الهام بخشی و تثبیت / بخش اول

فهرست مطالب

Inspiration and fixation: Questions, methods, findings, and challenges

نویسنده: لوئیس آرتور واسکونسلوس، ناتان کریلی

حلما بهبود

مقدمه

خلاقیت به ‌طور کلی با طراحی بهتر در آموزش و اقدام مرتبط است و به ‌عنوان پیش‌نیاز اختراع و نوآوری در نظر گرفته می‌شود. این امر محققان طراحی را به انجام بسیاری از مطالعات تجربی در زمینه خلاقیت ترغیب کرده است. به ‌ویژه، تعدادی از این مطالعات بر استفاده از منابع بیرونی الهام بخش به عنوان محرکی برای مرحله تولید ایده در فرآیند طراحی تمرکز داشته‌اند. این محرک‌های خارجی به فرآیند طراحی معرفی شدند و به طراحان کمک می‌کنند تا به ایده‌های جدیدی دست پیدا کنند. با این حال، زمانی که طراحان از نمونه‌ راه‌حل‌های مسأله‌ای که در حال بررسی آن هستند مواجه می‌شوند، ممکن است این امر بر فرآیند خلاقانه آن‌ها تأثیر منفی بگذارد که به آن “فیکسیشن طراحی” می‌گویند.

تثبیت طراحی چیست؟ اصطلاح تثبیت در اصل در ادبیات روانشناسی تجربی مطرح شده است، تأثیری که در آن فرد ممکن است به طور ناخودآگاه بر جنبه‌های خاصی از یک شی یا یک کار تمرکز کند و در عین حال دیگران را کنار بگذارد. اصطلاح تثبیت عملکردی، برای اولین بار توسط دانکر (1945) معرفی شد و به روشی اشاره دارد که یک فرد بر یک عملکرد خاص یک محصول تمرکز می‌کند که این امر به عنوان مانعی برای تفسیر خلاق عمل می‌کند.

 در بررسی تثبیت عملکردی تداعی‌های طولانی مدت، تداعی‌های ذهنی با توجه به تجربه‌ای که بلافاصله قبل از تلاش برای حل مسئله مورد مطالعه قرار گرفته بود، تثبیت را مورد بررسی قرار داده بود (اسمیت و بلانکنشیپ، 1991). با این حال، بررسی اثرات تثبیت در فعالیت‌های طراحی به دنبال بررسی‌های کلی‌تر از ثبات عملکردی و تداعی‌های ذهنی بود. جانسون و اسمیت (1991) به طراحان یک راه حل نمونه را برای یک مسئله را به عنوان بخشی از فرآیند تعریف مسئله نشان دادند و دریافتند که این امر تمایل طراحان را برای حرکت مؤثر بین فضای مفهومی (ایده‌های انتزاعی) و فضای پیکربندی (راه حل‌های بالقوه) کاهش می‌دهد و بر همان راه حل تمرکز می‌کنند. جانسون و اسمیت تثبیت طراحی را به عنوان پایبندی کورکورانه به مجموعه محدودی از ایده‌ها در فرآیند طراحی توصیف کردند. به گفته آن‌ها، تثبیت در آزمایشات آن‌ها زمانی رخ داد که ویژگی‌های راه‌حل نمونه در معرفی طرح‌های به شرکت کنندگان گنجانده شد. این ویژگی‌ها گاهی اوقات مشکل ساز بودند و این امر به عنوان شاهدی بر کورکورانه بودن تکرار تلقی می‌شد.

مطالعات جانسون و اسمیت، ایده تثبیت طراحی محققان بسیاری را در زمینه‌های دانشی مختلف به خود جذب کرده است. این تنوع پیشینه، طیف ارزشمندی از دیدگاه‌ها را به این حوزه آورده است. تفسیرهای محدودتر از تثبیت بر اتکای بیش از حد طراح به ویژگی‌های ارائه شده در مثال‌ها متمرکز دارند. در مقابل، تفاسیر گسترده‌تر تداخل شناختی را که اقدام طراحی را هدایت می‌کند یا هر فرآیندی که می‌تواند در اعمال خلاقانه دخالت کند را در نظر می‌گیرد. آن‌چه کاملاً مشخص است این است که تثبیت به عنوان یک پدیده نامطلوب در نظر گرفته می‌شود، که اکثر مطالعات راه‌هایی برای اجتناب، کاهش یا غلبه بر آن ارائه می‌شود.

بررسی آزمایش‌های مربوط به تثبیت بررسی تفسیر تثبیت طراحی در آزمایش‌ها مستلزم آن است که راه‌حل‌های ارائه شده توسط شرکت‌کنندگان  به صورت جداگانه بررسی شوند تا راه‌حل‌های متنوع برای یک مشکل معین در یک محیط کنترل‌شده مورد آزمون قرار بگیرند. با توجه به زمان محدود در بیشتر آزمایش‌ها (اغلب یک ساعت یا کمتر)، بیان مسئله‌ای که در اختیار شرکت‌کنندگان قرار می‌گیرد و همچنین خروجی‌های طراحی که از آن‌ها خواسته می‌شود بسیار ساده است. شرکت‌کنندگان به گروه‌های آزمایشی تقسیم می‌شوند و فقط برخی از آن گروه‌ها در معرض محرک‌های خارجی قرار می‌گیرند، در این صورت تأثیرات این محرک‌ها یا از طریق معیارهایی که عینی هستند (مانند تعداد کانسپت نهایی، انواع مختلف کانسپت و تکرار ویژگی‌های کلیدی محرک‌ها) بررسی می‌شوند یا از طریق معیارهای ذهنی‌تر (مانند تازگی، امکان سنجی و سهولت استفاده از کانسپت نهایی) آزمایش می‌شوند. در نهایت، نتایج با مقایسه گروه‌های مختلف مداخله و گروه‌های کنترل، تجزیه و تحلیل و رتبه‌بندی می‌شوند آزمایش‌های مختلف الهام و تثبیت تا به امروز به بررسی طیفی از متغیرهای مختلف پرداخته‌اند.

محرک‌های خارجی

تعداد زیادی از مطالعات بررسی کرده‌اند که چگونه ویژگی‌های مختلف محرک‌های خارجی بر فرآیند طراحی و نتایج حاصله تأثیر می‌گذارد. این ویژگی‌ها شامل نحوه ارائه محرک‌ها و اعتبار، کمیت محرک‌ها و نزدیکی آن‌ها به مسئله طراحی، تنوع و تازگی محرک‌ها و زمان ارائه آن‌ها می‌باشد. محرک‌های خارجی را می‌توان به روش‌های مختلفی ارائه داد. مانند: اشیاء واقعی، تصاویر، کلمات و فیلم‌ها.  با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد که طراحان تمایل دارند از محرک‌های بصری الهام می‌گیرند با این وجود به همان اندازه مستعد تأثیرات منفی آن‌ها هستند ارائه نمایش‌های غیرکلامی (تصویر و ویدیو) هم کمیت و هم کیفیت راه‌حل‌های طراحان را افزایش می‌دهد. در بررسی و مقایسه استفاده از تصاویر دو بعدی و اشیاء سه بعدی، تو و میلر دریافتند که تصاویر همچنان نتایج بهتری دارند، زیرا اشیاء فیزیکی تازگی و تنوع مفاهیم نهایی را کاهش می‌دهند. به طور کلی، پیشنهاد می‌شود که محرک‌های چندوجهی برای ایده پردازی به کار بروند. اگرچه نمایش تصویری احتمالاً برای ارائه اطلاعات خاص مناسب‌تر هستند، نمودارها برای توصیف اطلاعات کلی و آسان‌تر کردن جستجو و تشخیص مؤثرتر شناخته شده‌اند. بنابراین، انتظار می‌رود که ترکیبی از  این روش‌ها منجر به الهام کامل‌تر شود. ارائه حتی یک کلمه قبل از تولید ایده به شرکت کنندگان می‌تواند بر کار طراحی بعدی تأثیر بگذارد.

وفاداری به بازنمایی و ارائه

وفاداری به بازنمایی به سطح دقت و جزئیاتی که راه‌حل‌های ارائه‌ شده به شرکت‌کنندگان می‌تواند داشته باشد، اشاره دارد. این بازنمایی‌ها می‌توانند به صورت تجسمی واضح از یک محصول واقعی یا تنها با ارائه چند نشانه از آن محصول باشند.

در مطالعات انجام شده در این راستا به طراحان صنعتی توصیف‌هایی داده شد که فقط نشانه‌هایی از یک راه‌حل ممکن ارائه می‌کردند .نتایج نشان داد که ایده‌های این طراحان نسبت به افرادی که یا توصیف یک راه‌حل خاص را مشاهده کردند یا توصیف یک پدیده غیرمربوط را دیدند بیشتر، متنوع‌تر و اصیل‌تر بود و طراحان صنعتی که فقط عکس‌های جزئی از محصولات را دیدند، راه‌حل‌های اصیل‌تری نسبت به کسانی که عکس‌های کامل را مشاهده کردند، توسعه دادند.

به طور کلی، نتایج این مطالعات نشان می‌دهند که تغییر دادن وفاداری به بازنمایی و ارائه محرک‌ها (و احتمالاً استفاده از محرک‌های با وفاداری کم یا انتزاعی‌تر) ممکن است به مقابله با تثبیت کمک کند، اگرچه  عدم وجود صد در صدی تثبیت‌ها اتفاق نمی‌افتد، این امر می‌تواند به طراحان و پژوهشگران کمک کند تا روش‌های خلاقانه‌تری را در فرآیند طراحی اتخاذ کنند.

ارائه محرک‌ها نزدیکی به مشکل

محرک‌ها را می‌توان با توجه به «نزدیک» یا «دور» از حوزه مشکل در نظر گرفت اگرچه تحقیقات در مورد مرز نزدیکی یا دوری از مسئله تعریف مشخصی ندارند، این ایده که محرک‌ نه خیلی نزدیک و نه خیلی دور از حوزه مشکل، به احتمال زیاد بینش‌های خلاقانه و راه‌حل‌های بدیع ایجاد می‌کنند، مشخص شده است. همچنین مشخص شد که ارائه نمونه‌های  (ناآشنا) به شرکت‌کنندگان باعث افزایش تازگی ایده‌ها می‌شود، در حالی که  ارائه نمونه‌های (آشنا) و مهندسی شده توسط انسان، تنوع ایده‌ها را کاهش می‌دهد. مطالعات مربوط به حل مسئله در روانشناسی نشان می‌دهد وقتی هیچ راهنمایی دستوری وجود ندارد، افکار مشابه تقویت نمی‌شود. قیاس به خودی خود قابل انتقال نیست با این حال، اگر “شباهت ” یا “مجاورت” کافی بین نمونه‌های قبلی و مشکل فعلی وجود داشته باشد، طراحان به احتمال زیاد اطلاعات را انتقال می‌دهند (هولیوک و کوه، 1987؛ کین، 1987) و از این نظر، این احتمال وجود دارد که فاصله‌ای بهینه بین مشکل و محرک وجود داشته باشد قابل تعریف شود با این وجود تا به اکنون تحقیقات فقط پیشنهادهای کلی برای این‌که این فاصله چیست را ارائه کرده‌اند.

منبع:

Vasconcelos, L. A., & Crilly, N. (2016). Inspiration and fixation: Questions, methods, findings, and challenges. Design Studies42, 1-32.