری و تولید پالسهای الکتریکی کار میکند؛ این ساز و کارِ مبنایی را الگوریتم میخوانند؛
مثال2: سازمان ملل که با تعداد بسیاری از کشورها و قوانین مقررات داخلی و بین کشوری مواجه است و برای تنظیمگری امور سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی در جهان باید موارد بسیار زیادی را مورد توجه داشته باشد؛
عملکرد فعالکننده
- ابزاری است که بر روی ساختارهای ایجادشده توسط کنترلکننده عمل میکند؛
- وظیفهاش تأثیر فیزیکی بر روی سیستمی است که در حال تنظیم است؛
- هدف آن ایجاد مطابقت با ساختارهای کنترلکننده است؛ [در فیلترینگ اما رویکرد قطعی، حذف است نه مطابقت]
مثال: ماهیچههای بدن که با پالسهای الکتریکی صادره از مغز و از طریق سیستم عصبی، حرکت میکنند؛ [اگر ماهیچهها کار نکنند بدن بیحرکت و جامد خواهد بود و فلج و مرگ عاقبت کار است!]
مثال: دندههای ماشین برای ایجاد تنظیم در سرعت؛ [فیلترینگ در این مثال بهمثابه ایستادن است و ماهیت ماشین را زیر سؤال میبرد!]
فرآیند تنظیم
عبارت است از هر عکسالعملی که در برابر هرگونه تغییر در شرایط سیستم یا محیط آن ایجاد شود؛ که این قطعاً موجب بهبود کارکرد سیستم خواهد شد.
خودتنظیمی سیستم
در این حالت، تمام عناصر یک سیستم تنظیمگری، نیازمند همکاری با یکدیگرند و این به معنای عدم سازوکارهای تنظیمگری نیست بلکه حاکی از وجود یک رویکرد توزیعشده در حکمرانی فضای سایبری است؛ که اتفاقاً بسیار پیچیدهتر از رفتارهای سلبی و دفعیِ از خارج سیستم، همچون فیلترینگ است.
فقدان تنظیمگر
در این صورت، سیستم امکان جایگزین کردن پاسخ (خروجی) مناسب به ورودی را نخواهد داشت و از این رو تأثیرات محیط مخربتر از پیش خواهند بود!
هر جا که با فقدان تنظیمگری مناسب روبهرو باشیم، آسانترین راهی که حکمرانان برای برچیدن و پاک کردن مسئله به آن متوسل میشوند، حذف بخشی از سیستم یا به عبارتی فیلترینگ است که به هر ترتیب مشکلاتی را در کارکردهای آن سیستم ایجاد میکند.
وجود فرآیند تنظیم برای ادامه حیات هر سیستمی ضروری است، برای مثال در ساختار آنچه دولت الکترونیک در کشورمان با آن مواجه بوده و هست، مشکلات فراوانی وجود داشته که اگر چارهسازیهایی صورت نمیگرفت، احتمالاً عاقبتی جز برچیده شدن نداشتند.
[1] Regulatory
[2] ضرورت تنظیمگری و ویرانگری فیلترینگ – ایرنا (irna.ir)
[3] Cybernetics Regulation