«کوتاه در باب کارکرد، ضرورت و نقش پارادایمی اندیشکده‌ها؛ و تمایز آن‌هابا پژوهشکده و پژوهشگاه»

فهرست مطالب

[علی الماسی زند][1]

تعریف‌ها و تفاوت ماهوی و کارکردی

    اندیشکده  (Think Tank)

    اندیشکده‌ها «نهادهای پژوهش، تحلیل و درگیرسازیِ سیاست عمومی‌اند که میان دانش (آکادمی) و قدرت (سیاست‌گذار) پل می‌زنند» (McGann, 2019, p. 15)؛ درباره نقش «پل» آن‌ها طیفی از الگوهای سازمانی دارند: دانشگاهی، دولتی، مستقل، حامی‌محور و حتی کنشگرِ ماموریت‌محور؛ طیفی که از پژوهش‌های بی‌طرف تا فعالیت‌های خط‌مشی‌محورِ صریح امتداد می‌یابد (McGann, 2019, pp. 57). برون‌دادِ اصلی اندیشکده، «دانشِ قابل‌مصرفِ سیاست» است: یادداشت سیاستی، سناریو، گزینه‌ها و پیام‌های ارتباطیِ مبتنی بر شواهد برای مخاطبان اجرایی، تقنینی و عمومی؛ درحالی‌که برون‌داد کلاسیک پژوهشگاه/پژوهشکده مقاله یا کتاب داوری‌شده و توسعه روش‌ها و نظریه‌ها است. (OECD, 2015, p. 44)

    پژوهشگاه/پژوهشکده  (Research Institute/Center)

    در سنجش‌های بین‌المللی علم، «پژوهش و توسعه» (R&D) به‌طور معیار چنین تعریف می‌شود: «کارِ خلاق و نظام‌مند برای افزایش ذخیره دانش … و کاربرد این دانش برای تولید کاربردهای نو» (OECD, 2015, p. 44).

    پژوهشگاه‌ها/پژوهشکده‌ها به‌مثابه «اجراکنندگان R&D» در بخش‌های دانشگاهی، دولتی یا غیرانتفاعی سازمان می‌یابند و مأموریت غالب‌شان تولید دانش اصیل، انتشار دانشگاهی و توسعه فناوری است (OECD, 2015, pp. 44). در ادبیات اداریِ کشور ما نیز «پژوهشگاه» عموماً یک نهاد پژوهشیِ مستقلِ بالادست و «پژوهشکده» واحد میان‌رشته ای و موضوع‌محورِ زیرمجموعه‌ی آن موسسه یا دانشگاه است که مأموریتش تولید دانش و اجرای طرح‌های پژوهشی است (وزارت علوم).

    تفاوت‌ها

    • غایت
    • پژوهشگاه/پژوهشکده: تولید دانش بلندمدت؛
    • اندیشکده: ترجمه و بسته‌بندی دانش برای تصمیم‌گیری کوتاه‌ یا ‌میان‌مدت؛
    • ذی‌نفعان
    • پژوهشگاه/پژوهشکده: جامعه علمی و نظام ارزیابی آکادمیک؛
    • اندیشکده: سیاست‌گذاران، رسانه و افکارعمومی؛
    • محصول
    • پژوهشگاه/پژوهشکده: مقاله/کتاب داوری‌شده و فناوری؛
    • اندیشکده: در برابر یادداشت سیاستی، گزارشِ کوتاه، نشست کارشناسی، کمپین‌های آگاهی بخش؛
    • زمان‌بندی
    • پژوهشگاه/پژوهشکده: پروژه‌های بلندمدت با چرخه داوری؛
    • اندیشکده: زمان‌بندی فشرده و «پاسخِ بهنگام» به پنجره‌های سیاستی؛

    جایگاه نهادی: «مرز و میانجي» در مقابل «نهادِ پژوهشِ تثبیت‌شده»

    اندیشکده‌ها میدان‌های هیبریدی‌اند: میان دانشگاه، سیاست، رسانه و کسب‌وکار. همین «میان‌بودگی» است که آن‌ها را در لبه تحولات دانشی و سیاستی قرار می‌دهد و خروجی‌هایشان را سیاست‌محور، سریع و قابل‌مصرف می‌سازد.  (Medvetz, 2008, p. 5)  از منظر مطالعات علم و سیاست، اندیشکده‌ها مصداق «سازمان‌های مرزی»‌اند که همزمان منطق‌های متفاوت (دانش و سیاست) را ترجمه و مفصل‌بندی می‌کنند (Guston, 2001, p. 4).  در مقابل، «پژوهشگاه‌ها یا سازمان‌های پژوهشی عمومی»[2] نهادهای مأمورِ تولید R&D (پایه و کاربردی) و انباشت دانش‌اند؛ که دارای ساختار حاکمیتی و استانداردهای ارزشیابیِ علمی و نقشی پیوسته در اکوسیستم نوآوری هستند.  (Borowiecki, 2018, p. 3)

    کارکرد در چرخه سیاست: «تشخیص و مسئله‌سازی» در مقابل «تثبیت و حلّ مسئله»

    در مرحله پیشاسیاسی یا به عبارتی آغازین، اندیشکده‌ها بیش از هر چیز به «تعریف و صورت‌بندیِ مسئله» و گشودن پنجره توجه برای دستورکار عمومی می‌پردازند؛ مسئله‌سازی نه صرفاً کشفِ تقصیر، بلکه سازمان‌دهیِ معنا، اهمیت و فوریت است. (Rochefort & Cobb, 1994, p. 3) این مسئله‌سازی زمانی به تغییر منجر می‌شود که «جریان‌های سه‌گانه» مسئله، راه‌حل و سیاست، هم‌زمان شوند و «پنجره سیاستی» گشوده شود؛ جایی که اندیشکده‌ها اغلب نقش کارآفرینان سیاست را بازی می‌کنند. (Kingdon, 2011, p. 165) پس از این مرحله، پژوهشگاه‌ها به‌مثابه حاملان ظرفیت‌های آزمایشگاهی، داده‌ای و روش‌شناختی، عمدتاً درگیر «تعریف عملیاتی، آزمون‌پذیرسازی و اجرای راه‌حل‌ها» می‌شوند و با افق زمانی بلندتر به ارزیابی، توسعه فناوری و شواهد متقن می‌پردازند (OECD, 2011, ch. 2).

    منطق تولید دانش: [نوع2] در بستر «کاربرد» مقابل [نوع1] در بستر «دیسیپلین»

    کارِ اندیشکده‌ها با الگوی «تولید دانش در متنِ کاربرد و مسئله» [نوع2] توضیح‌پذیر است؛ فرارشته‌ای، ناهمگن، پاسخ‌گو به زمینه، و با سازوکارهای کیفیت‌سنجی اجتماعی؛ نه صرفاً داوریِ همتا. (Gibbons et al., 1994, p. 20)  در مقابل، پژوهشگاه‌ها بیشتر در منطق [نوع1] یعنی دانش دیسیپلینی، کنترل کیفیِ همتایی، سلسله‌مراتب تخصصی کار می‌کنند. (Gibbons et al., 1994, p. 13) همین تفاوتِ منطق توضیح می‌دهد چرا «در لبه بودنِ» اندیشکده‌ها الزاماً ارجاع‌پذیری کلاسیکِ پرشمار ایجاد نمی‌کند چراکه مسئله‌ها تازه‌اند، مرزهای دانشی مخدوش است و «معیار اثر» لزوماً استناد دانشگاهی نیست (Hovland, 2007, p. 8)

    مواجهه با نوآوری و «لبه پارادایم»

    اندیشکده‌ها غالباً در بزنگاه‌های سرریزِ «ناهنجاری‌ها» و «بحران‌های پارادایمی» مسئله را صورت‌بندی می‌کنند؛ دقیقاً جایی که قواعد تثبیت‌شده کفایت ندارند و نیاز به روایت تازه از مسئله یا راه‌حل پدید می‌آید.  (Kuhn, 2012, ch. VI, p. 52) در چنین وضعیت‌هایی، مسائلی که اندیشکده‌ها طرح می‌کنند از جنس «wicked problems» (چندعلتی، مناقشه‌برانگیز، سیّال) است که به راه‌کارهای تلفیقی و تکرارشونده نیاز دارند (Head, 2022, pp. 21). به همین دلیل، «ارجاع به پژوهش‌های پیشین» هم به‌لحاظ زمانی و هم به‌لحاظ ماهوی محدودتر می‌شود و ادبیات خاکستری و میان‌رشته‌ای و شواهد سیاستی جای پررنگ‌تری می‌گیرند (Hovland, 2007, p. 8).

     مدل خروجی‌ها و سنجه‌های اثر

    خروجیِ اندیشکده‌ها آگاهانه «سبک‌وزن‌تر» و «سیاست‌پذیرتر» طراحی می‌شود؛ یادداشت راهبردی، گزاره‌برگ، شرکت و توضیح در مجلس نمایندگان، یادداشت رسانه‌ای و بسته‌های ارتباطیِ قابل‌مصرف برای ذی‌نفعان.  (McGann, 2016, p. 6)  این ادبیات تأکید می‌کند که اندیشکده‌ها «پُل دانایی میان دانشگاه و سیاست»‌اند و باید نظریه و شواهد را به زبانِ قابل‌تصمیم ترجمه کنند (McGann, 2016, p. 5). در مقابل، خروجیِ پژوهشگاه‌ها عمدتاً مقاله داوری‌شده، بررسی داده‌، ثبت اختراع و گزارش‌های فنیِ بلندمدت است که با سنجه‌های علم‌سنجی و نوآوری ارزیابی می‌شود (OECD, 2011, ch.2) به همین قیاس، برای ارزیابی اثرِ اندیشکده‌ها، تکیه صرف بر «داوری همتا و تعداد استنادها» ناکافی است و سنجه‌های uptake [3] اثرگذاری سیاستی لازم است (Hovland, 2007, p. 7).

    ضرورت ایجاد و حفظ اندیشکده‌ها

    مسائل عمومی امروز (از حکمرانی فضای مجازی تا پیری جمعیت) «پیچیده، میان‌رشته‌ای و آستانه‌مند»‌اند؛ حل آن‌ها مستلزم شبکه‌هایی از خبرگان است که دانش علّیِ مشترک و «معیارهای اعتبار» را به اشتراک گذارند. نظریه «اجتماع‌های معرفتی» دقیقاً چنین شبکه‌ای را توصیف می‌کند: «شبکه‌ای از حرفه‌ای‌های دارای صلاحیت که مدعای اقتدار دانشِ سیاست‌مرتبط دارند» (Haas, 1992, p. 3). اندیشکده‌ها بستر نهادی برای کار جمعی همین اجتماع‌ها بوده و با صورت‌بندی مسئله، هم‌زبانیِ رشته‌ها و ترجمه‌ی شواهد به زبان گزینه‌های سیاستی، شکاف پژوهش ـ سیاست را پر می‌کنند (McGann, 2019, p. 18) علاوه بر این، شاخص‌های اندیشکده‌ها به‌طور خاص «برنامه‌های میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای» را به‌عنوان مزیت رقابتی ارزیابی می‌کنند (McGann, 2019, p. 58).

    فرصت‌هایی که توسعه اندیشکده‌ها برای آکادمی، دانش و فرهنگ می‌گشاید

    • یک) افزایش قابلیت «مصرف سیاستیِ» دانش: اندیشکده‌ها با استانداردسازی قالب‌های انتقال، زمان انتقال دانش از مقاله به تصمیم را کاهش می‌دهند (McGann, 2019, pp. 59).
    • دو) توانمندسازی میان‌رشته‌ای: با گردآوری اقتصاددان، حقوقدان، جامعه‌شناس، فیلسوف اخلاق و داده‌پژوه در یک تیم سیاستی، «ترجمه مفهومی» میان زبان‌های تخصصی ممکن می‌شود (Haas, 1992, pp. 4).
    • سه) بهبود کیفیت تصمیم‌های عمومی: با عمل‌کردن به‌عنوان «پل دانش ـ قدرت» و تولید شواهدِ قابل فهم/استفاده برای مجریان و قانون‌گذاران (McGann, 2019, p. 18).
    • چهار) ارتقای فرهنگ عمومی علم: از رهگذر ارتباطات علم، نشست‌های عمومی و آموزش سیاست‌پژوهی، اندیشکده‌ها به ترویج سواد سیاستی در جامعه مدنی یاری می‌رسانند) (McGann, 2019, p. 269).
    • پنج) پیوند با آکادمی بدون حل شدن در آن: اندیشکده‌های وابسته به دانشگاه و مستقل می‌توانند «لبه‌ی کاربردی» آکادمی را تقویت کنند؛ درحالی‌که معیارهای سخت R&D نیز در پس‌زمینه حفظ می‌شود (OECD, 2015, p. 44).

    نقش اندیشکده‌ها در تشخیص و ایجاد بحران‌های پارادایمی و جهت‌دهی تغییر پارادایم

    «پارادایم سیاستی» ـ به‌معنای مجموعه‌ی باورهای علّی، اهداف و ابزارهای مشروع در یک حوزه ـ زمانی دچار بحران می‌شود که داده‌ها و رویدادها با پیش‌فرض‌ها ناسازگار شوند. این دگرگونی‌ها را از «تنظیمات جزئی» تا «تغییر مرتبه سوم» (بازتعریف اهداف و هنجارهای سیاست) تفکیک می‌کند (Hall, 1993, p. 280). اندیشکده‌ها دقیقاً در این نقاط، با قالب‌بندی مجدد مفهومی مسائل، تولید روایت‌های شواهد ـ محور و معماری گزینه‌های بدیل به سمت تغییر پارادایم جهت می‌دهند؛ (Haas, 1992, p. 3)  حتی در سنجه‌های بین‌المللی، شاخص ویژه‌ای برای «بهترین ایده یا پارادایم نوِ توسعه‌یافته بواسطه یک اندیشکده» تعریف شده است؛ این درواقع نشانه‌ای است از انتظار نظام‌مند برای نقش پارادایمی اندیشکده‌ها.  (McGann, 2019, p. 58)

    نتیجه‌گیری

    اندیشکده در «ساحتِ تشخیص و ایجاد پروبلماتیک» کار می‌کند؛ تعریفِ مسئله، گشودن پنجره سیاست و ترجمه دانش برای کنش  (Kingdon, 2011, p. 165) علمی در پژوهشگاه در «ساحتِ پاسخ و تثبیتِ حلّ مسئله» که همان آزمون‌پذیرسازی، تعمیم‌پذیری و استانداردسازیِ دانش است. تفاوت در مدل خروجی‌ها، سرعت عمل و حتی الزامات ارجاع‌پذیری، پیامد مستقیمِ همین تمایز است.

    ارزش افزوده‌ی اندیشکده‌ها نه در «تکرار» دانشگاه و نه در «جایگزینی» آن است؛ بلکه در «میانجی‌گری» هوشمندانه میان تولید دانش و کنش عمومی است. هرجا پارادایم‌های سیاستی فرسوده می‌شوند یا علوم انسانی برای مواجهه با مسائل نو (از اخلاق هوش مصنوعی تا حکمرانی پلتفرمی و …) باید به زبان تصمیم ترجمه شود، اندیشکده‌ها با صورت‌بندی مسئله، سنجش شواهد، تولید گزینه و اقناع ذی‌نفعان، نقش حیاتی و غالباً مغفول خود را ایفا می‌کنند. توسعه هوشمندانه اندیشکده‌ها، حلقه مفقوده‌ی ارتقای کیفیت سیاست‌گذاری، بهبود فرهنگ عمومی علم و تسریع نوآوری‌های پارادایمی است.

    منابع

    • Abelson, D. E. (2002). Do Think Tanks Matter? Montreal & Kingston: McGill–Queen’s University Press.
    • Borowiecki, M. (2018). How is research policy across the OECD organised? OECD Working Paper. Paris: OECD.
    • Gibbons, M., Limoges, C., Nowotny, H., Schwartzman, S., Scott, P., & Trow, M. (1994). The New Production of Knowledge. London: SAGE. (pp. 13–15, 20).
    • Guston, D. H. (2001). Boundary organizations in environmental policy and science. Science, Technology, & Human Values, 26(4), 399–408. (pp. 2–4 of PDF).
    • Haas, P. M. (1992). Introduction: Epistemic communities and international policy coordination. International Organization, 46(1), 1–35.*
    • Hall, P. A. (1993). Policy paradigms, social learning, and the state: The case of economic policymaking in Britain. Comparative Politics, 25(3), 275–296.
    • Head, B. W. (2022). Wicked Problems in Public Policy. Cham: Palgrave Macmillan. (pp. 7–19; 21–36). Open access.
    • Heritage Foundation. (1981). Mandate for leadership: Policy management in a conservative administration (C. L. Heatherly, Ed.). Washington, DC: Heritage Foundation.*
    • Hovland, I. (2007). Making a Difference: M&E of Policy Research (ODI Working Paper 281). London: ODI. (pp. 6–8).
    • Kingdon, J. W. (2011). Agendas, Alternatives, and Public Policies (Updated ed.). Boston: Longman. (ch. 8, p. 165).
    • Kuhn, T. S. (1970/2012). The Structure of Scientific Revolutions (2nd/50th anniv. ed.). Chicago: University of Chicago Press. (ch. VI, pp. 52ff.; ch. VII, pp. 66–77).
    • McGann, J. G. (2016). The Fifth Estate: Think Tanks, Public Policy, and Governance. Washington, DC: Brookings Institution Press. (ch. 1, pp. 2–6).
    • McGann, J. G. (2019). 2019 Global Go To Think Tank Index Report. Think Tanks and Civil Societies Program, University of Pennsylvania.*
    • OECD. (2011). Public Research Institutions: Mapping Sector Trends. Paris: OECD. (ch. 2).
    • OECD. (2015). Frascati Manual 2015: Guidelines for collecting and reporting data on research and experimental development. Paris: OECD Publishing.*
    • Rochefort, D. A., & Cobb, R. W. (1994). Problem Definition: An Emerging Perspective. In D. A. Rochefort & R. W. Cobb (Eds.), The Politics of Problem Definition: Shaping the Policy Agenda (pp. 1–31). Lawrence, KS: University Press of Kansas. (pp. 2–3).
    • «آیین‌نامه جامع مدیریت دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، پژوهشی و فناوری» (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ سند بالادستی ساختارها) – پورتال قوانین مجلس.
    • «آیین‌نامه نحوه تأسیس واحدهای پژوهشی در دانشگاه‌ها» – بازنشر دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل (لینک دانلود فایل داخل صفحه موجود است).
    • «تعاریف و ضوابط تأسیس مراکز تحقیقاتی» (متن حقوقی مرتبط با ایجاد مراکز/پژوهشکده‌ها) – پورتال قوانین مجلس.
    • آیین‌نامه «شیوه‌نامه نحوه تشکیل و فعالیت واحدهای پژوهش و فناوریِ وزارت علوم» (حاوی تعریف «پژوهشکده/مرکز تحقیقات» و انواع واحدهای پژوهشی) – بازنشر دانشگاه علم‌وصنعت.
    • صفحه گردآورِ «آیین‌نامه‌ها و شیوه‌نامه‌های وزارت علوم» (لینک‌دهی به اسناد مصوب از جمله «نحوه تأسیس واحدهای پژوهشی») – دانشگاه گیلان.
    • وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. (بی‌تا). تعریف و ضوابط «پژوهشگاه» و «پژوهشکده» در ساختار آموزش عالی ایران. بازیابی‌شده از پایگاه‌های اطلاع‌رسانی وابسته.

    [1] Ali.almasizand@gmail.com

    [2] (PRO/PRI)

    [3] سنجه‌های uptake شاخص‌هایی‌اند که نشان می‌دهند محصول شما فقط دیده نشده، بلکه وارد فرایند سیاست‌گذاری شده است. فرقش با استناد علمی این است که به «اثرگذاری سیاستی» می‌پردازد نه صرفاً اعتبار دانشگاهی.