محسن سمسارپور
مقدمه
تحول دیجیتال به معنای بازسازی یک سازمان است، با هدف ایجاد ارزش از طریق استقرار مداوم فناوری به صورت گسترده. یک استراتژی روشن برای تحول دیجیتال که بر روی حوزههای خاص تمرکز دارد و توسط مجموعهای از قابلیتهای مشخص پشتیبانی میشود، برای سازمانها حیاتی است تا نه تنها در رقابت باقی بمانند بلکه بتوانند به بقای خود ادامه دهند. تحولات دیجیتال پروژهای نیستند که یک بار و برای همیشه انجام شوند؛ بیشتر مدیران اجرایی در طول دوران حرفهای خود در این مسیر خواهند بود.

تحول دیجیتال از نگاه مکنزی
تحول دیجیتال به معنای بازنگری اساسی در نحوه عملکرد یک سازمان است. هدف از این تحول، همانطور که در کتاب جدید مکنزی به نام “Rewired: A McKinsey Guide to Outcompeting in the Age of Digital and AI” (انتشارات وایلی، ۲۰ ژوئن ۲۰۲۳) بیان شده، باید ایجاد مزیت رقابتی از طریق استقرار مداوم فناوری به صورت گسترده باشد تا تجربه مشتری را بهبود بخشد و هزینهها را کاهش دهد.
مانند هر عبارت رایج دیگری، «تحول دیجیتال» به یک اصطلاح کلی تبدیل شده است که معانی متفاوتی برای افراد مختلف دارد. این موضوع، یک مشکل است. استراتژی تحول دیجیتال برای سازمانها حیاتی است تا نه تنها در رقابت باقی بمانند بلکه بتوانند به بقای خود ادامه دهند. اگر رهبران نتوانند به وضوح مشخص کنند که تحول دیجیتال چیست و سازمان خود را حول یک برنامه مشخص هماهنگ کنند، نمیتوانند انتظار موفقیت داشته باشند.
تحول دیجیتال با تحولهای معمولی کسبوکار تفاوتهای بسیاری دارد. یکی از تفاوتها این است که تحولات کسبوکار به طور معمول زمانی به پایان میرسند که یک رفتار جدید در سازمان ایجاد شده باشد. اما تحول دیجیتال، تلاشهای بلندمدتی هستند (به واقع بلندمدت؛ بیشتر مدیران اجرایی در طول دوران حرفهای خود در این مسیر خواهند بود) که به بازسازی نحوه بهبود و تغییر مداوم یک سازمان میپردازند. این امر به این دلیل است که فناوری، که به طور مداوم در حال تکامل است، به طور فزایندهای در کسبوکارها ادغام شده است. به عنوان مثال، با توجه به اهمیت روزافزون هوش مصنوعی در تولید بینشهای تجاری[1] و تسهیل منطق تصمیمگیری[2]، سازمانها باید به سمت آن حرکت کرده و مبنای یکی از تغییرات مهم در زمینه تحول دیجیتال سازمانها همین هوش مصنوعی خواهد بود.
قابلیتهای لازم برای موفقیت در تحول دیجیتال
استراتژی تحول دیجیتال موفقیتآمیز نیازمند انواع اقدامات هماهنگ است. در ادامه به بررسی برخی از مهمترین قابلیتهای لازم برای موفقیت تحول دیجیتال میپردازیم.
- توانایی ایجاد یک استراتژی روشن با تمرکز بر ارزش کسبوکار: شرکتها باید تحولات خود را بر حوزههای خاصی (سفر مشتری، فرآیندها یا عملکردها) متمرکز کنند که ارزش قابل توجهی برای کسبوکار ایجاد میکند. این تحول باید توسط یک نقشه راه هدایت شود که راهحلها و منابع مورد نیاز برای ایجاد تغییر در حوزههای اولویتدار را به تفصیل شرح دهد.
- داشتن نیروی کار با استعداد و قوی از مهندسان داخلی: هیچ سازمانی بدون داشتن نیروی کار با استعداد و قوی داخلی نمیتواند کارها رو جلو ببرد. برای پیادهسازی تحول دیجیتال بسیاری از سازمانها نیازمند استفاده از برونسپاری و نفرات بیرونی هستند ولی حضور نیروهای داخلی قوی و با استعداد میتواند به بهبود خروجی کمک کند.
- داشتن مدل عملیاتی قابل مقیاسپذیری: تحولات دیجیتال به تیمهای چندکاره متشکل از افراد سراسر سازمان نیاز دارند. بیشتر شرکتها قبل از تحول دیجیتال تعداد اندکی از این تیمها را دارند، اما مقیاسپذیری برای پشتیبانی از صدها یا هزاران تیم در فضای تحول دیجیتال نیازمند یک مدل عملیاتی جدید است. سه مدل عملیاتی اصلی برای این منظور عبارتند از: کارخانه دیجیتال[3]، مدل محصول و پلتفرم[4]، و مدل چابکی سراسر سازمان[5] که هر کدام نیازمند تعریف تخصصی دارند.
- فناوری توزیعشده: فناوری در یک سازمان باید به تیمها در توسعه و انتشار مداوم نوآوریهای دیجیتال برای کاربران، کمک کند. برای تحقق این امر، سازمانها باید محیطی توزیعشده از فناوری ایجاد کنند که در آن هر تیمی بتواند به دادهها، برنامهها و ابزارهای توسعه نرمافزار مورد نیاز دسترسی داشته باشد. پیشرفتهای اخیر فناوری میتواند در ایجاد این محیط توزیعشده کمک کند. این موارد شامل استفاده هوشمندانه از API ها برای جدا کردن برنامهها جهت استفاده تیمهای مختلف، در دسترس بودن ابزارهای توسعه، مهاجرت به سیستمهای ابری و خودکارسازی فرایندها برای کارهای با لود بالا، است.
- دسترسی به دادهها: دادههای قابل اعتماد و بهروز برای تحولات دیجیتال موفق، حیاتی هستند. معماری داده باید دادههایی تولید کند که به راحتی توسط تیمهای سراسر سازمان قابل دسترسی باشند و باید به طور مداوم ارزیابی و بهروزرسانی شوند. برای فعالسازی این قابلیت، حاکمیت قوی مورد نیاز است. عنصر اصلی، محصول داده است که قطعات مختلف داده را به یک واحد منسجم ساختاربندیشده تبدیل میکند که میتواند به راحتی توسط طیف وسیعی از تیمها و برنامهها مصرف شود. در واقع کار اصلی سیستمهای معماری داده این است که بتوانند دادههای شسته رفته در اختیار تیمهای مختلف و حتی کاربران قرار دهند.
- پذیرش قوی و مدیریت تغییر: در گذشته، چرخه پذیرش فناوری یک فرآیند خطی شامل جمعآوری الزامات، توسعه راهحلها، آزمایش و سپس آموزش کاربر نهایی بود. این فرآیند اغلب منجر به نرخ پذیرش پایین و در نهایت ارزش پایین کسبوکار میشد. تحولات دیجیتال از یک فرآیند بسیار تکرارشونده پیروی میکنند که شامل طراحی[6]، پروتوتایپ[7]، جمعآوری بازخورد[8] و بهبود راهحل[9] است تا بتوانند پتانسیل ارزش کامل را به دست آورند. به عنوان یک قاعده کلی، برای هر دلاری که شما در توسعه یک راهحل دیجیتال هزینه میکنید، برنامهریزی کنید که حداقل یک دلار دیگر برای اجرای تغییرات فرآیند، آموزش کاربر و اقدامات مدیریت تغییر هزینه کنید. شرکتها باید از ابتدای تحول خود درباره پذیرش و مقیاسپذیری فکر کنند تا بتوانند منابع لازم برای ارائه تغییر را فراهم کنند.
به طور کلی هیچ تحول دیجیتالی نمیتواند بدون اقدام هماهنگ این شش مورد به موفقیت برسد. در واقع یکی از الزامات رسیدن به یک تحول دیجیتال موفق هماهنگی بین تمامی اقدامات بالاست.
دامنه تحول دیجیتال چیست و چرا اهمیت دارد؟
دامنه تحول دیجیتال به بخشی از یک فرایند ساده ختم نمیشود. برای رسیدن به تحول دیجیتال موفق نیاز است کل دامنه یک فرایند یا یک سازمان مورد بررسی قرار بگیرد. در واقع نمیتوان بخشی از فرایند را بهبود داد و انتظار داشت که تحول دیجیتال به خوبی اجرا شود. مثال ساده باز کردن یک حساب بانکی است. اگر فقط بخش بازکردن حساب بانکی را برای مشتریان دیجیتالی کنیم و باقی بخشها به سبک سنتی انجام شوند به احتمال زیاد تجربه کاربر تجربه شیرین تحول دیجیتال نخواهد بود. بنابراین دامنه تحول دیجیتال مربوط به کل فرایند یا کل سازمان خواهد بود.
در نظر گرفتن تمام این فعالیت است که به یک راهحل اجازه میدهد تا ارزش خود را ارائه دهد. یک دامنه باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا برای شرکت ارزشمند و قابل توجه باشد، اما به اندازهای کوچک باشد که بتوان آن را بدون وابستگی زیاد به سایر بخشهای کسبوکار تغییر داد. مدیریت پیوند موارد استفاده و راهحلها درون یک دامنه یکی از کلیدهای موفقیت در تحول است. در واقع شما باید به درستی تشخیص دهید که کدام فرایند وابستگی کمتری به دیگر فرایندهای سازمان دارد و از طرفی ارزش مناسبی را برای کاربر ایجاد میکند. انتخاب چنین فرایندی برای تحول دیجیتال میتواند کلید موفقیت تحول دیجیتال سازمان شما باشد.
جمع بندی
مکنزی بر اهمیت تحول دیجیتال جامع و استراتژیک در سازمانها تأکید دارد. به اعتقاد این شرکت مشاوره، تحول دیجیتال باید شامل تغییرات عمیق در فعالیتها، فرآیندها، شایستگیها و مدلهای کسبوکار باشد تا سازمانها بتوانند از فرصتهای فناوریهای دیجیتال به طور کامل بهرهبرداری کنند. مکنزی همچنین بر اهمیت تمرکز بر دامنههای خاص (مانند سفر مشتری یا فرآیندهای عملیاتی) تأکید میکند، زیرا این رویکرد به سازمانها کمک میکند تا تمام فعالیتهای مرتبط را برای ارائه راهحلهای کامل در نظر بگیرند. عوامل دیگر موفقیت در تحول دیجیتال از دیدگاه مکنزی شامل مدیریت تغییر[10]، استفاده مداوم از فناوریهای نوین و ایجاد مزیت رقابتی پایدار است. در مجموع، این شرکت مشاوره بر این باور است که تحول دیجیتال باید به عنوان یک فرآیند استراتژیک و جامع در سازمانها مدیریت شود تا آنها بتوانند در دنیای دیجیتال امروز به موفقیت دست یابند.
Resources
https://www.mckinsey.com/featured-insights/mckinsey-explainers/what-is-digital-transformation
[1] Business Insight
[2] Decision Making
[3] Digital Factory
[4] Product and Platform Model
[5] Enterprise-Wide Agility Model
[6] Designing
[7] Prototyping
[8] Collecting Feedback
[9] Improving the Solution
[10] Change Management